کارشناس مسائل فرهنگی:
طلاق، منفورترين حلالهاست
کارشناس مسائل فرهنگی گفت: طلاق مشكلات زيادى براى خانوادهها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مىآورد لذا در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت شده، و به عنوان مبغوضترين حلالها، از آن ياد شده است.
خانم زینب کریمی کارشناس مسائل فرهنگی در خصوص مسئله طلاق در جامعه گفت: قرارداد زوجيت از جمله قراردادهايى است كه بايد قابل جدايى باشد، چرا كه گاه عللى پيش مىآيد كه زندگى مشترك زن و مرد را با هم غير ممكن، يا طاقتفرسا و مملو از مفاسد مىكند، و اگر اصرار داشته باشيم كه اين قرارداد تا ابد بماند، سرچشمه مشكلات زيادى مىگردد، لذا اسلام با اصل طلاق موافقت كرده و آن را یک ضرورت دانسته اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود.
وی افزود: در حال حاضر نتيجه ممنوع بودن كامل طلاق را در جوامع مسيحى، ملاحظه مىشود كه چگونه زنان و مردان زيادى هستند كه به حكم قانون تحريف يافته مذهب مسيح (ع ) طلاق را ممنوع مىشمرند و قانوناً همسر يكديگرند، اما در عمل جدا از يكديگر زندگى كرده، و حتى هر كدام براى خود همسرى غير رسمى انتخاب كردهاند!
وی ادامه داد: برای جلوگیری از تحریف قانون در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت شده، و به عنوان مبغوضترين حلالها، از آن ياد شده است، چنان كه در روايتى از پيامبر(ص)آمده است که " هيچ عمل منفورتر، نزد خداوند متعال از اين نيست كه اساس خانهاى در اسلام با جدايى (يعنى طلاق) ويران گردد".
خانم کریمی در خصوص آثار طلاق آثار طلاق در جامعه گفت: طلاق مشكلات زيادى براى خانوادهها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مىآورد، كه آن را عمدتا در سه قسمت مىتوان خلاصه كرد:
مشكلات عاطفى- بدون شك مرد و زنى كه سالها يا ماهها با يكديگر زندگى كردهاند، سپس از هم جدا مىشوند، و از نظر عاطفى جريحهدار خواهند شد، و در ازدواج آينده خاطره ازدواج گذشته، دائماً آنها را نگران مىکند، و حتى به همسر آينده با يك نوع بدبينى و سوء ظن مىنگرند، آثار زيانبار اين امر بر كسى مخفى نيست، و لذا بسيار ديده شده كه اين گونه زنان و مردان براى هميشه از ازدواج چشم مىپوشند.
مشكلات اجتماعى- بسيارى از زنان بعد از طلاق شانس زيادى براى ازدواج مجدد، آن هم به طور شايسته و دلخواه، ندارند، و از اين نظر گرفتار خسران شديد مىشوند، و حتى مردان نيز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب كمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در ميان باشد، لذا غالبا ناچار مىشوند، تن به ازدواجى در دهند كه نظر واقع آنها را تامين نمىكند، و از اين نظر تا پايان عمر رنج مىبرند.
مشكلات فرزندان كه از همه اينها مهمتر است، كمتر ديده شده است كه نامادريها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را كه از آغوش پر مهر مادر بريده شدهاند پر كنند، همانگونه كه اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدرى نيز اين صادق است، البته هستند زنان و مردانى كه نسبت به غير فرزندان خود، پر محبت و وفا دارند، ولى مسلماً تعداد آنها كم است، و به همين دليل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترين زيان و خسران مىشوند، و شايد غالب آنها، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مىدهند. اين ضايعهاى است نه تنها براى هر خانواده بلكه براى كل جامعه، چرا كه چنين كودكانى كه از مهر مادر يا پدر، محروم مىشوند گاه به صورت افرادى خطرناك درمىآيند، كه بدون توجه تحت تاثير روح انتقامجويى قرار گرفته و انتقام خود را از كل جامعه مىگيرند.
وی تصریح کرد: اگر اسلام اين همه در باره طلاق سختگيرى كرده، دليلش همين آثار زيانبار آن در ابعاد مختلف است و به همين دليل قرآن مجيد صريحا دستور مىدهد كه هر گاه اختلافى ميان زن و مرد پيدا شود بستگان دو طرف در اصلاح آن دو بكوشند، و از طريق تشكيل" محكمه صلح خانوادگى" از كشيده شدن دو همسر به دادگاه شرع، يا به مساله طلاق و جدايى، مانع شوند.
کارشناس مسائل فرهنگی با بیان عوامل و ریشههای طلاق گفت: طلاق مانند هر پديده ديگرى اجتماعى داراى ريشههاى مختلفى است كه بدون بررسى دقيق و مقابله با آن جلوگيرى از بروز چنين حادثهاى مشكل است، و لذا قبل از هر چيز بايد به سراغ عوامل طلاق برويم و ريشههاى آن را در جامعه خشک کنیم.
