به گزارش خبرگزاری بسیج، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «ابراهیم کارخانهای» نوشت:
در خبرها به نقل از کانال 10 رژیم صهیونیستی آمده بود که واشنگتن و تلآویو بر سر طرحی محرمانه برای مقابله با ایران توافق کردهاند. این توافق که طی سفر یک تیم عالیرتبه از سرزمینهای اشغالی به آمریکا بهدستآمده، بر سه موضوع «هستهای»، «موشکی» و «فعالیتهای منطقهای» جمهوری اسلامی متمرکزشده و بر اساس آن قرار است چهار کارگروه برای اقدام در این حوزهها تشکیل شوند که عبارتند از: کارگروه هستهای، کارگروه منطقهای، کارگروه دفاعی و کارگروه مقابله با حزبالله لبنان.
اولین کارگروه، وظیفه فعالیتهای «مخفیانه» و «دیپلماتیک» بهمنظور مقابله با برنامه هستهای ایران را بر عهده دارد. طبق آنچه توسط این شبکه تلویزیونی اعلامشده، «راههای سختگیرانهتر کردن اجرا و نظارتها در چارچوب توافق هستهای کنونی و درعینحال گامهای دیپلماتیک دیگر خارج از چارچوب توافق»، در صدر اهداف این کارگروه قرارگرفته است.
ترور دانشمندان هستهای که با هماهنگی آمریکا و عملیات رژیم صهیونیستی صورت گرفت، اقدامی است که پیشازاین برملا شده بود و منظور جبهه جدید عبری- غربی از توطئههای مخفیانه میتواند در دو حوزه اجرایی شود.
اول؛ تدارک حملات سایبری (نظیر طراحی ویروسهای مشابه استاکسنت) و دوم، گسترش فعالیتهای جاسوسی از سایتهای هستهای که عمدتاً از طریق بازرسان آژانس صورت میگیرد.
کارگروه دوم، در پی محدود کردن فعالیتهای منطقهای ایران در منطقه است و بناست «خطی مشی مشترکی را برای دوره پس از جنگ سوریه» تدوین کند.
در این خصوص باید گفت که با توجه به دومینوی شکستهای سنگین تروریستهای اجارهای طی سالهای اخیر، نفوذ منطقهای ایران برای آمریکا و شرکایش، ابداً قابلتحمل نیست و اولین گامی که دولت پیشین آمریکا پس از برجام هستهای، سعی در برداشتن آن داشت، تنگ کردن عرصه بر قدرت ایران اسلامی در غرب آسیا بود.
علاوه بر این، ارزیابی آمریکا و رژیم صهیونیستی آن است که غلبه گفتمان مقاومت جمهوری اسلامی بر نفوذ آمریکا، ناشی از افزایش توان همهجانبه انقلاب اسلامی است و ازاینرو به فکر افتادهاند که هر چه زودتر چارهای برای آن بیابند.
ازنظر سران کودککش صهیونیست و کاخ سفید، قدرت منطقهای ایران، مهمترین خطری است که طی دهه اخیر، رشد فزایندهای داشته و درست به همین دلیل در توافق محرمانه اخیر، جبهههایی که از آن ناحیه به سبب حضور گروههای مقاومت، تهدیدات عمدهای متوجه رژیم اسرائیل است، مورد دقت قرارگرفته است.
سوریه، لبنان، حماس، حزبالله لبنان و جهاد اسلامی ازجمله کانونهایی هستند که مثل حلقهای سرزمینهای اشغالی را فراگرفته و هر روز این حلقه را تنگتر میکنند؛ لذا یک کارگروه اختصاصی برای مواجهه با این جبهه قدرتمند ضد صهیونیستی تشکیلشده است که در این میان نقش حزبالله لبنان پررنگتر است، چراکه کارگروه چهارم بهطور ویژه بر سناریوهای رویارویی با حزبالله لبنان تأکید دارد.
