گفت‌وگو با علیرضا گودرزی، مؤلف کتاب «نیاز به بیداری»

نگاهی موشکافانه و دقیق به هستی

موضوع کتاب «نیاز به بیداری» بر محور شکل‌گیری ساختار ذره‌ای و رابطه آن با چگونگی به وجود آمدن ساختار اجتماعات، اقتصاد، سیاست و فرهنگ است و ارتباط تنگاتنگ میان آنها در کلیه موضوعات نام برده وجود دارد.
کد خبر: ۸۸۶۰۸۱۱
|
۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۷
به گزارش خبرگزاری بسیج، بعضی‌ها چه زود بزرگ می‌شوند، کودکی، نوجوانی، جوانی حرف‌های خنده‌داری است. بچگی نمی‌دانند؛ چرا که در کودکی باید بچه‌های دیگر را بزرگ کنند، چون اول از همه به دنیا آمده‌اند حالا باید تمام مسئولیت‌های پدر و مادر را در قبال خواهرها و برادرهای کوچکتر از خود بر دوش بکشند. آن یکی می‌خواهد دیکته بنویسد، دیگری می‌خواهد حسابش را حل کند، آن دیگری هم می‌خواهد کسی با او بازی کند؛ آن آخری هم گرسنه است و شیر می‌خواهد... اما خودش هم همه این‌ها را می‌خواهد، باید از چه کسی تقاضا کند! نه، او بزرگ خانواده‌ است و این اوست که باید نیازهای همه را تأمین کند. به یک باره بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. خواهر و برادرهای کوچک‌تر سایه پدر و مادر سفرکرده را در چهره مصمم او می‌بینند. او از خود می‌گذرد...
به شناخت تازه‌ای از هستی رسیده است. هر روز که می‌گذرد به شناختی عمیق‌تر از هستی دست می‌یابد...
حالا که خواهرها و برادرها از آب و گل درآمده‌اند، حالا که درس‌های زندگی را حسابی از بر کرده است، این تجربیات ارزشمند را می‌خواهد با کسانی که می‌خواهند نگاه ژرف‌تری به هستی داشته باشند به اشتراک بگذارد، نیاز به بیداری خود را به دیگران نیز هبه کند؛ عنوان کتابش هم همین می‌شود.
«نیاز به بیداری» عنوان کتابی است به قلم علیرضا گودرزی که چندی پیش گزارش مراسم رونمایی آن در این صفحه از نظر شما خوانندگان ارجمند گذشت. برای آشنایی بیشتر با مفاهیم مطرح شده در کتاب گفت‌وگویی با نویسنده آن داشتیم که در پی می‌آید.
- چه عاملی سبب نوشتن این کتاب شد؟ آیا پیش از این سابقه نوشتن کتابی را داشته‌اید؟
- با از دست دادن پدر و مادر در دوران کودکی و نوجوانی با مسئولیت‌های متعددی روبه‌رو شدم. شرایط خاص خانوادگی و مسئولیت اداره خانه مرا واداشت که از سنین پایین به دنبال کسب درآمد و رفع کاستی‌های زندگی خود باشم، با قبول مسئولیت اداره خانواده در امور اقتصادی مختلفی وارد شدم که همراه با فرازها و فرودهای متعددی بود و البته این همه دغدغه من نبود؛ هستی و پدیده‌هایش، از فیزیک گرفته تا متافیزیک، علوم تجربی و دیگر علوم و... معماهای بسیاری در ذهنم شکل داده بود و نیاز به حل آنها مرا به سمت تحقیق در مورد جهان فیزیکی و کوانتومی سوق داد و دانشگاه بستری شد تا به رابطه موج و ماده پی‌ ببرم. فهمیدم تحریک‌پذیری مواد بر اساس نیروها و امواج گرانشی صورت می‌پذیرد و اتفاقاتی که در میلیاردها کیلومتر فاصله از جهان‌ ما رخ می‌دهد سبب رخداد بسیاری از وقایع زمان ماست. پس می‌توان دریافت که بسیاری از اتفاقات گذشته، آینده را رقم می‌زنند، چنانچه ما نور و انفجار بسیاری از اجرام آسمانی را در گذشته، در حال حاضر نظاره می‌کنیم. با تحقیق در مورد ساختار ذره‌ای کوانتومی جهان حرکت امواج و ذرات را متوجه شدم و به این نتیجه رسیدم که ذرات کوانتومی به صورت کارگران ساختمانی جهان را می‌سازند و با جابه‌جایی میدان‌های مغناطیسی در سطح کیهان ذرات و مواد موجود در جهان جابه‌جا می‌گردند. از آنجا که یک جریان مغناطیسی با حرکت و