سیاست دولت پهلوی هم تغییر هویتهای فرهنگی و مکانی بود
دو کلمهی مرکب "کوهگیلویه و بویراحمد" که زاینده بسی ارزشهای تاریخی انگیزه آفرین است به دلیل آنکه پشت میزنشینان بوروکرات و راحت طلبان آسوده خاطر، چون حوصله یا هوشمندی تلفظ درست دو کلمه اصیل را ندارند باید پشت پا به همهی محاسن و بار پربار فرهنگی و هویتنشانِ آن زده شود.
کی عطا طاهری
حدود ۱۳ سال پیش و در دوران استانداری اسماعیل دوستی نامه ای محرمانه به بنیاد ایرانشناسی جهت تغییر نام استان ارسال می شود اما در همان دوران نیز این نامه به رسانه ها درز کرده و بسیاری از افراد به آن واکنش نشان دادند. کی عطا طاهری از نویسنده و از چهره های فرهنگی استان نیز نامه ای را خطاب به رئیس بنیاد ایرانشناسی در نشریه محلی تابش منتشر کرد. با توجه به این که مجددا بحث تغییر نام استان در فضای مجازی و واقعی داغ شده است این نامه را منتشر می کنیم:
ریاست محترم شعبه ایرانشناسی کهگیلویه و بویراحمد جناب آقای صدری
احتراماً عطف به نامه شماره ۷۴۶ مورخ ۲ /۹/ ۱۳۸۲ در مورد تغییر نام استان ما کمال تاسف است که کارشناسان تقسیمات کشوری یا تاریخ و جغرافیادانان مسئول یا دانش آموختگان نامگذار مکانها به بهانه طویل بودن و سختی تلفط نام استان "کوه گیلویه و بویراحمد” چنین پیشنهادی که زحمت یادگیری تلفظ ثقیل ! را کم کنند و بظاهر از این ره خدمتی به مردم این ولایت کرده باشند و به خیال خود ره کوته و آسان را برای پیشرفت اساسی جامعه یافته اند، تا مانع را که نامیست بد ادا، از پیش روی بردارند. با طرح پرسش، من هم دیدگاه خود را در راستای این اراده و خواست بیان می دارد تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:
۱- اسم کوهگیلویه و بویراحمد دارای بار عظیم تاریخی و فرهنگی و حماسهایست، که در بدنهی ایران، وطن عزیز ما جایگاهی بس بلند دارد و هم نشانه ها و خاطره هایی و یادماندهایی فراموش نشدنی چون سایر ولایات ایران، از ایستادگی و فداکاری مردم این سامان برای نگهداشت، استقلال و عظمت و فرهنگ و هویت ایران در قالب و چهارچوب جایگاه تاریخی خود بنام "کوهگیلویه و بویراحمد” دارد، که سینه به سینه به آنها رسیده و داستانهایی شده که مایه غرور و انگیزهی همگان است.
۲- مردم دلیر کوهگیلویه در دوهزار و سیصد و سی و پنج سال پیش به شهادت تاریخ های معتبر – به سرداری ” آریوبرزن ” کهگیلویهای در همین دیار و با همین نام، برای بود ایران بزرگ تا آخرین نفر جان دادند و اسکندر مقدونی را زمینگیر نمودند و ده ها حادثهی هول انگیز و استقلال شکن را در پوشش همین نام ” کوهگیلویه و بویراحمد” از سر گذراندند، که هنوز در انگشتر یاد و سرگذشت مواج وطن چون نگینی زیبا نشانده شده است.
۳- بویرها، فاتح شرق و غرب تیمور جهانگشا گورکانی را در همین ولایت به اضطراب و وحشت انداختند. جای جای ولایت کوهگیلویه و بویراحمد، تاریخی و نشانی از چنین رخدادهای شگرف و جاوید را دارد و یادآور شهامت و جانبازی مردم این خطه است، که کوهگیلویه و بویراحمد نام دارد.
۴- سیاست ایران برانداز پهلویهای دست نشانده بیگانگان برای کمرنگ کردن و محو نمودن تاریخ و هویت انگیزه آفرین اقوام ایرانی در صدد تغییر هویتهای فرهنگی و مکانی و ولایتی برآمدند. (بیگانه هم اکنون نام ایران را بنام "پارس” جهت نظرات سوء دیر مدت خود، می گوید و می نویسند) چنانکه اسمهای زیبا و جا افتادهی تاریخی ما را مانند "خراسان” بزرگ و "آذربایجان و کردستان” دلاور پرور و "گیلان و مازندران” سرزمین زیبائیها و مرزداران پرشور دلاور و "فارس” مهد تمدن و دانش و ادب، جایگاه و زادگاه و مزارگه کورش و داریوش و اردشیر و دگر ولایات مرد و زن پرور نامدار ایران ما که حامل حماسه های پرشکوه و سرافرازیها و پیروزیها و غم خوار هجوم ها و شکست ها بودند، شماره گذاری کردند و آنها را به نام استان یکم و دوم و سوم تا دهم. در نقشه و کتابها و دستورالعمل ادارات جانشین اسامی یادآور هویت و غیرت میهنی نمودند. از این برنامهی بی هویت کردن "کهگیلویه و بویراحمد” بی نصیب نماند. کوهگیلویه را به استان ۶ (خوزستان) و بویراحمد را به استان شماره ۷ (فارس) پیوند زدند و نام زیبای "دشت روم” که در اسطوره تاریخی ما، میدان کارزار دلاوران کهگیلویهای به سرداری "آریوبرزن” بود و هنوز هم آرامگاه آن سردار بزرگ را در "پیربلدگ” دشتروم می دانند به نام سرتیپ جهانبانی مامور سرکوب عشایر که تعدادی خانوار دامدار(کی گیوی) را به زور در برف و سرما اسکان داده بود به "جهان آباد” تبدیل کرد و اسامی "بازرنگ” زادگاه اردشیر بابکان را به قوام آباد و "مزدک” را به حبیب آباد و "پلی” را به شاه آباد و قلعه "الُه” یعنی عقاب را به اعلا و …. تغییر دادند.
۵- شبه قارهی چین با بیش از یک میلیارد جمعیت که در صف کشورهای توسعه یافته قرار گرفته است الفبای خود را با آن علائم پیچیده و بغرنج بیش از چند صد تا حرف و علامت زنده نگه داشته اند و در قرن بیست و یکم، قرن شتاب، قرن اختصارگویی و رایانه و کد و اعداد، الفبا دشوار خوان خود را به دلایل خاص فرهنگی و از دست ندادن زبان خود و هویت خود، از دست ندادهاند. ولی ما چگونه به آسانی می خواهیم دو کلمهی مرکب "کوهگیلویه و بویراحمد” که زاینده بسی ارزشهای تاریخی انگیزه آفرین است به دلیل آنکه پشت میزنشینان بوروکرات و راحت طلبان آسوده خاطر، چون حوصله یا هوشمندی تلفظ درست دو کلمه اصیل را ندارند باید پشت پا به همهی محاسن و بار پربار فرهنگی و هویتنشانِ آن زده شود.
۶- برای ایجاد توسعهی پایدار، بهتر آنست به عوامل اساسی و زیربنایی که اولین کتاب ابتدایی و عادی ممالک پیشرفته می باشد و قطعاً مدنظر دولت متبوعهی ما هم هست و خواهد بود بذل توجه باشد و الا اسامی را تغییر دادن و کلمه را جابجا کردن و حتی ولایتی را به نام (بهشت و ارم) نامیدن، دردی را دوا نمی کند و کاری کارا نیست. هنوز نام استان گلستان ناشناخته مانده به جز بعضی از افراد اداری مسئول، از محل آن اطلاع آنچنانی ندارند.
