به گزارش سرویس بسیج اصناف و بازاریان کشور خبرگزاری بسیج،ذبیح الله سلگی در سال 1331 در روستای رودباری از توابع نهاوند به دنیا آمد. از لحاظ ظاهری متوسط القامه بود، در جوانی حدود 160 سانتی متر قد و62 کیلوگرم وزن داشت.
روستای رودباری، روستایی بود با طبیعت ملایم. عده ای که زمین و باغ داشتند، کشاورزی می کردند و بقیه به مشاغل دیگر مشغول بودند.
روز عاشورا و تاسوعا ذبیح الله جزو نوحه خوان های محله بود. او در مسجد کار می کرد؛ هرکاری که از دستش برمی آمد.
تمام کتاب های کتابخانه ی مسجد را خوانده بود. حتی به دو تا از اقوام که در قم طلبه بودند، نامه می نوشت و از آ نها می خواست برایش کتاب بفرستند. در روستا بچه ها هر وقت او را می دیدند، تعجب می کردند. چون سرش توی کتاب بود. او از کتاب خواندن خسته نمی شد.
- او دو بیت شعر را خیلی دوست داشت و وقتی سرگرم کار بود زیر لب زمزمه می کرد:
خط من خط حسینی، رهبرم باشد خمینی
پس چه بهتر با حسین و تیر و با خنجر بمیرم
دوست دارم تشنه لب باشم به هنگام شهادت
جرعه ای نوشم ز دست ساقی کوثر بمیرم
نام کتاب | گاهی به آسمان نگاه کن خاطرات زندگی شهید ذبیح الله سلکی |
گردآورنده | گلستان جعفریان |
انتشارات | نشر فاتحان |
نوبت چاپ | 93 |
قیمت |
7000 تومان |
تصاویر شهید؛
و گواهی شهادت شهید؛