جابه‌جایی ذرات ایجاد می‌شود، جهان به وسعت و بزرگی دست می‌یابد و به صورت حباب متراکمی است که لحظه به لحظه افزایش خواهد داشت. پس به این نتیجه رسیدم که برای ماندگاری و بودن در این جهان می‌بایست چرخه‌ای از انرژی وجود داشته باشد و تمامی ذرات و اجرام، مسئولان برقراری این سیستم کیهانی‌اند و در هر کجایی که این چرخه رو به انهدام رود با واکنش سختی از جانب کائنات روبه‌رو می‌گردد. این یک واکنش نسبت به رفتار ماده است. ساختار پیچیده و غیرقابل تصور جهان است که در ذهن هر انسانی گنجانده نمی‌شود و ذهن و هوش انسانی عاجز از پیچیدگی و نظم کیهان بزرگ ما است. از این رو به رابطه هماهنگ ساختار فیزیکی و اجتماعی جهان واقف شدم و دریافتم دو میدان مغناطیسی موجود در جهان باعث به وجود آمدن تکامل در مواد و جانداران شده است که میدان مغناطیسی، حاصل از تراکم و انباشته شدن ذرات کوانتومی متعددی است. در اینجا بود که فهمیدم ساختار فیزیکی جهان نشان‌دهنده قانونی به نام اتحاد است و این قانون می‌بایست در ساختار اجتماعی جهان نیز وجود داشته باشد؛ بدین صورت با تلاش و زحمات بسیار به جمع‌آوری اطلاعات خود پرداختم و قبل از نوشتن کتاب مقالات و گزارش‌های مختلفی از این جانب در رسانه‌ها منتشر شده است.
- همیشه بین عنوان و درونمایه ارتباط خاصی وجود دارد. چرا این عنوان را برای کتاب انتخاب کردید؟
- از آنجا که ساختار فیزیکی جهان نشان می‌دهد که مواد و ذرات به وجود آمده به صورت حریمی بین دو میدان مغناطیسی بزرگ در جهان به وجود آمده است بدین نتیجه رسیدم که حتما نیازی برای شکل‌گیری این شرایط وجود داشته است. پس واقف شدم هر آنچه در جهان به وجود می‌آید، نیازی برای ادامه چرخه کائنات است و خالق جهان بسیار بزرگ بوده و انسان که در محدودیت زمان قرار دارد از وجود آن عاجز می‌ماند. پس از واژه «نیاز» در عنوان کتاب استفاده کردم و چون حرکت اجتماعات جهانی را به سمتی دیدم که به انقراض نسل بشر و نابودی زمین منجر می‌گردد به این نتیجه رسیدم که نیاز جوامع کنونی، یک بیداری جهانی است و لذا از واژه «بیداری» هم در عنوان کتاب استفاده کردم.
- کتاب با مباحث علم فیزیک در مورد هستی شروع می‌شود و با مباحث فلسفی و الهیات ادامه می‌یابد. سلسله مراتبی که انتخاب کرده‌اید در پیشبرد هدفتان موثر بوده یا خیر؟
- بله کمک کرده است در ادامه توضیح می‌دهم.
- در مورد محتوای کتاب به اختصار توضیح دهید؟
- موضوع این کتاب بر محور شکل‌گیری ساختار ذره‌ای و رابطه آن با چگونگی به وجود آمدن ساختار اجتماعات، اقتصاد، سیاست و فرهنگ است و ارتباط تنگاتنگ میان آنها در کلیه موضوعات نام برده وجود دارد. بدین صورت هر فصل شامل رویدادهای سیاسی، علمی و فرهنگی جهان است. از آنجا که جهان را به صورت برنامه‌ای در نظر گرفتم آغاز برنامه را منفی بی‌نهایت و پایان آن را مثبت بی‌نهایت نامگذاری کردم. علم امروزی پایان جهان را به ما گوشزد می‌کند؛ همان‌گونه که در کتاب‌های دینی تورات و قرآن نیز از واقعه‌ای به نام «قیامت» سخن به میان آمده است که البته ما نیز از تاریخ و زمان آن ناآگاهیم. واقعیت علمی جهان نشان می‌دهد سوخت یا انرژی کائنات در زمانی به پایان می‌رسد که جهان به مثبت بی‌نهایت دست یافته باشد. این حالت نشان‌دهنده قرار داشتن جهان در یک انطباق و تقارن منظم است و می‌توان به این نتیجه رسید که اکنون تقارن جهان برای برقراری یک تعادل و قرار داشتن ماده در میانه دو میدان مغناطیسی و انطباق قطبین جهان بر روی یکدیگر و قرار داشتن جهان در صفر مطلق است.