زاویه دیگری که اهمیت تشکیل دو تیم مجزا در حوزه نفوذ منطقهای ایران را نمودار میکند، وحشت صهیونیستها از دستیابی ایران اسلامی به دریای مدیترانه است، زیرا در این صورت، افزون بر جبهه زمینی که از طریق گروههای مقاومت فلسطینی ایجادشده و همچنین نفوذ هوایی که بهوسیله پهپادهای حزبالله و حماس محقق شده، ضلع سوم مثلث وحشت اسرائیل بهواسطه گشایش جبهه دریایی در مدیترانه نیز تکمیل میشود. صهیونیستها در دریای مدیترانه، منافع راهبردی انرژی مثل بهرهبرداری از چاههای نفت و گاز را تعقیب میکنند و فعالیتهای تحقیقاتی فوق سری همچون آزمایشهای خطرناک ژنتیکی بر روی نمونههای انسانی را در جزایر مدیترانه آغاز کردهاند. بنابراین، حضور دریایی ایران و متحدانش در مرزهای آبی این رژیم، کابوسی است که خواب را از چشمان واشنگتن و تلآویو ربوده و برای دور کردن ایران اسلامی از این منطقه بسیار حساس، از همه امکانات و توان خود استفاده میکنند.
کارگروه سوم، برنامه موشکی ایران که اساساً ماهیت دفاعی داشته و برد آنها متناسب با تهدیدات رژیم صهیونیستی تعیینشده را در دستور کار قرار داده است. این برنامهریزی ازاینجهت حائز اهمیت است که پایگاههای آمریکا و رژیم جعلی اسرائیل در تیررس موشکهای بالستیک و نقطهزن جمهوری اسلامی قرار دارند و بهترین راه را در تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل بهعنوان محملی برای محدود کردن توان موشکی کشورمان با مستمسک قابلیت حمل کلاهک هستهای دیدهاند.
این راهکار نیز در عمل عقیم ماند و در جریان دومرحلهای که آزمایشهای موشکی به سازمان ملل ارجاع شد، موفقیتی برای محور عبری- غربی حاصل نشد.
مسئله مهمتر اینکه طرحهای کارگروه بهاصطلاح مقابله با برنامه موشکی، قطعاً لایههای متعددی خواهد داشت که اولین آنها، مقابله با رشد علمی ایران است.
لازم به یادآوری است که مهندسی طراحی موشک، ازجمله معدود فناوریهایی است که تمام علوم مهندسی را درگیر میکند و ازاینرو برای مقابله با آن، لازم است جلوی پیشرفت علمی در بخشهای «های تک» گرفته شود.
لایه دوم، وادار کردن ایران به خودتحریمی در حیطه توان موشکی است؛ بهاینترتیب که درصددند فعالیتهای مالی کشور در داخل و خارج با سازوکار «گروه ویژه اقدام مالی» (FATF) باهدف تعقیب منابع مالی گروههای مقاومت و نیز «کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با جرائم سازمانیافته فراملی» موسوم به «کنوانسیون پالرمو» را رصد کنند. این لایه ازاینجهت برای آمریکاییها مهم است که بر اساس دستورالعمل کارگروه سوم، اهرمی برای جلوگیری از «انتقال موشکهای دقیق به حزبالله و سوریه» در اختیار داشته باشند.
گفتنی است کنوانسیون پالرمو در سال 2004، حزبالله لبنان را در کنار برخی گروههای تروریستی و قاچاقچیان حرفهای بینالمللی در لیست سیاه قرار داده بود و جای تأسف است که برخی به دنبال قانونی کردن الحاق ایران اسلامی به این کنوانسیون هستند! برای هر صاحب بصیرتی مشخص است که ترغیب ایران برای پیوستن به معاهداتی که یک پای آن، برخورد با تروریسم – بخوانید گروههای مقاومت – است، باهدف اعمال هزینههای سهگانه «خودتحریمی»، «افشای اطلاعات سری» و «پذیرش کنوانسیونهای ظالمانه» صورت گرفته و برای آن هیچ دلیل منطقی دیگری وجود ندارد.
این اولین بار نیست که رژیم صهیونیستی از طرحهای مخفیانه خود با هماهنگی با آمریکا بهمنظور تقابل با ایران اسلامی پرده برداشته است؛ کما اینکه توطئههای بسیار و عملیاتهای مشترک متعدد سرویسهای جاسوسی «موساد»، «سیا» و «ام آی 6» پیشازاین به اجرا درآمده و همه آنها با شکست مواجه شده بودند. عاقبت این توطئه جدید نیز، بهتر از توطئههای پیشین و نقشههای بربادرفته گذشته نیست و یقیناً پایانی جز ناکامی و فضاحت برای طراحان آن نخواهد داشت.