به مناسبت شهادت حضرت فاطمه(س)؛

اهمیت و ضرورت بزرگداشت فاطمیه

حجت الاسلام کاشانی گفت: فاطمیه هم از نظر اعتقادی مولفه اصلی هویت تشیع بوده است و هم از لحاظ مناسکی. این مسئله اگر از بین برود شیعه دچار استحاله خواهد شد
کد خبر: ۸۸۲۳۱۲۲
|
۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۹
به گزارش خبرگزاری بسیج، تنها راه رسیدن به حقیقت توحید دستیابی به حقایق و اسرار قرآن است. امام باقر(ع) می فرمایند قرآن در سینه آنهایی است که خداوند به آنها علم الهی اعطا فرموده است. اما غیر از اهل بیت چه کسی می تواند ادعا کند که حامل حقائق قرآن است؟ مگر کسی می تواند قرآن را تحمل کند؟ پیامبر فرمود باید یک سلمانی پیدا شود که بار ما را بردارد. اگر رشته ما با امام امت قطع شود باب هدایت خداوند متعال بسته می شود. آن وقت قرآنی که هدایتگر است گمراه کننده می شود.

پیامبر فرمود: «انّی تارکٌ فیکم الثِّقلَین کتاب اللهِ و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض» یعنی حضرت وقتی از میان ما رفتند ادامه وجود مبارکشان در این دو نورِ حقیقت باقی می ماند. اگر ارتباط ما با این دو رشته قطع شد، ارتباط ما با نبی مکرم قطع شده است.

آیه نور ناظر به خلقت و هستی نیست بلکه ناظر به جریان هدایت است. «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَرَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَی‌ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَآءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَلَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ». نور پیامبر در حضرت فاطمه تجلی پیداکرده است. حضرت فاطمه(س) عالم را به مدار خودش برگرداند و حجابی که بین امام و امت بود را برداشت.

به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) در گفتگو با دوتن از کارشناسان دینی کشورمان به بررسی موضوع اهمیت و ضرورت بزرگداشت فاطمیه پرداختیم که در ادامه می خوانید؛

حجت الاسلام کاشانی در مورد اهمیت فاطمیه گفت: اگر مقابله حضرت زهرا با جریان نفاق نبود، تقریباً هیچ نشانه جدی برای مخالفت امیرالمومنین با آن جریان نفاق در اسناد تاریخی وجود نداشت. یعنی فاطمیه و قیام حضرت زهرا(س) ماناترین سندی است که نشان می‌دهد در اسلام دو تفکر وجود داشت، نه یک تفکر. چون همانطور که مستشرقین گفته‌اند در سال های مثلا ۱۱ و ۱۵ و ۲۰ یا ۲۲ هجری مردم همه یکجور بودند و هیچ تفاوت ظاهری با هم نداشتند. در مسجد همه به یک شکل نماز می‌خوانند و خلیفه امام جماعت است. هیچ صدای مخالف رسمی و جدی وجود ندارد. گاهی اجازه می‌دادند مخالفت های کوچکی در اعتراض به برخی والی‌های مختلف صورت گیرد اما اینکه رسما ایدئولوژی آنها نقد شود، کسی چنین جرئتی نداشته و با او برخورد می‌شده است. مثلا سعد ابن عباده بیعت نکرد و وقتی به شام رفت خالد بن ولید او را کشت و گفتند جنیان او را کشتند و یا به تیر غیب گرفتار شد. یا مثلا ام سلمه یکسال از حقوق بیت المال منع شد. یعنی فضای اینکه کسی مخالفت کند وجود نداشت و کسی این کار را نمی‌کرد. جمعیت طرفداران اعتقادی امیرالمومنین هم به شدت کم بود. اینها نیز به دلایلی مثل تقیه و شرایط آن روز مخالفت خود را ابراز نداشتند.

وی ادامه داد: هر چه می گذشت تفاوتی بین مردم دیده نمی‌شد تا ماجرای قتل عثمان. در قتل عثمان فضا دوقطبی شد و یک عده طرفدار امیرالمومنین(ع) شدند و حضرت را نه به عنوان امام معصوم بلکه به عنوان فردی که بهترین گزینه برای خلافت است انتخاب کردند. عده‌ای هم جریان اموی‌ها شدند و عده کمی هم به جریان زبیری‌ها پیوستند. عده‌ای از طرفداران امیرالمومنین(ع) در آن زمان، حضرت را از نظر سیاسی قبول داشتند و اولی و دومی را از آن حضرت بالاتر می دانستند و وقتی امیرالمومنین(ع) قاضی القضات کوفه را عزل می‌کند به ایشان اعتراض می‌کنند و می‌گویند او را عمر منصوب کرده و تو حق نداری او را عزل کنی.

وی افزود: در این میان برای اینکه مبانی فکری آن عده قلیل که طرفدار اعتقادی امیرالمومنین بودند با دیگران مشخص شود، امیرالمومنین(ع) گاهی اشاره به آن روز اختلاف می‌کردند. مثلا در نامه‌ای که به عثمان ابن حنیف می‌نویسند در جایی که کاملا بی ارتباط با موضوع است به این مطلب اشاره می‌کنند. وقتی می‌خواهند به عثمان ابن حنیف بگوید که چرا در مهمانی ثروتمندان شرکت نموده‌ای می‌فرماید امام تو منم، من در این دنیا هیچ ندارم و تنها دو قرص نان دارم و... یک فدکی داشتیم که یک عده خساست به خرج دادند و یک عده سخاوت کردند که بهترین حاکم خداوند است. یعنی خدا یک روز حکمیت خواهد کرد. چرا حضرت مثال فدک را می‌زند؟ چون فدک رمز آن اختلاف است.

کاشانی گفت: این مسئله در دوران ائمه بعدی هم مطرح است. نمونه‌های فراوان آن این است که بنی امیه چندین بار فدک را پس می‌دهند که از افکار عمومی نجات پیدا کنند. گرفتن فدک رمز حقانیت است، لذا پس از مدتی حکومت می‌دید که ضرر کرده است و گویا اصل آن اختلاف را پذیرفته‌اند لذا دوباره آن را پس می‌گرفتند. امام رضا(ع) در نامه محض الاسلام به مامون که توضیح می‌دهند اسلام ناب چیست، یکی از آن رئوس کلی اسلام را برائت از غاصبین ارث خود می‌خوانند. کما اینکه امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید «أَرَی تُرَاثِی نَهْباً». این برائت از غاصبین ارث، اسم رمز است و در زیارات و روایات مطرح می‌شود.

این کارشناس دینی اظهار داشت: در زیارت جامعه هم به والغاصبین لارثکم اشاره شده است. لذا اهل بیت نمی‌گذارند از این مسئله تنش‌زدایی شود. چون این مسئله رمز اختلاف است. ما که امروز به جهاتی داریم با سایر مسلمین تعامل می‌کنیم به این معنی نیست که اصل آن اختلاف را فراموش کرده باشیم.

وی گفت: لذا اولین نقطه در تمام مناظره‌ها بحث حضرت زهرا(س) بوده است. قبر پنهان و دلیل شهادت و دفن شبانه آن حضرت سوالاتی است که طرف مقابل ما نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. این امر هم از نظر اعتقادی مولفه اصلی هویت تشیع بوده است و هم از لحاظ مناسکی. یعنی شیعیان نشست‌های دسته جمعی و عزاداری داشته باشند. الان یک مقابله جدی که با ما می‌شود این است که این امر رسما به شعائر تبدیل شده و بصورت دسته جمعی است و حتی در بیت رهبری در بالاترین سطح دینی و سیاسی کشور، رسما مجلس برگزار می شود، ولو اینکه سعی می کنند ادب را حفظ کنند، اشاره به اختلاف و مظلومیت گذشته می‌کنند. این مسئله اگر از بین برود شیعه دچار استحاله خواهد شد. چون حقی غصب شده که هنوز برگردانده نشده است. از این جهت فاطمیه جز ناموس عقائد ما محسوب می شود.

حجت السلام ریاضت نیز در مورد اهمیت و ضروت بزرگداشت فاطمیه گفت: این سوال از دوجهت قابل پاسخگویی است؛ اول اینکه اقامه شعائر فاطمی مصداق تعظیم شعائر الهی است که به تعبیر قرآن حکایت از تقوای قلب دارد. «وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب» این حکایت از تقوای قلب کسانی دارد که شعائر الهی را بزرگ می‌دارند. ما معتقدیم تولی و تبری جز واجبات اعتقادی ماست، پس اقامه شعائر فاطمی هم مثل اقامه شعائر بقیه اهل بیت است. همان استدلال‌هایی که برای اقامه شعائر حسینی داریم برای شعائر فاطمی هم داریم.