در مباحث علمی صحبت از ماده و ضد ماده شده است. وجود ماده و ضد ماده لازمه پیدایش جهان بود و تمامی مواد و ذرات جاندار از انرژی بزرگی در جهان به وجود آمده است. پس هر آنچه جان دارد و دارای حرکت است از انرژی و نیروی خالقی توانگر حیات می‌گیرد.
- جهان الگوریتم شکل که در کتاب به آن اشاره شده چگونه جهانی است؟
- در این کتاب جهانی توضیح داده می‌شود که از منفی بی‌نهایت آغاز شده است و در مثبت بی‌نهایت پایان می‌یابد. این، تصوری از یک الگوریتم را به وجود می‌آورد که ساختار جهان در درون آن قرار می‌گیرد. هر الگوریتم دارای آیتم‌های متعددی است که در کتاب توضیح داده شده است. این الگوریتم می‌بایست ذرات را به عنوان ورودی در اختیار گیرد تا در نهایت محصول تکامل یافته (یا به طور ساده‌تر انرژی ورودی اولیه با قدرت بیشتری) از آن خارج گردد که این حالت می‌تواند هم پایان و هم آغاز در نظر گرفته شود، پس می‌توان دریافت که جهان از آغاز و پایان خود بی‌خبر است. چون جهان دارای چرخش منظمی است و ذرات به نسبت ثابتی در حرکت‌اند. دریافتم که جهان دارای شتاب نیست و چون هر روزه به جهان‌های دورتری دسترسی می‌یابیم، این طور می‌پنداریم که جهان دارای شتاب است. به طوری که توضیح دادم، جهان دارای یک دیواره مستحکم الکترواستاتیکی است که برای عبور از این دیواره می‌بایست ماده به انرژی تبدیل شود؛ برای رسیدن به چنین حالتی ذرات به شتاب و حرکت مضاعفی نیاز خواهند داشت و چون ماده در زندانی از امواج قرار گرفته است، توانایی خروج از دیواره الکترواستاتیکی جهان را خواهد داشت که با تکامل به انرژی رسیده‌اند.
- از انعکاس یا نیمه دوم جهان برایمان بگویید؟
- علم امروزی به دنبال کشف رابطه‌ای میان موج و ماده است و بزرگ‌ترین مراکز سری جهان به مطالعه و تحقیق در مورد چگونگی تبدیل ماده به انرژی همت گمارده‌اند. از نظر این نگارنده چنین تبدیلاتی تنها در اختیار خالق برنامه نرم‌افزاری جهان است و ماده توانایی تبدیل به انرژی را توسط بشریت نخواهد داشت؛ زیرا ذره‌ای که دارای جرم و فضا شده است به یک جهان مادی وارد می‌گردد و ذره‌ای که به جهان مادی وارد شده است تا زمانی که در مثبت بی‌نهایت قرار دارد به انرژی تبدیل نمی‌گردد، در این جهان ساختار فضا و زمان باعث گرفتن حجم و انبساط ذره وارد شده می‌گردد و چون ذره دارای ساختار فیزیکی و محدودیت زمان است پس از رسیدن به مثبت بی‌نهایت با تقارن ساخته شده به دست خود روبه‌رو می‌شود که آن نیمه دیگری از جهان مادی و معنوی است؛ به طوری که در ادیان الهی از مکان‌هایی به نام بهشت و جهنم سخن به میان آورده شده است. نیمه دوم جهان یک جهان «انرژی تیک» می‌باشد که ماده تبدیل شده به انرژی توانایی حضور در آن را خواهد داشت. تا زمانی که ماده دارای مختصات فضا و زمان است این امر تحقق نمی‌یابد. نیمه دوم جهان دارای فضا زمان یا به طور ساده‌تر وجود فیزیکی و مادی نیست، زیرا هر آنچه در جهان «انرژی تیک» وجود خواهد داشت، جهان بی‌کرانی است که خارج از تعلقات مادی است.