وی ادامه داد: عوامل بسيار زیادی برای طلاق وجود دارد که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
توقعات نامحدود زن يا مرد يكى از مهمترين عوامل جدايى است، و اگر هر كدام دامنه توقع خويش را محدود کنند، و از عالم رؤياها و پندارها بيرون آيند، و طرف مقابل خود را به خوبى درك كنند، و در حدودى كه ممكن است توقع داشته باشند، جلوى بسيارى از طلاقها گرفته خواهد شد.
حاكم شدن روح تجملپرستى و اسراف و تبذير بر خانوادهها عامل مهم ديگرى است كه مخصوصا زنان را در يك حالت نارضايى دائم نگه مىدارد، و با انواع بهانهگيريها راه طلاق و جدايى را صاف مىكند.
دخالتهاى بيجاى اقوام و بستگان و آشنايان در زندگى خصوصى دو همسر، و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم ديگرى محسوب مىشود.
خانم کریمی گفت: تجربه نشان داده است كه اگر هنگام بروز اختلافات در ميان دو همسر آنها را به حال خود رها كنند و با جانبدارى از اين يا از آن دامن به آتش اين اختلاف نزنند چيزى نمىگذرد كه خاموش مىشود، ولى دخالت كسان دو طرف كه غالبا با تعصب و محبتهاى ناروا همراه است كار را روز به روز مشكلتر و پيچيدهتر مىکند.
وی ادامه داد: البته اين به آن معنا نيست كه نزديكان هميشه خود را از اين اختلافات دور نگه دارند، بلكه منظور اين است كه آنها را در اختلافات جزئى به حال خود رها كنند، ولى هر گاه اختلاف به صورت كلى و ريشهدار درآمد با توجه به مصلحت طرفين، و اجتناب و پرهيز از هر گونه موضعگيرى يك جانبه و تعصبآميز دخالت كنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.
وی تاکید کرد: بىاعتنايى زن و مرد به خواست يكديگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفى و جنسى برمىگردد، مثلا هر مردى انتظار دارد كه همسرش پاكيزه و جذاب باشد، همچنين هر زن نيز چنين انتظارى از شوهرش دارد، ولى اين از امورى است كه غالبا حاضر به اظهار آن نيستند، اينجا است كه بىاعتنايى طرف مقابل و نرسيدن به وضع ظاهر خويش و ترك تزيين لازم، و ژوليده و كثيف بودن، همسر او را از ادامه چنين ازدواجى سير مىكند، مخصوصا اگر در محيط زندگانى آنها افرادى باشند كه اين امور را رعايت كنند و آنها بىاعتنا از كنار اين مساله بگذرند.
وی افزود: در حال حاضر نتيجه ممنوع بودن كامل طلاق را در جوامع مسيحى، ملاحظه مىشود كه چگونه زنان و مردان زيادى هستند كه به حكم قانون تحريف يافته مذهب مسيح (ع ) طلاق را ممنوع مىشمرند و قانوناً همسر يكديگرند، اما در عمل جدا از يكديگر زندگى كرده، و حتى هر كدام براى خود همسرى غير رسمى انتخاب كردهاند!
وی ادامه داد: برای جلوگیری از تحریف قانون در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت شده، و به عنوان مبغوضترين حلالها، از آن ياد شده است، چنان كه در روايتى از پيامبر(ص)آمده است که " هيچ عمل منفورتر، نزد خداوند متعال از اين نيست كه اساس خانهاى در اسلام با جدايى (يعنى طلاق) ويران گردد".
خانم کریمی در خصوص آثار طلاق آثار طلاق در جامعه گفت: طلاق مشكلات زيادى براى خانوادهها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مىآورد، كه آن را عمدتا در سه قسمت مىتوان خلاصه كرد:
مشكلات عاطفى- بدون شك مرد و زنى كه سالها يا ماهها با يكديگر زندگى كردهاند، سپس از هم جدا مىشوند، و از نظر عاطفى جريحهدار خواهند شد، و در ازدواج آينده خاطره ازدواج گذشته، دائماً آنها را نگران مىکند، و حتى به همسر آينده با يك نوع بدبينى و سوء ظن مىنگرند، آثار زيانبار اين امر بر كسى مخفى نيست، و لذا بسيار ديده شده كه اين گونه زنان و مردان براى هميشه از ازدواج چشم مىپوشند.