وی ادامه داد: امام باقر(ع) فرمود «إن فضل أوَّلنا یلحق بفضل آخرنا، وفضل آخرنا یلحق بفضل أوَّلنا» آنچه در مورد اولین ما از اهل بیت صادق است برای آخرین ما نیز صادق است. ما در زیارت جامعه می خوانیم «تَوَلَّیْتُ آخِرَکُمْ بِمَا تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَکُمْ»، یعنی آن تولایی که نسبت به اولین اهل بیت که پیامبر اکرم است، داریم نسبت به آخرین اهل بیت که امام زمان(عج) می‌باشد نیز داریم. مقام معظم رهبری می‌فرمایند شما اهل بیت را ۱۴ فرد نبینید، این یک انسان ۲۵۰ ساله است. این ۱۴ نفر یک حقیقت‌اند و «کلهم نور واحد» هستند.

وی افزود: البته تصریحاتی در مورد بعضی از ائمه داریم و این به خاطر جلوه خاصی است که در یک بحران و یا اتفاقی خاص رخ داده است. پس ما می‌توانیم نتیجه بگیریم شعائر حسینی فرقی مثلا با شعار فاطمی یا حسنی ندارد. منتهی به خاطر یک ویژگی خاصی که دوره امام حسین بروز کرده، تصریحاتی وجود دارد. مثلا امام رضا(ع) می‌فرمایند برای من گریه کنید. این توصیه قبل از شهادت ایشان بوده است. در زیارتنامه آن حضرت داریم که «السلام علی من أمر أولاده و عیاله بالنیاحة علیه قبل وصول القتل الیه» حضرت قبل از شهادتشان فرمودند برای غربت من گریه کنید و به دعبل در آن شعر معروف فرمود از قبری که در طوس است آتش در دلها به وجود می‌آید که تا قیامت شعله می‌کشد. یعنی اینکه ما در عزای امام رضا(ع) تا قیامت باید دلهایمان آتش بگیرد. این عین جمله‌ای است که برای امام حسین داریم، «إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ أبَدا» عین این جمله را امام رضا به دعبل فرمودند که به شعر دعبل اضافه فرمودند.

وی ادامه داد: همانطور که به شعائر حسینی پرداخته می شود باید به شعائر سایر ائمه به طور خاص شعائر فاطمی پرداخته بشود. این حرف من نیست. این حرف را با استفاده از فرمایش بزرگان می‌گویم. علامه امینی با یکی از بزرگان اهل سنت مناظره‌ای داشتند، از ایشان سوال می‌شود شما را چه شده که برای محرم دو ماه عزاداری و گریه می‌کنید؟ مرحوم علامه امینی فرموده بودند که کلاهی که فاطمیه به سر ما رفت در محرم نخواهد رفت. لذا ما اگر فاطمیه را مثل عاشورا زنده نگه داشته بودیم، عاشورا پدید نمی‌آمد.

ریاضت گفت: علامه امینی در الغدیر می‌فرمایند: من دوست داشتم سالها از خدا عمر می‌گرفتم و فقط برای غربت امیرالمومنین گریه می‌کردم. می خواهم بگویم اگر ما چهل روز برای غدیر جشن می‌گرفتیم، فاطمیه درست نمی‌شد. باید این اربعینی که برای امام حسین می‌گیریم، برای غدیر بگیریم. یعنی عدم شناخت غدیر باعث ایجاد فاطمیه شد و بزرگ نشدن فاطمیه سبب اتفاق عاشورا شد.

این کارشناس دینی گفت: بعد از عاشورا دشمن در شهادت هر یک از اهل بیت سیاسی کاری می‌کند و مثلاً برای حفظ ظاهر در تشییع جنازه آن حضرات شرکت می‌کردند. مثل هشام ابن عبدالملک مروان در تشییع جنازه امام باقر و یا منصور دوانیقی در تشییع جنازه امام صادق و...

ریاضت افزود: از این جهت فرقی برای اهل بیت نیست. ولی از جهتی من می‌گویم شعائر فاطمی طبق روایات بالاتر از شعائر حسینی است. امام صادق(ع) فرمود: «لا یوم کیوم محتنا بکربلا» هیچ روزی برای وی ادامه داد: ما  اهل بیت مثل روز محنت ما در کربلا نیست. اما حضرت در ادامه می‌فرمایند «وَ إحراقُالنّارِ عَلَی بابِ أمیرِ المُؤمِنینَ وَ الحَسَن وَ الحُسَینِ وَ فَاطِمه وَ ... مُحسَنٍ بَالرّفسَه أعظمَ وَ أَدهَی» اما اتفاقی که برای مادر ما افتاد هم سخت‌تر است و هم بزرگتر. ما در زیارت عاشورا می‌گوییم مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ... لذا این نشان می‌دهد که شعائر فاطمی بسیار با اهمیت است و سیره بزرگان ما نیز همین بوده است. خود مقام معظم رهبری سردمدار احیای شعائر فاطمی‌اند.