- در کتاب به جهان دو بعدی اشاره شده است. از این جهان برایمان بگویید.
- در کلیه ادیان صحبت از خیر و شر یا به طور واضح‌تر جهانی شیطانی و جهانی الهی می‌شود، بررسی ذرات کوانتومی نشان می‌دهد ذرات درگیر در یک تقابل با یکدیگر بوده که جنگ میان آن‌ها باعث به وجود آمدن جهان کنونی شده است؛ یا به عبارتی زمین دارای دو میدان مغناطیسی بوده که امواج متصاعد شده از این دو میدان حرکت مواد بر روی آن را میسر می‌سازد، به طوری که دو دنیای متفاوت با جاذبه‌های متفاوتی را در این جهان به وجود آورده است. در طرفی جهانی با لذت‌های مادی قرار دارد و در طرف دیگر جهانی براساس احساسات و عشق بنا می‌شود که مادیات در آن وجود ندارد. فرق میان این دو جهان به صورت یک جهان دوبعدی نشان می‌دهد که ابعادی از هوس و معنویت در آن قرار دارد و وجود این ابعاد باعث تکامل کلیه مواد و موجودات می‌گردد.
- در کتاب به شکرگزاری یا عبادت به عنوان یکی از قوانین مهم در ساختار جهان اشاره کرده‌اید در این مورد توضیح دهید.
- در توضیحات قبل صحبت از یک نوع «چرخه انرژی تیک» در جهان به میان آمد. این چرخه رابطه‌ای میان خالق و مخلوق است که در فضایی غیرمرئی در این جهان وجود دارد. این رابطه باعث مستحکم شدن دیواره الکترواستاتیکی در فضای مغناطیسی ذرات می‌گردد و هر چه باور ذرات به وجود فضایی غیرمرئی بیشتر می‌شود؛ رابطه میان این دو افزایش می‌یابد؛ بنابراین اساس برای به وجود آمدن این رابطه می‌بایست ارتباط با جهانی غیرمرئی و بنا به گفته قرآن عالم غیب صورت گیرد و چون باور غیب و تلاش آن برای بقای ماده وجود دارد، می‌بایست تشکر و قدردانی ذرات به صورت عبادت برای فضایی غیرمرئی صورت گیرد.
- در کتاب به عشق به عنوان یکی از نیروهای پایداری جهان اشاره کرده‌اید. بیشتر توضیح دهید.
 - مطالب و عنوان‌هایی که در کتاب آورده شده است همگی با یکدیگر در ارتباطند، لذا در این جا نیز می‌بایست به بحث فیزیکی جهان اشاره کرد. در جهان فیزیکی صحبت از نیروی گرانشی و جاذبه می‌شود. نیروی جاذبه در جهان  اجتماعی به صورت عشق در انسان‌ها نمایان می‌شود و این نیرو موتور محرکه در کلیه اجتماعات بشری است. وجود تمامی انسان‌ها از عوامل جذبی و یک میدان مغناطیسی میان آنها به وجود آمده است و گیرندگی ذرات انسان‌ها و شعور سلولی در مقابل خواسته‌های ذرات باعث ترشح هورمونی به نام عشق می‌شود. عامل اصلی و به وجودآورنده اجتماعات انسانی نیز تحت فرمان عوامل فیزیکی است و این تصویر و قابلیت‌های فرد مقابل است که باعث یک واکنش بیوشیمیایی در انسان می‌‌شود و ترشح بیش از حد آدرنالین حس عشق را در ما به وجود می‌آورد ولی آنچه که در بحث عشق در کتاب آورده شده یک نگاه فلسفی برای ادامه حیات است. چون ما در یک جهان الکترومغناطیسی زندگی می‌کنیم می‌بایست دریابیم که مکانیزم این جهان به صورتی است که با کاهش نیروی جاذبه، ماده دچار سستی می‌گردد و با گرفتن فاصله ذرات و کاهش میدان مغناطیسی میان ذرات و انسان‌های ذره‌گونه به ناگهان بشریت به انقراض کشیده می‌شود؛ در واقع عشق و تعصب عواملی برای نگهداری اجتماعات انسانی بوده است و با کاهش نیروی جاذبه میان انسان‌ها و از میان رفتن عشق جهان رو به انقراض خواهد رفت.
ادامه دارد
ر -  تیرگری
ارسال نظرات
آخرین اخبار