به گزارش خبرگزاری بسیج، اسامی 100 مدیر دوتابعیتی کشور در جلسه عصر یکشنبه گذشته کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی خوانده شد. همچنین گفته شد فردی که اخیراً با اختلاس 100میلیارد تومانی از وزارت نفت به خارج فرار کرد، دوتابعیتی یا دارای تابعیت مضاعف است. علت اینکه خاوری به راحتی گریخت، این بود که دارای تابعیت مضاعف بود. تابعیت مضاعف امروز، همان «تحتالحمایگی» دوره قاجاریه است. آغایعقوب مارکاریان معروف به میرزا یعقوب ایروانی یا ارمنی (پدرمیرزا ملکم خان ناظمالدوله) و از خواجهسرایان حرم فتحعلیشاه اموال دولتی را سرقت کرد و به سفارت روسیه پناهنده شد و مورد حمایت گریبایدوف (سفیر مقتول روسیه) قرار گرفت و به علت دوتابعیتی بودن، وزیر اعظم وقت (اللهیار خان) نتوانست او را مجازات کند. آن روز دزدها پس از دزدی مسئله را سیاسی و از تابعیت مضاعف برای در امان بودن استفاده میکردند و اکنون هم.
بنا بر آنچه در کمیسیون مربوطه در مجلس گفته شد، تمرکز دوتابعیتیها در وزارت نفت بیشتر از جاهای دیگر دولت است و متأسفانه وزیر اطلاعات هم تاکنون چندگونه سخن گفتهاند. ابتدا گفتند: اگر کسی را پیدا کردید به ما اطلاع دهید. بعداً گفتند با 35 نفر برخورد کردیم و اکنون هم عدد 100 مطرح است. جدای از مباحث حقوقی، این ننگ نظام جمهوری اسلامی نیست که مدیران آن دل در گرو همانجایی دارند که سالهاست نظام و ملت آنان را به بدترین شکل از حقوق مختلف خود محروم کرده است؟ برای بقای نظامی که بر کاکل مدیرانی بچرخد که اسب زینکردهشان بالقوه آماده پرش به سمت فرنگ است چه تضمینی وجود دارد؟! دزدهای دوتابعیتی بیشترین ضربه را به حیثیت نظام وارد میکنند؛ یعنی هم مدیر دزد است، هم میتواند از محاکمه بگریزد، هم به ریش نظام بخندد و هم به جایی برود که به آن سرزمین دشمن میگوییم. این فقط دوتابعیتیها نیستند که زیر پای نظام را شل میبینند و زیر پای خود را محکم میکنند، بلکه از مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیز کسانی هستند که فرزندانشان را برای تحصیل به غرب میفرستند تا شمایل فرهنگی غرب را از ورژن اصیل آن تجربه کنند و از فرهنگی که پدرانشان برای ترویج آن حقوق میگیرند فاصله بگیرند. بدون تردید مسئولانی که فرزندانشان به غرب رفته و در رشتههایی تحصیل میکنند که در ایران وجود دارد خائن هستند و انگاره و باور آنان به چیستی نظام جمهوری اسلامی را باید در لابهلای همین نگرش جستوجو نمود.
دوتابعیتیها و چرایی دوتابعیتی شدنشان و دستهای که فرزندانشان را به فرنگ میفرستند تا در همان رشته در ایران تحصیل نکنند «خائنان بالقوه» هستند و کمکم تق آنان درخواهد آمد و نسبتشان با نظام شفاف خواهد شد. در فیلم «قلادههای طلا» صحنهای بود که خانمی وارد سفارت انگلیس شد و به کارمند سفارت گفت: «اگر شما را بیرون کنند ما دچار مشکل خواهیم شد» و او جواب داد: «کسی ما را بیرون نمیکند. فرزندان مسئولین ایران را ما در انگلستان تربیت میکنیم.» مجلس، شورای عالی امنیت ملی و نیروهای انقلاب نباید این دو مسئله را (دوتابعیتیهای مدیر و تحصیل فرزندان مدیران در غرب) بهراحتی رها کنند.
انقلابیون اگر از این دو مسئله دقمرگ شوند حرجی نیست که بخشهایی از نظام جمهوری اسلامی را دلدادگان به غرب میچرخانند و این نقض غرض اهداف امام و انقلاب اسلامی است. ممکن است مردم فرزندانشان را به غرب بفرستند یا غرب به جاسوسان وطنی تابعیت مضاعف بدهد اما آلودگی حوزه مدیریتی نظام به چنین افرادی آینده روشنی را ترسیم نمیکند. دوتابعیتیها در وزارتخانه پردرآمد و «ویژه پرداخت» نفت چه میکنند؟ معلوم است که درآمد آنجا کفاف حال کردن در غرب را میدهد و قطعاً علت اصلی غربگرایی آنان نه سیاسی که حتماً فرهنگی است و هر از گاهی تصویر یا ویدئوی فرزندانشان را میتوان در شبکههای اجتماعی دید. پناهندگی دزدان، ظلم مضاعفی به اقتدار نظام نیز هست و نه تنها خود این افراد به ریش نظام پوزخند میزنند که مردم نیز به اقتدار نظام میخندند. شاید گفته شود این افراد متخصص هستند خب اگر دانشگاه نفت نمیتواند متخصص تراز انقلاب اسلامی تربیت کند آن را تعطیل کنید و سند ناچاری خود را مقابل این نوشته قرار دهید. مگر تولیدکنندگان انرژی اتمی و موشک و سلولهای بنیادی فارغالتحصیل غرب بودند؟ روزنامه «جوان» به محض دریافت اطلاعات مدیران دوتابعیتی کشور تصویر آنان را در صفحه یک خود منتشر خواهد کرد و این ننگ را مقابل ایران عزیز و ملت مظلوم و مستقل ایران تحمل نخواهد کرد.
یادداشت جوان/ دکتر عبدالله گنجی