مشكلات اجتماعى- بسيارى از زنان بعد از طلاق شانس زيادى براى ازدواج مجدد، آن هم به طور شايسته و دلخواه، ندارند، و از اين نظر گرفتار خسران شديد مىشوند، و حتى مردان نيز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب كمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در ميان باشد، لذا غالبا ناچار مىشوند، تن به ازدواجى در دهند كه نظر واقع آنها را تامين نمىكند، و از اين نظر تا پايان عمر رنج مىبرند.
مشكلات فرزندان كه از همه اينها مهمتر است، كمتر ديده شده است كه نامادريها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را كه از آغوش پر مهر مادر بريده شدهاند پر كنند، همانگونه كه اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدرى نيز اين صادق است، البته هستند زنان و مردانى كه نسبت به غير فرزندان خود، پر محبت و وفا دارند، ولى مسلماً تعداد آنها كم است، و به همين دليل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترين زيان و خسران مىشوند، و شايد غالب آنها، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مىدهند. اين ضايعهاى است نه تنها براى هر خانواده بلكه براى كل جامعه، چرا كه چنين كودكانى كه از مهر مادر يا پدر، محروم مىشوند گاه به صورت افرادى خطرناك درمىآيند، كه بدون توجه تحت تاثير روح انتقامجويى قرار گرفته و انتقام خود را از كل جامعه مىگيرند.
وی تصریح کرد: اگر اسلام اين همه در باره طلاق سختگيرى كرده، دليلش همين آثار زيانبار آن در ابعاد مختلف است و به همين دليل قرآن مجيد صريحا دستور مىدهد كه هر گاه اختلافى ميان زن و مرد پيدا شود بستگان دو طرف در اصلاح آن دو بكوشند، و از طريق تشكيل" محكمه صلح خانوادگى" از كشيده شدن دو همسر به دادگاه شرع، يا به مساله طلاق و جدايى، مانع شوند.
کارشناس مسائل فرهنگی با بیان عوامل و ریشههای طلاق گفت: طلاق مانند هر پديده ديگرى اجتماعى داراى ريشههاى مختلفى است كه بدون بررسى دقيق و مقابله با آن جلوگيرى از بروز چنين حادثهاى مشكل است، و لذا قبل از هر چيز بايد به سراغ عوامل طلاق برويم و ريشههاى آن را در جامعه خشک کنیم.
وی ادامه داد: عوامل بسيار زیادی برای طلاق وجود دارد که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
توقعات نامحدود زن يا مرد يكى از مهمترين عوامل جدايى است، و اگر هر كدام دامنه توقع خويش را محدود کنند، و از عالم رؤياها و پندارها بيرون آيند، و طرف مقابل خود را به خوبى درك كنند، و در حدودى كه ممكن است توقع داشته باشند، جلوى بسيارى از طلاقها گرفته خواهد شد.
حاكم شدن روح تجملپرستى و اسراف و تبذير بر خانوادهها عامل مهم ديگرى است كه مخصوصا زنان را در يك حالت نارضايى دائم نگه مىدارد، و با انواع بهانهگيريها راه طلاق و جدايى را صاف مىكند.
دخالتهاى بيجاى اقوام و بستگان و آشنايان در زندگى خصوصى دو همسر، و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم ديگرى محسوب مىشود.
خانم کریمی گفت: تجربه نشان داده است كه اگر هنگام بروز اختلافات در ميان دو همسر آنها را به حال خود رها كنند و با جانبدارى از اين يا از آن دامن به آتش اين اختلاف نزنند چيزى نمىگذرد كه خاموش مىشود، ولى دخالت كسان دو طرف كه غالبا با تعصب و محبتهاى ناروا همراه است كار را روز به روز مشكلتر و پيچيدهتر مىکند.
وی ادامه داد: البته اين به آن معنا نيست كه نزديكان هميشه خود را از اين اختلافات دور نگه دارند، بلكه منظور اين است كه آنها را در اختلافات جزئى به حال خود رها كنند، ولى هر گاه اختلاف به صورت كلى و ريشهدار درآمد با توجه به مصلحت طرفين، و اجتناب و پرهيز از هر گونه موضعگيرى يك جانبه و تعصبآميز دخالت كنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.
وی تاکید کرد: بىاعتنايى زن و مرد به خواست يكديگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفى و جنسى برمىگردد، مثلا هر مردى انتظار دارد كه همسرش پاكيزه و جذاب باشد، همچنين هر زن نيز چنين انتظارى از شوهرش دارد، ولى اين از امورى است كه غالبا حاضر به اظهار آن نيستند، اينجا است كه بىاعتنايى طرف مقابل و نرسيدن به وضع ظاهر خويش و ترك تزيين لازم، و ژوليده و كثيف بودن، همسر او را از ادامه چنين ازدواجى سير مىكند، مخصوصا اگر در محيط زندگانى آنها افرادى باشند كه اين امور را رعايت كنند و آنها بىاعتنا از كنار اين مساله بگذرند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار