وزیران هزارمیلیاردی در کدام دولت حضور دارند و به کدام گروه سیاسی نزدیک هستند؟!
آقای میرمحمدی، استاندار محترم یزد، اخیرا در نشست ملی خیرین و توسعه اجتماعی به یکی از دردهای برگ جامعه اشاره کرده و گفته است: در ابتدای انقلاب افرادی بودند که ماشین بنز داشتند ولی خجالت میکشیدند که آن را سوار شوند چرا که آن زمان مادیات ضد ارزش بود، چه کسی این مادیات را دوباره به ارزش تبدیل کرده است؟!
سخن استاندار محترم در واقع سخن قاطبه ملت ایران است. اما به راستی چه کسی این مادیات را دوباره به ارزش تبدیل کرده است؟!
جناب استاندار برای یافتن پاسخ این سؤال کلیدی خود کافی است نگاهی به روند شکلگیری برخی جناحها و احزاب سیاسی در دهههای بعد از انقلاب کنند و رفتارها و رویکردهای برخی مسئولان و سیاستپیشگان دهههای اخیر را رضد کنند. در این صورت میتوانند پاسخ پرسش خود را به خوبی دریابند.
واقعیت این است که طبق سخن استاندار محترم، اوایل انقلاب و در دوران هشت ساله دفاع مقدس، سادهزیستی یک ارزش فراگیر بود و چنان جایگاهی داشت که حتی سرمایهداران و به تعبیر جناب میرمحمدی بنزسواران بخصوص مسئولان بنزسوار، خجالت میکشیدند از بنز خود استفاده کنند؛ چرا که رفاهزدگی ضدارزش شمرده میشد.
این مهم اما با روی کار آمدن دولت سازندگی به شدت رنگ باخت و آقای هاشمی رفسنجانی که این روزها با دولت و به تبع، استاندار محترم، دریک طیف قرار دارند، در خطبههای نماز جمعه به صراحت از ضرورت مانور تجمل سخن میگفت! و نتیجه آن شد که در دوران هشت ساله دولت موسوم به سازندگی ارزشهایی چون سادهزیستی مسئولان به شدت رنگ باخت و آرامآرام، ثروتاندوزی و فخرفروشی در میان مسئولان به ارزش تبدیل شد و بسیاری از مسئولان از مسیر انقلاب منحرف شدند و برای ثروتاندوزی هر چه بیشتر بر یکدیگر پیشی میجستند؛ اقدام ناصوابی که در دولت بعدی نیز استمرار یافت به گونهای که از قبل آن، اینک با مسئولانی روبهرو هستیم که ارقام ثروتهایشان دود از سر آدمی بلند میکند.
به راستی ثروتهای افسانهای برخی مسئولان ارشد کنونی چگونه و با چه رویکردی به دست آمده است؟! وزیران هزارمیلیاردی در کدام دولت حضور دارند و به کدام گروه سیاسی نزدیک هستند؟! جای دوری نرویم. آیا در همین استان که جناب میرمحمدی سکان اجرایی آن را به دست دارند، مسئولان ارشد اجرایی با ثروتهای کذایی و ماشینهای آنچنانی سراغ نداریم؟!
ای کاش استاندار محترم در کنار بیان بجای درد مادیگرایی، درعمل هم به مسئولان اجرایی استان دوستانه تذکر میدادند که در زندگی مادی خود چنان رفتار نکنند که کسانی با دیدن ثروت و سطح رفاه آنان، دلسرد شوند و خدایناکرده رفتار مادیگرایانه برخی متصدیان را به کل مجموعه تعمیم دهند. و یا به سهم خود میکوشیدند تا مسئولان ارشد دولت را به سمت سادهزیستی سوق دهند. در این باره گفتنیها بسیار است. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
نویسنده: مرتضی شیرافکن