۷- آیا لازم است برای رضایت آنها که لکنت زبان دارند یا دارای خطی ناخوانا هستند یا از به یادآوردن و آموختن کلمات و یا نامهای مرکب و مشکل عاجزند، همهی آن اسامی مرکب را که هر یک فلسفه و هویت خاص خود را دارد از صحنه زبان برانیم. مثلا خلیج فارس را چه بنامیم و به اروند رود چه بگوئیم. لغات علمی و ادبی که مرکبند را در کجا چال کنیم که خیال آسان یابان راحت گردد. البته برای سهولت، بعضی مفهومهای علمی و تکنولوژی علائم مختصر و کد و عدد و نقطه و خط و دگر نشانه های خرد و کوتاه اختراع شده ولی نتوان همهی مفاهیم گسترده زبان را که شالوده و ستونهای تمدن شگرف بشریست به اشاره و کد و صدای لحظه ای تبدیل کرد و از تکامل و دستاوردهای اندیشهی عقلانی و احساسی انسانی به روابط سادهی اشاره و آوای آدمهای نخستین برگردیم. یا در آفریننده خود، ماشین، مستهلک گردیم. سخن در رد این پیشنهاد بسیار است لازم به گفتار بیشتر نیست زیرا مطمئنم که در خانه کس است پس یک حرف و هشدار هم بس است… و دیدیم که نام "باختران” پس از چندی از گذشت زمان به نام اولیه برگردانده شد…
حدود ۱۳ سال پیش و در دوران استانداری اسماعیل دوستی نامه ای محرمانه به بنیاد ایرانشناسی جهت تغییر نام استان ارسال می شود اما در همان دوران نیز این نامه به رسانه ها درز کرده و بسیاری از افراد به آن واکنش نشان دادند. کی عطا طاهری از نویسنده و از چهره های فرهنگی استان نیز نامه ای را خطاب به رئیس بنیاد ایرانشناسی در نشریه محلی تابش منتشر کرد. با توجه به این که مجددا بحث تغییر نام استان در فضای مجازی و واقعی داغ شده است این نامه را منتشر می کنیم:
ریاست محترم شعبه ایرانشناسی کهگیلویه و بویراحمد جناب آقای صدری
احتراماً عطف به نامه شماره ۷۴۶ مورخ ۲ /۹/ ۱۳۸۲ در مورد تغییر نام استان ما کمال تاسف است که کارشناسان تقسیمات کشوری یا تاریخ و جغرافیادانان مسئول یا دانش آموختگان نامگذار مکانها به بهانه طویل بودن و سختی تلفط نام استان "کوه گیلویه و بویراحمد” چنین پیشنهادی که زحمت یادگیری تلفظ ثقیل ! را کم کنند و بظاهر از این ره خدمتی به مردم این ولایت کرده باشند و به خیال خود ره کوته و آسان را برای پیشرفت اساسی جامعه یافته اند، تا مانع را که نامیست بد ادا، از پیش روی بردارند. با طرح پرسش، من هم دیدگاه خود را در راستای این اراده و خواست بیان می دارد تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:
۱- اسم کوهگیلویه و بویراحمد دارای بار عظیم تاریخی و فرهنگی و حماسهایست، که در بدنهی ایران، وطن عزیز ما جایگاهی بس بلند دارد و هم نشانه ها و خاطره هایی و یادماندهایی فراموش نشدنی چون سایر ولایات ایران، از ایستادگی و فداکاری مردم این سامان برای نگهداشت، استقلال و عظمت و فرهنگ و هویت ایران در قالب و چهارچوب جایگاه تاریخی خود بنام "کوهگیلویه و بویراحمد” دارد، که سینه به سینه به آنها رسیده و داستانهایی شده که مایه غرور و انگیزهی همگان است.
۲- مردم دلیر کوهگیلویه در دوهزار و سیصد و سی و پنج سال پیش به شهادت تاریخ های معتبر – به سرداری ” آریوبرزن ” کهگیلویهای در همین دیار و با همین نام، برای بود ایران بزرگ تا آخرین نفر جان دادند و اسکندر مقدونی را زمینگیر نمودند و ده ها حادثهی هول انگیز و استقلال شکن را در پوشش همین نام ” کوهگیلویه و بویراحمد” از سر گذراندند، که هنوز در انگشتر یاد و سرگذشت مواج وطن چون نگینی زیبا نشانده شده است.
۳- بویرها، فاتح شرق و غرب تیمور جهانگشا گورکانی را در همین ولایت به اضطراب و وحشت انداختند. جای جای ولایت کوهگیلویه و بویراحمد، تاریخی و نشانی از چنین رخدادهای شگرف و جاوید را دارد و یادآور شهامت و جانبازی مردم این خطه است، که کوهگیلویه و بویراحمد نام دارد.
