به گزارش خبرگزاری بسیج، روزنامه «کیهان» در سرمقاله خود نوشت:
روزی مردی به مسجد وارد شد و دو رکعت نماز با عجله هرچه تمامتر آغاز کرد. در هیچ رکنی رعایت تعدیل نمیکرد و در قرائت نیز ترتیل بجای نمیآورد و هنوز ذکر رکوع را تمام و کمال بجای نیاورده، آهنگ سجده میکرد و پیش از پایان ذکر سجده، سر برداشته و به سجده دوم میرفت... مرد پس از سلام، دست به دعا برداشت و گفت: بارالها! مرا در اعلی درجات بهشت جای ده و یک قصر زرین و چهار حورالعین عطا بفرما! مردی دیگر که شاهد کیفیت نماز و دعاهای وی بود گفت: ای مرد! مهر حقیر آوردی و نکاح بزرگ طلب کردی!
در مثل مناقشه نیست اما حکایت فوق، داستان عملکرد و آرزوهای دولت است. اگر سخنان هفته گذشته رئیسجمهور محترم در همایش حقوق شهروندی را برای کسی نقل کنید و نگویید که گوینده آنها کیست، شنونده به احتمال بسیار گمان خواهد کرد با یک سخنرانی تبلیغاتی و انتخاباتی روبروست، سخنان پرشور و وعدههای بزرگ فردی که در آستانه آغاز کسب مسئولیتی مهم است. کلیت و فضای این سخنان اگرچه تکراری است و از این منظر میتوان گفت اتفاق جدیدی رخ نداده، اما همین تکرار مکررات آن هم در پنجمین سال ریاست جمهوری جناب آقای روحانی قابل تامل و بررسی است.
یکی از شعارهای اصلی دولت آقای روحانی و حامیان آن طی 5 سال گذشته آن بوده که این دولت به دنبال کار کارشناسی و کنار گذاشتن روشهای پوپولیستی است. ایشان در بخشی از سخنان خود درباره بودجه اختصاص داده شده به برخی نهادها و دستگاهها میگویند؛ «اگر مردم میگویند این پول زیاد است، اگر نظر عمومی مردم این است، نمیخواهم بگویم یک نفر تا 10 نفر، اگر فهمیدیم نظر عام مردم این است، نظر مردم، اکثریت مردم اگر چیزی میگویند، درست میگویند، حق با آنهاست. حق با دولت نیست، حق با ملت است.»
با این متر و معیار، اساتید اقتصاد و کارشناسان بودجهنویسی باید روش جدیدی را در این قضیه ثبت کنند. حتی فرض کنید این معیار یعنی پرسیدن نظر همه مردم درباره بودجه فلان دستگاه به لحاظ عقلی و منطقی درست باشد، روش این سنجش چیست و دولت چگونه باید و اساساً میتواند به نظر مردم دسترسی داشته باشد؟ برای بودجه هر دستگاه نظرسنجی برگزار میکند؟ یا نظرات کاربران شبکههای مجازی و لایکها و دیس لایکها (موافقت و مخالفت) را ملاک قرار میدهد؟! اینگونه مواضع و اظهارات نه تنها احترام گذاشتن به مردم و نظرشان نیست، بلکه با کمال تاسف باید گفت صرفاً تعارف و بازی با کلمات است که بعید به نظر میرسد حتی شرکت کنندگان در همان همایش هم آن را جدی بگیرند.
آقای رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود برخی دستگاهها را به صرف کردن بودجه خود علیه دولت متهم کرده و میگوید باید جواب بدهند که پولها را کجا و چطور هزینه میکنند. درباره لزوم پاسخگویی همه نهادها و دستگاهها هیچ شک و شبههای نیست. همه باید پاسخگو باشند که چه ماموریت و وظیفهای دارند، برای این ماموریت چه بودجهای در اختیار دارند و در مدت زمان مشخص با این بودجه و آن ماموریت چه کردهاند. اگر دولت در این مسیر صادق است – که انشاءالله هست- بهتر نیست ابتدا پاسخگویی را از خود آغاز کند؟ فقط و فقط برای یک نمونه دولت به مردم توضیح دهد «موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی» -زیر نظر دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقتصادی- دقیقاً چه میکند؟! موسسهای که در آخرین سال دولت دهم بودجهای حدود 18 میلیارد تومانی داشته و این بودجه برای سال آینده حدود 34 میلیارد تومان شده است. یعنی تقریباً دو برابر.
