به گزارش خبرگزاری بسیج، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدجعفر قنادباشی» نوشت:
پس از اینکه «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا طی تصمیمی نابخردانه، قدس شریف را بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت، کشورهای جهان، بهخصوص کشورهای اسلامی نسبت به این سیاست ضد فلسطینی، واکنشهای شدید و بعضاً بیسابقهای نشان دادند که حاکی از شکلگیری یک عزم جهانی در برابر زورگویی واشنگتن به مردم مظلوم فلسطین است. تازهترین تقابل کشورهای دنیا علیه راهبرد صهیونیسمپسند کاخ سفید، در رأی قاطع 128 کشور به قطعنامه محکومیت اقدام ترامپ درباره قدس مشاهده شد؛ این در حالی است که تنها 9 کشور با آن مخالفت کرده و 35 کشور به آن رأی ممتنع دادند که آراء ممتنع را نیز باید بهحساب تهدید آمریکا گذاشت و آنها را هم در زمره موافقین قطعنامه ضدآمریکایی به شمار آورد. دراینارتباط، نکات ذیل قابلتوجه به نظر میرسند.
1. سینهچاک بودن آمریکاییها در جانبداری از صهیونیستها و تضییع حقوق فلسطینیها البته اتفاق تازهای نیست؛ چراکه کاخ سفید از بدو تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی، پیوندهای مستحکمی با سران این رژیم داشته است و راهبردهای آنها در منطقه و جهان، نهتنها متأثر از مطالبات این رژیم بلکه الهام گرفته از خواستههای محافل صهیونیسم جهانی است. لذا تغییر دولتها و جابجایی عناصر جمهوریخواه و دموکرات در مجلسین آمریکا، خللی در تداوم سیاست حفظ برتری و امنیت رژیم صهیونیستی و غفلت از این اولویت به وجود نمیآورد.
بهعنوان نمونه، بیشترین کمکهای خارجی آمریکا به بزرگترین تروریسم دولتی صورت گرفته و بر اساس آمار مرکز پژوهشهای کنگره آمریکا، مجموع کمکهای واشنگتن به تلآویو از زمان ایجاد رژیم صهیونیستی (1949) تاکنون حدود 130 میلیارد دلار بوده است. از این مبلغ، بیش از 70 میلیارد دلار به کمکهای نظامی و بیش از 30 میلیارد نیز به کمکهای اقتصادی اختصاص دادهشده است. بهاینترتیب، واشنگتن سالیانه حداقل2 میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی کمک مالی میکند و حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی که ماهیت آن عمدتاً به منافع اقتصادی بازمیگردد، در حال حاضر به رابطهای زیانده در تمام جنبهها تبدیلشده، بهگونهای که سابقه نداشته این رژیم جعلی، سفاک و غاصب تا این حد برای دولتمردان کاخ سفید، خرج بتراشد و هزینه روی دست آنها بگذارد. نکته جالبتوجه اینکه در سال 1991 و با تصویب کنگره، رژیم صهیونیستی کمک سالانه دریافتی از آمریکا را ابتدای هرسال بهصورت تمام و کمال دریافت میکند و دولت آمریکا برای پرداخت یکجای این مبلغ در ابتدای سال مالی خود، مجبور به استقراض از منابع خارجی است. این در حالی است که کمک 221 میلیون دلاری آمریکا به تشکیلات خودگردان که مجموعهای وابسته به کاخ سفید است، باوجود گنجانده شدن در بودجه سالهای 2015 و 2016 کاخ سفید،سال گذشته لغو شد؛ ضمن اینکه ترامپ تهدید کرده است که کمکهای مالی همه کشورهای مخالف تصمیم اخیر وی در خصوص قدس را قطع خواهد کرد. جدای از کمکهای مالی، آمریکا از همه توان و ظرفیت خود برای تحتفشار قرار دادن مردم فلسطین از طریق تقویت دشمن صهیونیستی استفاده میکند که ازجمله آنها میتوان به ارائه فناوریهای جدید اطلاعاتی و نظامی برای ساخت تسلیحات اتمی و پدافندی (گنبد آهنین) اشاره کرد. آمریکا در جریان جنگهای 8، 22 و 51 روزه، انبار تسلیحات خود را به روی ارتش صهیونیستی باز کرد و سلاحهای کشتارجمعی را با این مستمسک که اسرائیل بهاصطلاح حق دفاع از خود را دارد، در اختیار آنها قرار داد؛ حال اینکه آغازکننده همه تهاجمات نظامی از ابتدا تاکنون رژیم صهیونیستی بوده است، نه فلسطینیها و حملات آنها، دفاع در برابر اشغالگری بوده و نه تهاجم ! بهعبارتدیگر، آمریکا از هیچ اقدامی برای تقویت اسرائیل و سرکوب فلسطین که در حیطه قدرت و توانش بوده، فروگذار نکرده و افزون بر آنچه کاخ سفید تاکنون صورت داده، برخی از ابعاد خصومت واشنگتن با آرمان قدس، نیازمند مرور زمان و افشای زوایای گسترده آن است.
