داعش؛ فرزند ناخلف سینمای هالیوود
مهندسی فرهنگی حاکم بر دنیای امروز، ایدئولوژی خاصی را به پشتوانه ابزارهای مدرن، دنبال می کند، از قدرتمندترین این ابزارها سینما و رسانه است که باید از ابتذال به تعهد و از غفلت به بیدارگری دگرگون شود. اما آیا سینما در خدمت این رسالت ذاتی خود است؟
فراموش نکنیم تصویرسازی در ذهن مخاطب از اهداف یک کار هنری است تا این ایده در ذهن مخاطب تبدیل به باور و در نهایت، تغییر رفتار شود. غول های رسانه ای دنیا نیز از این امر براي تامین منافع و اهداف خود، سود می برند.
نگاهی به ماهیت و درونمایه فیلم های ساخته شده در هالیوود ، ارتباط تنگاتنگ این مرکز استراتژیک رسانه ای صهیونیستی – امریکایی را با اهداف و اتفاق هاي جهان به خصوص در منطقه خاورمیانه بیشتر آشکار می کند.
نخستين گام و هدف نفوذ این جریان در سینمای هالیوود، پاکسازی جو ضد صهیونیستی از اذهان مخاطبان بود تا در ادامه بتوانند نظریه تسلط خود بر دهکده جهانی را عملی سازند و با القای تفکر منجی بودنشان برای بشریت، با فیلمهای«پیشگویی نوستر آداموس» و « امگا کد » و « مگی 2» و ... خط بطلانی به مفاهیمی همچون مهدویت، عدالت و ارزشهای متعالی اسلامی بکشند.
نفوذ یهودیان در سینمای هالیوود، پس از جنگ جهانی دوم و با طرح قضیه «هولوکاست» بود، ساخته شدن فیلمی به نام «فهرست شیندلر» توسط استیون اسپیلبرگ و فیلم «تنها در خانه »، «ماتریکس» و «آرماگدون» در راستای همین اهداف بود و این خط سیر، با بهره گیری از افکار تافلر، فوکویاما و ساموئل هانتینگتون در قالب فیلم، روز به روز در حال افزایش است.
برخی نظریه پردازان معتقدند واقعیت ها زاییده تخیلات بشر هستند، تفکر موجود در سینمای هالیوود نیز با گرایش اومانیستی و لیبرال دموکراسی، تلاش در اجرایی کردن این اندیشه ها و اهداف دارد به همین علت پس از شبیه سازی افکار و ایده های مبتنی بر ایدئولوژی خود با زایش سرطانی به نام داعش در منطقه، تلاش در تحقق خواسته های سلطه جویانه خود دارند.
بهانه جویی های نظام سلطه برای مقصر جلوه دادن دنیای اسلام در عملیات های تروریستی و خرابکارانه دنیا و به دنبال آن لشکر کشی به کشورهای منطقه خاورمیانه ابتدا با استفاده از ساخت همین نوع فیلمها انجام می شود(تحت تعقیب، مرده یا زنده از گری شرمن ،دروغ های حقیقی از جیمز کامرون و صحرا، قواعد تعامل،300 و تصمیم اجرایی و ... که هدف آنها تغییر در نگرش، اندیشه و سبک زندگی اسلامی است.
کاملا مبرهن است با این خط سیر مهندسی شده از سوی نظام سلطه و نظام سرمایه داری غربی، ظهور سرطانی به نام داعش نیز متاثر از همین افکار و ایده هاست. داعش، زائیده تفکر اومانیستی و لیبرال دموکراسی همین کارگردانان است؛ گروهی پارادوکسیکال که ظهور و بروزش به هیچ وجه آنی و غفلتی نیست بلکه سالها تحت تعالیم افکار و ایدئولوژی استکبار جهانی روی کار آمده است.
داعش در واقع اجرای عملیاتی درونمایه های فیلم های هالیوودی است، وجه تشابه و نقاط مشترک این فیلمها با جنایات و رفتارهای شوم داعش را باید در خشونت، اغراض جنسی، پول و غارت جستجو کرد با بازیگرانی خشک مغز و با ریش های بلند و افکاری انحرافی و با شعار الله اکبر که از سوي سازمان سیا، موساد، کاخ سفید و برخی عوامل فریب خورده به ظاهر اسلامی در منطقه کارگردانی می شوند.
گروه تروريستي داعش هم با الگوبرداری از المان های فیلم های هالیوودی، در ساخت کلیپ های رعب آور و تبلیغی خود در شبکه های اجتماعی نظیر توییتر، از همان تاکتیک های فنی بهره می برد مثلا از نحوه نورپردازی، تصویربرداری و حتی صداگذاری فیلم های هالیوودی الهام می گیرد تا رعب و وحشت در مخاطب را با تکنیک های غیر واقعی چندین برابر افزایش داده و موقعیت خود را تثبیت کند.
گاه دیده می شود برخی افراد گروه با تغییر شکل و قیافه خود به شیوه بازیگران مطرح هالیوود در کلیپ ها، تلاش دارند چهره ای قابل پذیرش و موجه از خود نشان دهند.
گروه تروریستی داعش به تازگی فیلمی با روشها و متدهای هالیوودی از یک سال جرم و جنایت خود در شهر موصل عراق منتشر کرده است، جالب است بدانیم یکی از جلادان فیلمهای تبلیغاتی داعش «لوکاس کنی» پسر یکی از کارگردانان سینمای هالیوود است.
داعش بازیگر واقعی این روزهای صنعت هالیوود در منطقه است و آرمانها و اهداف نظام سلطه را پیاده می کند ولي فراموش نکنیم همچنان که سینمای صهیونیستی هالیوودی در میان تفکرات اومانیستی و لیبرال دموکراسی گرفتار شده، کارگردانان این جنایات در دنیا و به خصوص در منطقه خاورمیانه، در گرداب و مرداب خود ساخته، اسیر و گرفتار خواهند شد.
مهدی عبدالهی