دولتمردان همیشه در تریبونها از نقدپذیری و بوسیدن دست منتقدان سخن راندهاند اما در عمل راه دیگری در پیش گرفتهاند. شکایتهای مکرر نهادها و مدیران دولتی از منتقدین و فشارهای پیدا و پنهان به دستگاه قضایی برای برخورد هرچه سریعتر و چکشیتر با منتقدان دولت، به روشنی گویای واقعیت ماجراست. حال به این همه باید ابزار بودجه را نیز اضافه کرد. دولت تصور میکند و گویا باورش شده که آنچه در خزانه است و کلیدش دست اوست، متعلق به او نیز هست و میتواند با توجه به دوری و نزدیکی نهادها و دستگاهها به دولت و میزان وکیلالدولگی آنها مبلغی اختصاص دهد و یا ندهد! معاملهای که در این خصوص دولت با صدا و سیما میکند، ماجرایی عبرتآموز و صد البته تأسفبرانگیز است.
نکته دیگر آنکه، دولت پنج سال با استفاده از ابزارهای مختلف و به بهانه مهار تورم، رکودی بیسابقه را به کشور تحمیل کرد. رکودی که داستانش تبدیل به طنزی تلخ شد. یک روز میگفتند از رکود خارج شدهایم و روز دیگر وعده میدادند سال آینده سال رونق و عبور از رکود است! حال پس از پنج سال رکود، مغزهای متفکر اقتصادی دولت به این نتیجه رسیدهاند که باید قیمتها را اینبار نه با شیب ملایم که با شیبی تند – مانند افزایش 50 درصدی قیمت بنزین- افزایش داد تا رونق حاصل شود! اگر قرار است اقتصاد اینگونه اداره شود، دیگر چه نیازی به این مشاوران و دفتر و دستکها و دو برابر شدن بودجههاست؟!
بخش دیگری از سخنان رئیسجمهور محترم در این همایش درباره مبارزه با فساد است؛ «ولله بالله اگر صدها دستگاه مبارزه با فساد درست کنیم، اگر دهها دادگاه با فساد مبارزه کنند، نمیتوانیم فساد را ریشهکن کنیم، مگر آنکه مردم به صورت شفاف ببینند ما چه میکنیم، باید در اتاق شیشهای برویم، باید نورافکن روی ما باشد و باید همه، ما را مشاهده کنند.» این هم از آن دست سخنان عجیب و دردآور است! دو سال پیش وقتی مجمع تشخیص مصلحت نظام در اقدامی عجیب و دور از آموزههای روشن اسلامی، فهرست اموال مسئولان را محرمانه و افشای آن را مستوجب مجازات – حبس و شلاق و جریمه و...- دانست، سخنگوی دولتی که امروز مدعی است باید به اتاق شیشهای برویم و نورافکن روی ما باشد، گفت؛ اینکه رسانهها بنویسند مسئولان چند جفت کفش و خانه دارند، مقتضی نیست!
دولتمردان محترم و شیفته خدمت! شما منت بر سر مردم بگذارید و طبق قانون فهرست محرمانه اموالتان را به نهادهای قانونی اعلام کنید، رفتن به اتاق شیشهای و زیر نورافکن پیشکش! آخرین اخبار حاکی بود در ماههای پایانی دولت یازدهم هنوز هم چند نفر از وزیران فهرست اموالشان را ارائه نکرده بودند.
اگر قرار به پرداختن به بند بند سخنان رئیسجمهور محترم در آن همایش باشد، برای هر بند میتوان مقالهای نوشت. ایشان حداقل 80 بار در این سخنرانی از کلمه «باید» استفاده کردهاند؛ «باید به قانون عمل شود»، « باید فضا را باز و شفاف کنیم»، «باید کشور را پیش ببریم»، «مردم باید بر کار ما نظارت کنند»، «باید به جوان آموزش دهیم»، «صنعت ما باید درست شود»، «روز به روز باید هوای سالم و پاک بیشتر شود»، «هر کاری در این کشور باید استاندارد باشد»، «باید در آموزش فنی و حرفهای در دبستان و دبیرستان و دانشگاه، آموزشهای ارائه شده استاندارد باشد» و... باید چنین شود و نباید چنان شود برای منتقدان و کارشناسان است، نه دولتی که پنج سال از عمرش در بسیاری از عرصهها بر باد رفته است.
دولت در پی آن است که نقداً قیمت بنزین را 50 درصد گران کند و مدعی است اثر تورمی آن تنها یک درصد خواهد بود! یارانه بیش از 30 میلیون نفر نیز قطع میشود. وعدههای نسیه برای قطع این امتیازات نقد، اشتغالزایی برای جوانان در سال آینده است. شاید داستان فرجام وعدههای دولت در عرصههای مختلف را بتوان در این بیت خاقانی خلاصه کرد؛
کجا یک وعدهام دادی که در پی
هزار امروز را فردا نکردی
محمدصرفی