2. بهرغم اینکه حق کشی ملت مظلوم فلسطین از سوی آمریکا در طول دهههای گذشته در مرئی و منظر کشورهای دنیا بوده اما خطونشان کشیدن نماینده واشنگتن در سازمان ملل و دفاع تمامقد وی از اسرائیل، به حیثیت و آبروی نداشته آمریکا به طرز بیسابقهای چوب حراج زده و این کشور را مفتضح کرده است. از سوی دیگر، مقامات کاخ سفید از سیاست همیشگی تزویر و فریب برای پیشبرد منافع خود در قضیه فلسطین نیز بهره برده و وانمود میکنند که میانجی مذاکرات بهاصطلاح صلح هستند؛ کما اینکه در مذاکرات «کمپ دیوید»، «اسلو»، «مادرید» و «شرمالشیخ» نیز آمریکاییها کوشیدند که با ژست جانبداری از منافع فلسطینیها، سهم حداکثری صهیونیستها را افزایش داده و حقوق فلسطینیها را به مسلخ ببرند. هرچند که اصل این مذاکرات با توجه به آرمان «فلسطین، از نهر تا بحر» مردود و باطل است، اما دیپلماتهای آمریکایی حتی حقوق حداقلی برای یک کشور بهاصطلاح فلسطینی مثل برخورداری از ارتش و توان نظامی را برنتابیدند و تنها عایدی این مذاکرات، محرومیت بیشتر برای ساکنین کرانه باختری بود؛ چه رسد به مردم نوار غزه که در محاصره چندساله قرار دارند.
3. بااینحال، سنگی که ترامپ به چاه انداخت و از این طریق، قدس را که خط قرمز آرمان فلسطین است، بهزعم خود به رژیم اشغالگر صهیونیستی هبه کرد، شائبه بیطرفی و جانبداری آمریکا از روند بهاصطلاح صلح را زیر سؤال برد و ثابت کرد که یانکیها نهفقط به عقیده فلسطینیها احترام نمیگذارد، بلکه به نظر اکثریت کشورهای دنیا نیز بیاعتنا بوده و جایی که دیپلماسی فریبکارانه آنها کاری از پیش نبرد، حاضر هستند که ارعاب و قلدرمابی را جایگزین تن دادن به خواسته مشروع فلسطینیها کنند.
در پایان باید گفت ضعف دیپلماسی آمریکایی و صهیونیستی از یکسو و نمایان شدن حق ملت رنجکشیده فلسطین از سوی دیگر، بهواسطه حمایت کشورهای ناشناخته از تصمیم اخیر ترامپ نیز مشخص میشود؛ کما اینکه شرکای نزدیک آمریکا مثل آلمان، انگلیس و فرانسه هم بهصف مخالفین راهبرد ضد فلسطینی ترامپ پیوستهاند. ترامپ با نادیده گرفتن حساسیتها در مسئله فلسطین و تضییع آشکار حقوق فلسطینیها، در حقیقت، یک گام بلند برای اضمحلال رژیم صهیونیستی برداشت و آرمان «اسرائیل، از نیل تا فرات» را به نابودی کامل نزدیکتر کرد.