به گزارش خبرگزاری بسیج، محمد سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی یادداشتی را با عنوان «مطالبات رهبری در اقتصاد مقاومتی و گوشهای سنگین» در اختیار فارس قرار داد.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای چندین سالی است در مورد برنامهریزی اجرای اقتصاد مقاومتی به دولت یادآوری میکنند و تذکر میدهند.
اخیراً هم 4 توصیه معظمله به معاون اول رئیسجمهور ابلاغ گردید. این توصیهها در پاسخ به گزارش آقای جهانگیری (حاوی برنامههای ملی 11 گانه طرحها و پروژههای دولت) بوده است و دفتر رهبری اعلام کردهاند که معظمله تأکید کردهاند که اصولاً بنایی بر تأیید یا عدم تأیید برنامههایی که تنظیم و اجرای آنها بر عهده دولتهاست، ندارند.
لذا به نظر میرسد و جا دارد که دولت محترم محورهای 11 گانه را در اختیار افکار عمومی و کارشناسان قرار دهند تا بیشتر مورد بررسی و نقد قرار گیرند و هر چه بهتر پخته شوند. در 2 ساله اخیر دولت یازدهم عمده توجه و نظرش را معطوف به بحث هستهای کرد و عملاً از بحث اقتصاد مقاومتی غافل شد.
در حالی که در طول این مدت، مقام معظم رهبری در اکثر دیدارها و سخنرانیها اهمیت پرداختن عملی همراه با برنامه زمانبندی اقتصاد مقاومتی را گوشزد کردند. اکنون که مجدداً رهبر عزیز انقلاب 4 توصیه مهم در ارتباط با اقتصاد مقاومتی به دولت ارائه فرمودهاند، اجازه میخواهم چند نکته را مطرح کنم:
الف- رهبری پنج رویکرد اساسی اقتصاد مقاومتی در برنامهها و فعالیتهای دستگاههای اجرایی مطرح کردهاند: 1- عدالت بنیانی 2- مردمی بودن 3- دانش بنیانی 4- درونزایی 5- برونگرایی.
ایشان خواستار اطمینانبخشی از اقدامات دستگاهها منطبق بر سیاستها شدهاند. در تاریخ دوم تیر ماه 1394 معظمله در دیدار با مسئولان نظام نیز 19 مورد مطالبه را در این ارتباط مطرح فرمودند: 1- استفاده از همه توان و ظرفیت کشور 2- به میدان عمل آوردن چهار میلیون دانشجویان کشور 3- بهرهبرداری از ظرفیتهای استفاده نشده 4- استفاده از زیرساختهای اساسی کشور 5- استفاده از منابع جدید تأمین کالا 6- کوتاه کردن دست غربزدگان و مرعوبین غرب و حاکم کردن معتقدان به اصل "ما میتوانیم" 7- صداقت با مردم 8- ترویج مدیریت جهادی 9- ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی با تکیه بر صرفهجویی و مصرف کالای داخلی 10- بازنگری در سیاستهای پولی و ایجاد تحول در نظام بانکی کشور 11- طرد تفکر وابستگی به غرب و کمک گرفت از بیرون 12- کاهش وابستگی به فروش نفت خام 13- برنامه ششم 14- حذف قوانین مزاحم 15- نظارت بر اجرای اقتصاد مقاومتی 16- صندوق توسعه ملی باید در خدمت اقتصاد مقاومتی باشد 17- تولید داخل 18- صاحبان سرمایه 19- مصرف تولیدات داخل.
در همین جلسه مقام معظم رهبری مطالبه کردند که اقتصاد مقاومتی دارای الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور، درونزا، مردم بنیاد، عدالت محور، بارور در همه شرایط است و ظرفیتهای آن را نیز منابع انسانی، منابع طبیعی ( نفت و گاز و معدن و ...... ) موقعیت جغرافیای، زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری برشمردند. یعنی مقام معظم رهبری نزدیک 5 ماه قبل در جلسه دیدار مسئولین مطالب را فرمودند، ولی دولت انگار که نه انگار. ظاهراً گوش دولت سنگین شده است.
لذا چند روز قبل دوباره و برای چندمین بار رهبری بر موارد مهم اقتصاد مقاومتی و خصوصاً اجرایی کردن آن تأکید کردند. گر چه عدم اظهارنظر رهبری در مورد گزارش آقای جهانگیری ذهن را به سمتی میبرد که نکند گزارش ربطی به اقتصاد مقاومتی و اجرای آن نداشته است یا با سیاستهای این اقتصاد هماهنگی نداشته است که مجدداً این موارد ابلاغ میشود. شایسته است دولت عملکرد 2 ساله خود یا حداقل شش ماهه اخیر خود در مورد اقتصاد مقاومتی را برای مردم تشریح کند تا مشخص شود که دولت واقعاً کمر همّت به اجرای اقتصاد مقاومتی بسته است یا صرفاً وقتکشی میکند و عملاً میگوید «ما نمیتوانیم؟»
ب- رهبری راه کار هوشمندانه دیگری را ارائه فرمودهاند که مسئولین را موظف به پاسخگویی ارائه زمانبندی کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت میکند. تاکنون دولتها از زیر مسئولیت پاسخگویی در برنامههای پنجساله طفره رفتهاند و شانه خالی کردهاند: با کمی ملاحظه و بررسی میتوان به خوبی دریافت که دولت یازدهم در طول 2 ساله اخیر اصولاً وقعی به برنامه پنجم توسعه نداده است، و با بهانه تحریم و انداختن همه مشکلات به عهده تحریم، عملاً اجرای برنامه را متوقف کرده است و از ارائه برنامه ششم به مجلس نهم نیز طفره رفته است.
برنامه ششم باید در شهریور ماه به مجلس داده میشد، ولی هنوز بویی از ارائه آن به مشام نمایندگان نمیرسد. از محافل درون دولت هم زمزمه و خبرهایی میرسد که دولت قصدی برای ارائه برنامه ششم به مجلس نهم ندارد. اقدام دولت در ارائه لایحهای شامل بعضی مواد برنامههای پنجساله و درخواست برای دائمی کردن آنها، این گمان را تقویت کرد که دولت میخواست به نحوی از ارائه برنامه ششم شانه خالی کند.
عدم پیگیری هیأت رئیسه مجلس هم این گمان را تقویت میکند که هیأت رئیسه مجلس تفاهمی محفلی با دولت کردهاند. اگر چنین باشد عملاً مطالبات رهبری بر زمین مانده است. نقش مجلس در پاسخگو کردن دولت در ارتباط با اقتصاد مقاومتی تاکنون بسیار ضعیف بوده است. وظیفه نظارتی مجلس میطلبد که مفاد مطالبات رهبری را از دولت پیگیری کند و نتیجه را به اطلاع عموم برسد.
ج- در ابلاغیه اخیر، مجدداً مقام معظم رهبری خواستهاند که جامعه جهت مشارکت در فعالیتهای اقتصاد و توانمندسازی به حرکت درآید، کلیه ظرفیتهای کشور به ویژه جوانان مورد توجه قرار گیرند و برنامهها تنها ناظر بر بخشهای دولتی نباشد.
ظرفیت نیروی انسانی ایران و خصوصاً وجود بیش از 4 میلیون دانشجو از یک طرف و وجود منابع خدادادی نفت و گاز و معدن در ایران از سوی دیگر، هر بهانهای را از هر مقام دولتی برای تعلل و سستی در پیادهسازی اقتصاد مقاومتی میگیرد. اکنون که دانشمندان و جوانان رشید ایران طی 10 سال گذشته توانستهاند رشد علمی کشور را در دنیا نه تنها اول بلکه بیش از 10 برابر کنند، جا دارد این ظرفیت در نفت و گاز و معدن به میدان آورده شود تا کشور را از خامفروشی نجات دهند.
بر کسی پوشیده نیست که درب صنعت نفت و گاز بر روی دانشمندان و دانشگاهیان ایران کاملاً بسته است و هر گاه روزنهای هم ایجاد شده است بقدری آن روزنه تنگ و باریک بوده که بلافاصله بسته شده است. متأسفانه در شرایط بینظیر فعلی که حمایت رهبری را هم دربردارد، وزیر نفت از افرادی است که کمترین اعتقاد را به اقتصاد مقاومتی و درونزایی کشور دارد. تجربه بیش از 20 سال وزارت ایشان نشان میدهد که هیچگاه دارای دیدگاه درونزایی نبوده است بلکه همواره چشم به برون داشته و درون را سر کار گذاشته است.
از چنین نگرشهایی نمیتوان انتظار پیادهسازی اقتصاد مقاومتی داشت و تا زمانی که ملت ایران نتواند این منابع نفت و گاز خدادادی را تبدیل به ارزش افزوده کند، باید دانست که نفت و گاز بد و بلا میشود و باید آن را خام به خارج فرستاد.
راهکار تحول در اقتصاد آن است که نفت و گاز با دست و پنجه طلایی ایرانیان تبدیل به فرآوردههای با ارزش افزوده شود. این مهم وقتی اتفاق میافتد که مدیران طراز اول کشور در این حوزه معتقد به این راه و روش شوند و اراده کنند و کمر همت ببندند. باید موانع را خوب شناخت، درست است که ابزار و امکانات و سیاستها و قانونها و غیره ممکن است، نیازمند ارتقا باشند، ولی از همه مهمتر اندیشه و فکر حاکم است.
وقتی وزیر عادت به نفت مفتفروشی کرد و از محل فروش آن صفا نمود، چگونه میتوان انتظار داشت که بیاید و دست به خطر و ریسک بزند و سختی و رنج را تحمل نماید.
معتقدم اگر راهکاری برای ورود این منبع انسانی عظیم دانشجویی و دانشگاهی به صنعت نفت و گاز پیدا و عملی شود، طولی نمیکشد که ایران در زمینههای مختلفی صاحب فناوری، ثروت و رونق اقتصادی میشود و سرانه درآمد ایرانی چند برابر میگردد. نسخه درمان اقتصاد ایران توجه و چسبیدن به نفت و گاز و اصلاح نگرشهای حاکم بر این صنعت و باز کردن درب آن بر روی دانشمندان و جوانان مخترع، مبتکر و خلاق و با انگیزه است.
این راه میانبر است و اقتصاد ایران را در کوتاهمدت به سر منزلی پایدار و مقاوم میرساند. ولی آیا گوش شنوایی هست؟