تجربه های گذشته از رویارویی دولت ها در برخورد با گروه هایی که به اندیشه ی سلفی جهادی عقیده دارند، خصوصا در غرب آسیا نشان دهنده ی آن است که هر زمانی یک گروه و دسته از این جماعت توسط دولتی سرکوب می شود بار دیگر در قالب تشکیلاتی جدید و با اندیشه ای ویرانگرتر در جایی دیگر باز تولید خواهد شد.
کد خبر: ۸۹۶۳۷۴۳
|
۲۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۲

به گزارش خبرگزاری بسیج از سپاه تهران بزرگ؛ پس از حملات خونبار تشکیلات تروریستی داعش در ماه مبارک رمضان به مجلس شورای اسلامی و مرقد بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، فضای جامعه ایران که تا آن روز هیچ گاه خطر داعش را از نزدیک احساس نکرده بود در بهت و اندوه فرو رفت.

دیر زمانی نگذشت که خبر عملیات موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه مواضع داعش در استان دیرالزور سوریه و در ادامه ی پیروزی نیروهای عراقی در موصل و احتمال کشته شدن خلیفه خودخوانده تکفیری ها در سوریه فضای رسانه ایی را پر کرد.

این سلسله از رخدادهای اخیر، تحلیلی را به وجود آورد که بر مبنای آن تصور می شود داعش به آخر راه رسیده و هر چه در عرصه میدانی، ناکامی های بیشتری نصیب سران این تشکیلات شود سعی در جبران آن در فضای بیرونی قلمرو خلافت خودخوانده اش دارد تا نشان دهد که تشکیلات خلافت کماکان زنده است.

همچنان که از شعارهای عربی عوامل حمله تهران به خوبی بر می آید حاملان اندیشه داعش قصد کوچ کردن از دوران ما به صفحات تاریخ را ندارند و سعی دارند خود را به عنوان واقعیتی شکست ناپذیر به دوران ما تحمیل کنند.

شاید زمانی که آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به حمایت از گروه های به اصطلاح جهادی سلفی، در مقابله با اتحاد شوروی در جنگ افغانستان می پرداختند،کمتر کسی فکرش را می کرد میوه این نهال نوپا روزی تبدیل به یکی از ترسناک ترین و خونبار ترین کابوس های هزاره سوم میلادی شود.

امروز درست در زمانی که جبهه ی مقاومت در عراق و سوریه به پیروزی های گسترده ای در عرصه ی میدانی خصوصا در موصل و حلب دست پیدا کرده است شاید هیچ چیز مهم تر از خشکاندن ریشه های فکری سازمان تکفیری اهمیت نداشته باشد. امری که حتی از خود آزادی موصل هم واجب تر به نظر می رسد.

شاید مهم ترین حلقه ی مغفول مانده از راه حل بحران های امنیتی روز افزون جهان اسلام در برابر گروه های تروریستی توجه به این نکته است که آنچه از مقابله سخت و نظامی- امنیتی با گروه ها و مروجین تروریزم تکفیری مهمتر است برخورد نرم و فکری با اندیشه ی بسیار خطرناکی است که می تواند از توده های خصوصا جوان و کم اطلاع از مبانی و عقاید اصیل اسلامی چنین مجموعه های دهشتناکی را بیافریند که در راه رسیدن به آرمان خود از هیچ جنایتی فروگذار نخواهند بود.

 شوربختانه، اندیشه سلفی در خلأ دولت های مردمی، قوی و مستقل در جهان اسلام که بر مبنای آموزه های اسلامی شکل گرفته باشد به خوبی توانسته است دل و جان توده های دیندار و جوانان مستعد را که از سال ها سرخوردگی ناشی از استعمار خارجی و استبداد داخلی رنج می برند برباید.

تجربه های گذشته از رویارویی دولت ها در برخورد با گروه هایی که به اندیشه سلفی جهادی عقیده دارند خصوصا در غرب آسیا نشان دهنده ی آن است که هر زمانی یک گروه و دسته از این جماعت توسط دولتی سرکوب می شود بار دیگر در قالب تشکیلاتی جدید و حتی با اندیشه ای ویرانگرتر در جایی دیگر باز تولید خواهد شد.

این مسئله به خوبی با ظهور القاعده از درون مجموعه های موسوم به عرب افغان ها پس از ترور عبدلله عزام و پیدایش تشکیلات داعش پس از سال ها عقب نشینی القاعده عراق، حاصل از مرگ ابو مصعب الزرقاوی و شکل گیری جیش العدل و انصار الفرقان پس از اعدام ریگی، به اثبات رسیده است.

طرح این موضوع به این علت است که تنها راه حلی که ما را برای همیشه از شر این دست گروه ها خلاص می کند نه صرف عملیات های نظامی و اطلاعاتی بلکه خشکاندن ریشه فکری تکفیری ها در زمین جنگ نرم فرهنگی است.

امروز مهمترین وظیفه ای که بر دوش حوزه های علمیه و دانشگاه ها و نخبگان و دانشمندان جهان اسلام است، مقابله ی جدی با جریان فکری سلفی و تکفیری است به گونه ای که نتیجه ی آن به خوبی در میان توده های مسلمان دیده شود.

خطر بزرگ زمانی است که سرمستی های پس از پیروزی های مقطعی در عرصه ی نبرد سخت، منجر به شکست امت اسلام در جبهه ی اندیشه و فرهنگ شود کما اینکه سستی مسلمانان پس از پیروزی اولیه در جنگ احد منجر به فاجعه ای بسیار بزرگ شد.

نویسنده: مجتبی میران

 

 
ارسال نظرات