وی گفت: اما آنچه که باید هدف از شعائر فاطمی باشد این است که در راس آن احقاق حق و ابطال باطل است. ما می‌خواهیم بگوییم انسان نمی‌تواند بین حق و باطل موضعی نداشته باشد. ما می‌خواهیم استمرار درگیری حق و باطل را نشان دهیم. امروز تکفیری ها با عَلَم «نحن ابناء یزید» برخاسته‌اند، لذا باطل از روزی که شروع شده است پیروان خود را دارد. کشورهای غربی در حمایت از این گروه‌ها در واقع از تفکر ۱۴۰۰۰ سال پیش یزید حمایت می‌کنند. ما می‌خواهیم بگوییم که ریشه درگیری حق و باطل در مدینه است.

ریاضت افزود: عمار نقل می‌کند که دیدم امیرالمومنین(ع) در جنگ صفین شمشیر می‌زند ناگهان دست از شمشیر زدن کشید و سر بلند کرد و فرمود: «آه آه شوقاً الی رویتهم» سوال کردم یا علی آرزوی دیدن چه کسی را داری؟ فرمود آن کسانی که آخرالزمان می‌آیند و در ثواب شمشیر زدن ما شریک‌اند. یعنی کسانی که حق را انتخاب می‌کنند. ما با احیای شعائر فاطمی می‌خواهیم بگوییم که شما باید از حق دفاع کنید، چه در گذشته و چه در آینده. در واقع اقامه شعائر فاطمی باید به احیای مرام فاطمی منتهی شود، چه در جنبه های فردی و چه در جنبه‌های اجتماعی و سیاسی.

وی ادامه داد: اما درگیری حق و باطل زمانی سخت می‌شود که باطل هم از جایگاه حق حرف باطل خود را می‌زند. امیرالمومنین فرمودند «کلمة حق یراد بها الباطل»، با کلمه حقی اراده باطلی را می‌شود. اتفاقا ظرافت شعائر فاطمی همین است که این را باید روشن کند.

ریاضت گفت: اسلام آمده که دنیای ما دینی شود نه اینکه دین ما دنیایی شود. ما انقلاب کردیم که نظام و اجتماع ما دینی شود اما اتفاقی که در حال رخ دادن است این است که دین ما در حال امروزی شدن است. چرا ما می‌گوییم خروجی شعائر فاطمی باید منجر به مرام فاطمی شود؟ به خاطر اینکه مرام فاطمی دنیای مرا در جنبه‌های مختلف با توجه به شرایط روز، دینی می‌کند.

وی ادامه داد: باید مرام فاطمی در شعائر فاطمی شناحته شود. مرام فاطمی در خطبه فدکیه است. تا زمانی که حضرت زهرا را از منظر خودمان تفسیر کنیم آن را دنیایی تفسیر خواهیم کرد، اما باید حضرت زهرا(س) را از زبان خودشان تعریف کنیم تا مرام ایشان را بفهمیم. از زمانی که جای قال الصادق و قال الباقر را قال مولوی و قال حافظ و قال خیاط و قال چلوئی و... گرفت کار خراب شد.

وی افزود: می خواهم بگویم مرام حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه جلوه کرده است. خدا حاج آقا مجتبی تهرانی را رحمت کند، می‌فرمود حضرت زهرا در زندگی آنچه را که عمل کرده است در خطبه فدکیه ایراد فرموده است. یعنی این خطبه خلاصه مرام حضرت زهرا در این ۱۸ سال است. به همه جنبه‌های مختلف دین در این خطبه پرداخته شده است. از حکمت عبادات گرفته تا مسائل اخلاقی و اعتقادی و معارف دین.

باید ببینیم این مرام چگونه مرامی است؟ امام زمان در مورد حضرت صدیقه می فرمایند «فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ (ص) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ»، یعنی الگو و سرمشق من مادرم فاطمه است.
ارسال نظرات
آخرین اخبار