خبرهای داغ:
مهدی خدایی:

قاریان قرآنی می‌خواهیم اینگونه محیای ظهور

قاری قرآنی می‌گفت «دوران کنونی خیلی، حساس است و ما در این دوران به دنیا آمده‌ایم؛ ان‌شاءالله که ظهور هم در همین دوران رقم بخورد.» بی‌درنگ گفتم: کسی که چنین عقیده‌ای دارد باید خود را آماده ظهور کرده باشد؛ او هم بلافاصله پاسخ داد «من هر لحظه آماده‌ام.»
کد خبر: ۸۷۹۱۷۴۱
|
۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۷
قاری قرآن سرشناسی است، روز گذشته به مناسبتی با او قرار داشتم. در راه که می‌رفتیم صحبتهایمان به جایی کشید که مقداری از خاطراتش را برایم تعریف کرد؛ بعضی‌هایش خیلی خنده‌دار بود و تعدادی هم «درس‌آموز».
 
خاطرات «درس‌آموز» او به این جمله ختم شد: «دوران کنونی خیلی، حساس است و ما در این دوران به دنیا آمده‌ایم؛ ان‌شاءالله که ظهور هم در همین دوران رقم بخورد.»
بی‌درنگ گفتم: کسی که چنین عقیده‌ای دارد باید خود را آماده ظهور کرده باشد؛ او هم بلافاصله پاسخ داد «من هر لحظه آماده‌ام.»
 
اینبار من خاطره‌ای تعریف کردم از اربعین دو سال پیش در بین‌الحرمین.
نزدیک حرم «قمر بنی‌هاشم» ایستاده و در این فکر بودم تا درسی از ابوالفضل‌العباس علیه‌السلام بگیرم برای تنظیم رابطه خودم با امام زمانم.
 
چون معتقدم که گوهری در وجود عباس(ع) وجود دارد که وقتی امام‌زمانش در علقمه بر بالینش حاضر شد، فرمود: «الان انکسر ظهری و قلت حیلتی»
 
پاسخی که در ذهنم جاری شد این بود که « حسین(ع) برادر مظلوم عباس ابن علی(ع) به او و ایمانش و وفایش و بصیرتش و جنگاوریش تکیه کرده بود؛ امام آن زمان، حساب اندوخته‌اش را به نام برادرش عباس(ع) باز کرده بود و شاید به همین دلیل بود که با میدان رفتن او مخالفت می‌کرد. اما با شهادت عباس(ع) این حساب بسته شد و کمر حسین شکست.»
به گمان خودم پاسخم را یافته بودم «باید طوری زندگی کنم که امام زمانم روی من حساب کند.»
 
به نظرم این بود، درس عباس(ع) به شیعیان.
خاطره‌ام را که برای این قاری محبوب و سرشناس تعریف کردم، گفتم «خاک بر سر من که اینگونه نیستم که امام زمانم روی من حساب باز کند.»
او هم در پاسخ گفت: «ایشان روی همه ما حساب می‌کند.»
نگاه امیدوارانه‌ای بود.
 
از هم جدا شدیم، تا هرکسی برود به خانه خودش، اما گفته او مبنی بر اینکه هر لحظه آماده ظهور است و امام زمان روی همه ما حساب می‌کند، از ذهنم جدا نشد.
وقتی به دخایر ذهنی‌ام درباره او مراجعه کردم متوجه شدم که او واقعا می‌تواند اینگونه آماده و محیای ظهور باشد.
 
یادم هست هفته گذشته که در پی انتشار خبری در خصوص پیوستن استاد «سیدمحسن موسوی بلده» به «کمپین تلاوت افتخاری قرآن» واکنشهای مختلفی از موافقت و مخالفت با این طرح برایم ارسال شد؛ نام قاریانی هم مطرح می‌شد که به راحتی و بدون اینکه حرفی از میزان هدیه و... به میان بیاورند، دعوتها را می‌پذیرند و برای مردم قرآن تلاوت می‌کنند.
 
یکی از آن قاریان همانی است که اظهار آمادگی او برای ظهور فکر مرا مشغول کرده است.
یادم هست که آن ایام، بعد از مطرح شدن نامش به عنوان قاری که در قبال تلاوت قرآن تقاضای اجرت و هدیه نمی‌کند و هدایای مردم را به هر میزان که باشد قبول می‌کند، با او تماس گرفتم و گفتم که درباره شما اینگونه می‌گویند؛ در پاسخ گفت: «آن روزی که تلاوتم مورد توجه قرار گرفت و به محافل دعوت شدم، با خدا قرار گذاشتم که هرکس که زودتر برای تلاوت دعوتم کرد بدون توجه به شکوه مجلس و مقدار هدیه‌اش بپذیرم و اگر دعوت به محفلی با شکوه‌تر و با هدیه بهتر با آن همزمان شد؛ قرار اولم را حفظ کنم و به خاطر شهرت بیشتر و هدیه بهتر وعده‌ام را به هم نزنم.»
 
یا هنوز به خاطر دارم زمانی را که تلاوتی از خود منتشر کرد و توضیح داد که این تلاوت را خیلی دوست دارد، ضمن تماسی علت علاقه به این تلاوتش را پرسیدم و او در پاسخ گفت: «این تلاوت را در جمع بسیجیان اجرا کردم، حسش را از آنها گرفتم و آیه ربیون پیامبران را برای «رِبیون انقلاب اسلامی» خواندم. به این دلایل این تلاوت را دوست دارم.»
یکبار در یکی از گروه‌های تلگرامی که جمع قاریان قرآن جمع است؛ یکی از دوستان عکسی از این استاد عزیز را منتشر کرد هرکس نظری درباره آن داد، من هم گفتم «این عکس 5 دقیقه قبل از شهادت است.»
 
او تقریبا به هیچ‌یک از اظهار نظرها درباره عکسش واکنش نشان نداد و دست آخر نوشت « ان‌شاءالله همه ما شهید راه قرآن بشویم.»
نام و عکس این قاری منتظر ظهور، نزد من به امانت بماند تا هنگام شهادت یا ظهور، به شرطی که ان‌شاءالله تا آن روز زنده باشم.
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار