در سالهای پس از انقلاب اسلامی اما تولید داستان بلند با مضمون دینی در ایران شکل و رنگ تازهای پیدا کرد. از سویی بازنویسیهای متنوع کوتاه و بلند و از سویی داستانها و رمانهایی با تم تاریخی مذهبی به شکل متناوب نوشته شدند و در کنار تمامی اینها، نویسندگان این فرصت را نیز پیدا کردند که قوه خیال خود را بیشتر در خدمت باور و اعتقاد دینی و قلبی خود قرار دهند و به خلق داستان بپردازند.
علی مؤذنی در زمره همین دست از نویسندگان است که در نگارش داستان دینی تقریباً تمامی منازل را طی کرده است. او هم صاحب داستان بلند و کوتاه در گونه بازنویسی از رویدادهای تاریخی مذهبی است و هم صاحب چند اثر که برپایه عالیترین مفاهیم مذهبی اما در قالب رمان اجتماعی نوشته شده است.
«احضاریه» در مقام تازهترین نوشته او اما اثری متفاوت است و حتی میتوان از آن به عنوان عصارهای از تمامی این تجربیات یاد کرد. موذنی در احضاریه به نوعی تلفیق میان داستان اجتماعی و دینی دست پیدا کرده است. از یک سو داستانی را بازگو میکند که در آن یک روزنامهنگار به عنوان سمبل نگاه وخواست اجتماعی قدم در وادی سفر اربعین آن هم به صورت ناخواسته میگذارد و این سفر برای او نوعی تغییر و افزایش تدریجی در معرفتش به این پدیده را همراه میآورد و از سوی دیگر این داستان روایتی است از آنچه بر خاندان اهل بیت(ع) پس از وفات حضرت فاطمه(س) تا واقعه عاشورا رفته است. این بخش از روایت نیز با وجود قلت حجم اما به دلیل تلفیق میان خیال داستانی و حقیقت تاریخی از بخشهای تاثیرگذار این اثر است.
تلاش مؤذنی در احضاریه تلفیق این دو نوع از روایت و خلق داستانی است که بتواند تمامی مخاطبان و علاقهمندان به داستانهای بلند مذهبی را راضی نگاه دارد و از این زاویه به نظر میرسد، او توانسته نویسندهای موفق باشد. احضاریه زبانی ساده دارد و پیچیدگی روایی در خود به کار نبرده است. از شعار به دور است و سعی کرده بیش از شعار به شعور مخاطب خود بیاندیشد. رمانی باشد با هدف و پیامی مشخص و شاید از این زاویه بتوان به آن رمانی انگیزاننده نیز گفت؛ رمانی که خوانش آن مخاطب را به حرکت و فعل و انفعال تازه وا میدارد و به وادی سفری تازه در درون خود رهنمون میسازد. شاید برای همین است که خوانش این رمان برای تمامی علاقهمندان به رمان و داستان بلند تاریخی، اجتماعی و مذهبی میتواند تجربه ناب و فراموش ناشدنی باشد.