۴- سیاست ایران برانداز پهلویهای دست نشانده بیگانگان برای کمرنگ کردن و محو نمودن تاریخ و هویت انگیزه آفرین اقوام ایرانی در صدد تغییر هویتهای فرهنگی و مکانی و ولایتی برآمدند. (بیگانه هم اکنون نام ایران را بنام "پارس” جهت نظرات سوء دیر مدت خود، می گوید و می نویسند) چنانکه اسمهای زیبا و جا افتادهی تاریخی ما را مانند "خراسان” بزرگ و "آذربایجان و کردستان” دلاور پرور و "گیلان و مازندران” سرزمین زیبائیها و مرزداران پرشور دلاور و "فارس” مهد تمدن و دانش و ادب، جایگاه و زادگاه و مزارگه کورش و داریوش و اردشیر و دگر ولایات مرد و زن پرور نامدار ایران ما که حامل حماسه های پرشکوه و سرافرازیها و پیروزیها و غم خوار هجوم ها و شکست ها بودند، شماره گذاری کردند و آنها را به نام استان یکم و دوم و سوم تا دهم. در نقشه و کتابها و دستورالعمل ادارات جانشین اسامی یادآور هویت و غیرت میهنی نمودند. از این برنامهی بی هویت کردن "کهگیلویه و بویراحمد” بی نصیب نماند. کوهگیلویه را به استان ۶ (خوزستان) و بویراحمد را به استان شماره ۷ (فارس) پیوند زدند و نام زیبای "دشت روم” که در اسطوره تاریخی ما، میدان کارزار دلاوران کهگیلویهای به سرداری "آریوبرزن” بود و هنوز هم آرامگاه آن سردار بزرگ را در "پیربلدگ” دشتروم می دانند به نام سرتیپ جهانبانی مامور سرکوب عشایر که تعدادی خانوار دامدار(کی گیوی) را به زور در برف و سرما اسکان داده بود به "جهان آباد” تبدیل کرد و اسامی "بازرنگ” زادگاه اردشیر بابکان را به قوام آباد و "مزدک” را به حبیب آباد و "پلی” را به شاه آباد و قلعه "الُه” یعنی عقاب را به اعلا و …. تغییر دادند.
۵- شبه قارهی چین با بیش از یک میلیارد جمعیت که در صف کشورهای توسعه یافته قرار گرفته است الفبای خود را با آن علائم پیچیده و بغرنج بیش از چند صد تا حرف و علامت زنده نگه داشته اند و در قرن بیست و یکم، قرن شتاب، قرن اختصارگویی و رایانه و کد و اعداد، الفبا دشوار خوان خود را به دلایل خاص فرهنگی و از دست ندادن زبان خود و هویت خود، از دست ندادهاند. ولی ما چگونه به آسانی می خواهیم دو کلمهی مرکب "کوهگیلویه و بویراحمد” که زاینده بسی ارزشهای تاریخی انگیزه آفرین است به دلیل آنکه پشت میزنشینان بوروکرات و راحت طلبان آسوده خاطر، چون حوصله یا هوشمندی تلفظ درست دو کلمه اصیل را ندارند باید پشت پا به همهی محاسن و بار پربار فرهنگی و هویتنشانِ آن زده شود.
۶- برای ایجاد توسعهی پایدار، بهتر آنست به عوامل اساسی و زیربنایی که اولین کتاب ابتدایی و عادی ممالک پیشرفته می باشد و قطعاً مدنظر دولت متبوعهی ما هم هست و خواهد بود بذل توجه باشد و الا اسامی را تغییر دادن و کلمه را جابجا کردن و حتی ولایتی را به نام (بهشت و ارم) نامیدن، دردی را دوا نمی کند و کاری کارا نیست. هنوز نام استان گلستان ناشناخته مانده به جز بعضی از افراد اداری مسئول، از محل آن اطلاع آنچنانی ندارند.
۷- آیا لازم است برای رضایت آنها که لکنت زبان دارند یا دارای خطی ناخوانا هستند یا از به یادآوردن و آموختن کلمات و یا نامهای مرکب و مشکل عاجزند، همهی آن اسامی مرکب را که هر یک فلسفه و هویت خاص خود را دارد از صحنه زبان برانیم. مثلا خلیج فارس را چه بنامیم و به اروند رود چه بگوئیم. لغات علمی و ادبی که مرکبند را در کجا چال کنیم که خیال آسان یابان راحت گردد. البته برای سهولت، بعضی مفهومهای علمی و تکنولوژی علائم مختصر و کد و عدد و نقطه و خط و دگر نشانه های خرد و کوتاه اختراع شده ولی نتوان همهی مفاهیم گسترده زبان را که شالوده و ستونهای تمدن شگرف بشریست به اشاره و کد و صدای لحظه ای تبدیل کرد و از تکامل و دستاوردهای اندیشهی عقلانی و احساسی انسانی به روابط سادهی اشاره و آوای آدمهای نخستین برگردیم. یا در آفریننده خود، ماشین، مستهلک گردیم. سخن در رد این پیشنهاد بسیار است لازم به گفتار بیشتر نیست زیرا مطمئنم که در خانه کس است پس یک حرف و هشدار هم بس است… و دیدیم که نام "باختران” پس از چندی از گذشت زمان به نام اولیه برگردانده شد…
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار