در بخشی از این مناظره، مجتبی لطفی به کمک آیتالله منتظری به خانوادههای زندانیان اعم از بهایی، توده، مجاهد(منافقین) اشاره میکند که بازتاب و واکنشهای متعددی بههمراه داشت. عمادالدین باقی از افراد نزدیک به آیتالله منتظری که از طرف وی مسئول کمک به خانواده زندانیها بوده، در مقام پاسخ به این ادعا در یادداشتی گفته است "آیتالله منتظری تا آن جا که شخصاً اطلاع دارم مراجعه و درخواستی از سوی خانوادههای بهائیان و نیز متهمان به اقدامات خشونتبار و تروریستی نداشتهاند که همچون امام علی(ع) با آنان رفتار کند...!"
در واقع باقی، هرچند مصادیق کمک به خانوادههای منافقین و بهاییها را رد میکند اما اصل این اقدام را زیر سوال نمیبرد و آن را اقدامی شایسته میداند.
پیرو این یادداشت عمادالدین باقی از اعضای دفتر آیتالله منتظری، خبرنگارخبرگزاری تسنیم با او تماس گرفت و با اعلام آمادگی عباس سلیمینمین برای مناظره، از آقای باقی نیز دعوت کرد که در این مناظره حضور یابد تا این موضوع به صورت حضوری به بحث گذاشته شود. عمادالدین باقی مناظره با عباس سلیمینمین را رد کرد.
بیشتر بخوانید
اما عباس سلیمینمین پیرو رد مناظره از سوی عمادالدین باقی، طی یادداشتی به نقد مطلب پیشین او پرداخته است. این یادداشت سلیمینمین به همراه یادداشت پیشین عماد الدین باقی که دقایقی پیش در سایت اصلاحطلب دیدارنیوزبه صورت مناظره قلمی منتشر شده، به شرح ذیل است:
مقدمهی سایت دیدارنیوز: چهارشنبه 30 آبان انجمن اندیشه و قلم اقدام به برگزاری نشستی با عنوان «بیت آیتالله منتظری و حوادث دهه 60» کرد. در قسمتی از نشست فوق مناظرهای بین آقایان عباس سلیمینمین و حجتالاسلام مجتبی لطفی برگزار شد. در این نشست مباحث مختلفی مطرح شد از جمله بحث کمک مرحوم آیتالله منتظری به خانواده زندانیان قبل و بعد از انقلاب اسلامی؛ عباس سلیمینمین پس از مناظره یادداشتی در سایت جماران منتشر ساخت و یادی کرد از نامه امام راحل که از آیتالله منتظری خواسته بود سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد. مجتبی لطفی در کانال آوای خرد مدعی شده بود که گفتههای وی جعل شده است و از اینرو فایل صوتی نشست مذکور را در کانال خود بارگذاری کرد. سایت خبری تحلیلی دیدارنیوز پس از بررسی فایل قرار داده شده توسط مجتبی لطفی در یادداشتی بیان داشت که سخنان حجتالاسلام لطفی جعل نشده است و عین گفتههای وی را منتشر ساخت.
چندی بعد عمادالدین باقی اشارهای به آن نشست داشت و به نوعی سخنان مجتبی لطفی را تکرار کرد که جوابیهای از سوی سلیمینمین به دنبال داشت. متن یادداشتهای عمادالدین باقی و عباس سلیمینمین را میتوانید مشاهده کنید.
یادداشت عمادالدین باقی
فاصله برخی از مدعیان اصولگرایی با اخلاق و انسانیت و دیانت تا کجاست؟
در چند روز گذشته یکی از مدعیان تاریخ معاصر در پی مناظرهای با جناب حجتالاسلام مجتبی لطفی، ادعایی را درباره کمک مالی آیتالله منتظری به زندانیان مجاهدین و بهاییان پس از انقلاب به نقل از آقای لطفی جعل کرده و با وجود انتشار فایل صوتی مناظره در کانال آوای خرد و اثبات کذب بودن آن ادعا، اما سایت تسنیم و برخی نشریات اصولگرا به پیشواز رفته و با بازنشر خبر و نوشتن تحلیل، گویی کشف تازهای برای اثبات تهمتهای مندرس قدیمی به کف آوردهاند و به هیاهو روی آن پرداختند. از همین جمله جعلی هم به گونهای بهره برداری و القا میکنند که گویی ایشان از سازمان مجاهدین خلق یعنی عوامل ترور و انفجار حمایت میکرده است.
نگارنده بهعنوان کسی که در جریان جزییات امر بوده و از فقیه فرزانه و عالیقدر آزاده، اجازه کتبی و توصیههای شفاهی در این زمینه داشته، شاهد بودهام که آیتالله منتظری همواره پیش و پس از انقلاب نسبت به خانواده زندانیان، حساسیت ویژهای داشتهاند. آیتالله هاشمی رفسنجانی در گفتگویی، یکی از ویژگیهای ممتاز آیتالله منتظری را در دوران پیش از انقلاب، حمایت مالی از خانواده زندانیان میداند. یکی از اتهاماتی هم که در زمان شاه بهخاطر آن محکوم شدند کمک مالی به خانواده زندانیان بود. اسناد ساواک نیز نشان میدهد در آن زمان، اشرف خانم دختر ایشان (و نیز برخی معتمدین دیگر) این وظیفه را برعهده داشتند.
آیتالله منتظری نه تنها به خانواده برخی از زندانیان بلکه به پژوهشگران و نویسندگان مستقل و برخی NGOها و تشکلهای دانشجویی و نیز انجمنهای خیریه در حد توان خویش کمک مالی میکردند.
نگارنده شخصا سخاوت ایشان را در یاری به خانواده زندانیان از قول مرحوم پدرم شنیده و در گفتگو با آیتالله منتظری که از بی بی سی پخش شد مطرح کردم. این سنت نیکوی انسانی، پس از انقلاب هم ادامه داشت و خانواده زندانیان سیاسی و عادی را فارغ از جرم یا عقیده زندانی، با مطالعه جوانب مختلف و در حد بضاعت خویش نه رفع حاجت آنان، مورد عنایت قرار میدادند. حتی یکبار درباره یک زندانی سیاسی کمونیست پرسش کردم، ایشان پاسخ دادند که خانواده او ربطی به عقیده او ندارد. بالاخره خانواده زندانی چه مسلمان باشد چه کمونیست نباید درمانده شود.
این از فضیلتهای بزرگ اخلاقی و انسانی آیتالله منتظری بود و در واقع وظیفهای بوده که برعهده حکومت است، ولی در آن قصور و تقصیر میورزد و حتی زندانی را پس از آزادی از شغل و تامین معاش محروم میسازند و گاه محرومیت تبعی یا تکمیلی میدهند.
در هیاهوی کشف جدیدِ پارهای از اصولگرایان، آنچه موجب حیرت بود اینکه، اینان بیش از همه مدعی دیانت هستند، ولی گویی بهرهای و معرفتی از دیانت ندارند، زیرا با منطق آنان بیش و پیش از آیتالله منتظری، شخصیت بزرگ اسلام امام علی (ع) را زیر سوال بردهاند. امام (ع) حقوق خانواده خوارجی را که در جنگ مسلحانه علیه حکومت او کشته شده بودند قطع نکرد و خانواده آنان را مورد حمایت مالی قرار داد. در مورد خود خوارج نیز فرمودهاند تا زمانی که خونی نریختهاید شما را از فئ و... محروم نمیکنم.
در حالی که آیتالله منتظری تا آنجا که شخصا اطلاع دارم مراجعه و درخواستی از سوی خانوادههای بهاییان و نیز متهمان و محکومان به اقدامات خشونتبار و تروریستی نداشتهاند که همچون امام علی با آنان رفتار کنند. به راستی الگوی این عده از اصولگرایان، کیست؟ گرچه کمک مالی آیتالله منتظری که پس از رحلت ایشان هم از سوی بیت گرامیشان دنبال میشود، چنانکه ادعا کردهاند نبوده، اما اگر بود هم منطبق با مرام انسانی و دینی بود، ولی اینان با منطق آلوده به قدرت، حتی کلام خدا را به چالش گرفتهاند. یکی از اینان میگوید"از آنجا که محکومان فرقه ضالّه بهائیت و خانوادههایشان مستقیماً تحتالحمایه شبکه جهانی این فرقه استعماری و اسرائیلی قرار دارند، نگرانی درباره سرنوشت خانوادههای ایشان بیمورد و نشانه سادهلوحی است، همچنان که این نگرانی در خصوص خانواده منافقین به دلیل اقدامات سازمانی تشکیلات نفاق، بیجاست و تازه اگر مسئولیتی هم متوجه جایی باشد، مربوط به نهادهای مسئول حکومتی است و نه دستگاه مرجعیت" سپس بر اساس آن خبر مجعول افزودهاند"از آنجا که مرحوم منتظری در مقام یک مجتهد و تکیهزده بر جایگاه مرجعیت دینی، به گفت: نزدیکانش، مرتکب چنین اقدامی در یک دوره مستمر و طولانی میشده است، اکنون ساحت پاک مرجعیت شیعه را در مظانّ این اتهام قرار داده که نستجیربالله میتوان سهم امام را علیه امام و علیه خدا به کار گرفت! حضرت امام خطاب به آقای منتظری در نامه معروف 68.01.06: "سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام، بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد. "
این در حالی است که اتفاقا قرآن کریم یکی از مصارف هشتگانه زکات را کمک مالی به کافران به منظور تألیف قلوب میداند:
إِنَّمَا اَلصَّدَقٰاتُ لِلْفُقَرٰاءِ وَ اَلْمَسٰاکِینِ وَ اَلْعٰامِلِینَ عَلَیْهٰا وَ اَلْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی اَلرِّقٰابِ وَ اَلْغٰارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اَللّٰهِ
زکوات و صدقات، تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآورى و پخش]آن، و (مؤلفه قلوبهم) کسانی که میخواهید دل شان را به دست آورید، و در [راه آزادى]بردگان، و وام داران، و در راه خدا (امور عامالمنفعه)، و به در راه ماندگان، اختصاص دارد. [این]بهعنوان فریضه از جانب خداست (سوره توبه آیه 60). عدهای از مترجمان و مفسران "مؤلفه قلوبهم" را مسلمانان سست ایمان، مخالفان و منافقان تلقی کردهاند، ولی غالبا مؤلفه قلوبهم را کافران دانستهاند.
قرنهاست مراجع تقلید مردمی به عنوان امین مؤمنان، دریافت کننده و مقسم وجوهات بوده و هستند و برخی از آنها به این تکلیف عمل میکنند. چه شده است که ناگهان در این چند صباحی که جمهوری اسلامی تشکیل شده برخی گمان میکنند باید مراجع را خلع ید و محدود به صلاحدیدهای حکومت نمایند؟ اساسا مرجع تعیین و تشخیص مورد مصرف زکوات و نیز تشخیص مصداق مولفه قلوبهم، خود فرد است و هر کس میتواند شخصا یا به واسطه امین خویش به مصارف یاد شد برساند.
پایان یادداشت عماد الدین باقی
یادداشت عباس سلیمینمین در پاسخ به عمادالدین باقی
مفهوم فضائل در گروه سید مهدی هاشمی
«در حالی که آیتالله منتظری تا آنجا که شخصاً اطلاع دارم مراجعه و درخواستی از سوی خانوادههای بهائیان و نیز متهمان به اقدامات خشونتبار و تروریستی نداشتهاند که همچون امام علی (ع) با آنان رفتار کند به راستی الگوی این عده از اصولگرایان کیست؟ گرچه کمک مالی آیتالله منتظری که پس از رحلت ایشان هم از سوی بیت گرامیشان دنبال میشود، چنان که ادعا کردهاند نبوده، اما اگر بود هم منطبق با مرام انسانی و دینی بود، ولی اینان با منطق آلوده به قدرت، حتی کلام خدا را به چالش گرفتهاند... این در حالی است که اتفاقاً قرآن کریم یکی از مصارف هشتگانه زکات را کمک مالی به کافران به منظور تألیف قلوب میداند.» (از جوابیه یکی از نیروهای سیدمهدی هاشمی در واحد نهضتها تحت عنوان «تبدیل فضیلت به گناه در قاموس اصولگرایی»)
این اظهارات در پی بازتاب یافتن سخنان یک عضو کنونی دفتر آیتالله منتظری (مجتبی لطفی) در یک مناظره مبنی بر کمک آن مرحوم به خانواده زندانیان بهایی، مجاهد، تودهای و ... صرفاً در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شده است؛ البته ابتدا آقای لطفی به تکذیب سخن خود پرداخت، اما بعد از عرضه فایل صوتی وی و موضعگیری انجمن برگزار کننده مناظره، دیگر سکوت را بر ادامه موضعگیری ترجیح داد.
اکنون این دفاع غیرمستقیم یکی از نزدیکان سیدمهدی هاشمی اهل نظر را با تناقضگوییهای جدیدی مواجه میسازد. زیرا به صراحت در آن کمک به خانواده اعضای تشکلهای وابسته به بیگانه فضیلت شمرده شده است:
1. آرزوی همه دلسوزان آیتالله منتظری آن بوده و است که چنین پیوندهایی صورت نگیرد. با وجود عناصری در بیت آن مرحوم که این دغدغه را موجب میشد تا قبل از اذعان آقای لطفی هیچ کسی چنین مسئلهای را مطرح نکرده بود، اما قطعاً این مسئله جدید بر ابهامات بیت ایشان در شرایط کنونی میافزاید.
2. اگر آن چه از سوی آقای لطفی ادعا شده و از سوی دیگران بازتاب یافته است برای آقای منتظری و بیت ایشان فضیلت محسوب میشود چرا این چنین عصبی و با استفاده از ادبیات نامناسب و تحقیرآمیز نسبت به یک طرف مناظره و با تجلیل از طرف دیگر در جوابیه نگاشته میشود: «در چند روز گذشته یکی از مدعیان تاریخ معاصر در پی مناظرهای با جناب حجتالاسلام مجتبی لطفی، ادعایی را درباره کمک مالی آیتالله منتظری به زندانیان مجاهدین و بهائیان پس از انقلاب به نقل از آقای لطفی جعل کرده و با وجود انتشار فایل صوتی در کانال آوای خرد و اثبات کذب بودن آن ادعا، اما سایت تسنیم و برخی نشریات اصولگرا به پیشواز رفته و با بازنشر خبر و نوشتن تحلیل، گویی کشف تازهای برای اثبات تهمتهای مندرس قدیمی به کف آوردهاند». ر. ک. فیسبوک Emad bagi@
3. حتی اگر بحث کمک به خانوادههای زندانیان «گبر، مسلمان، بهایی، مجاهد و تودهای» بهطور مستند به نقل از فایل صوتی آقای مجتبی لطفی که در کانال شخصی ایشان موجود است مطرح نمیشد با چنین برداشتی از اسلام (که جای تأمل بسیار دارد) پاسخ آن بود که آقای منتظری فضائل زیادی داشتند، اما دیگر توفیقی برای دستیابی به این فضیلت؟! نیافتند. اما نوع تکذیب، نشانگر بیم از اطلاع مردم دارد؛ ضمن اینکه ظاهراً مایلند از تداوم و گشوده ماندن باب چنین ارتباطاتی همچنان بهطور پنهانی استقبال شود.
4. اسلام به عنوان دینی که بیشترین توجه را به مسائل انسانی دارد آیا اجازه کمک به خانواده بهائیان که به لحاظ تشکیلاتی وابسته به صهیونیزم جهانیاند و یا منافقین، آن هم از محل وجوهات شرعیه، را میدهد یا خیر؟ در این زمینه شخصیتهای حوزه میتوانند نظراتی قابل اعتنا داشته باشند، اما عقلاً نیز تدارک کردن خانوادههای سازمانهایی که با دشمنان اسلام مرتبطند و در این زمینه مرتکب هر جنایتی میشوند چندان منطقی به نظر نمیرسد. در اینجا سخن از دفاع از قطع حقوق خانوادههای زندانیان نیست که هرگز صورت نگرفته، بلکه بحث کمک به آنان است که جزء وظایف سازمانی همین گروههاست. با این منطق حتی میتوان به خانواده داعشیان کمک کرد و به آن جنبه انسانی داد؛ کاری که امروز توسط مثلث اسرائیل، سعودیها و آمریکا صورت میگیرد.
5. در حالی که این ارتباط آن هم با ادبیاتی بسیار تهاجمی تکذیب میشود چرا به طرق مختلف سعی بر آن است که این موضوع مطابق با تعالیم قرآنی و رویه ائمه جلوهگر شود: «این در حالی است که اتفاقاً قرآن کریم یکی از مصارف هشتگانه زکات را کمک مالی به کافران به منظور تألیف قلوب میداند». همان برداشت غریبی از قرآن خواهد بود اگر این تألیف قلوب را مربوط به کفار حربی بدانیم! محبت کردن به فرد کافری که به دلیل عدم شناخت از اسلام یا گرفتاری شخصی به ائمه اهانت میکردند همواره موجب تألیف قلوب آنان میشد، اما مقایسه آن با کمک به وظایف تشکیلاتی سازمانهای ضدملی و اسلامی قیاسی معالفارق است.
6. آنچه بیش از همه محل تأمل است اینکه بر اساس اظهار این عضو گروه مهدی هاشمی بعد از فوت آیتالله منتظری اینگونه کمکهای بیت ایشان در پوششهای انسانی همچنان صورت میگیرد. در این زمینه باید پرسید نظر و تشخیص چه کسی در شرایط کنونی مبنای عمل قرار میگیرد. هر چند در این نوشتار کمک به منافقین و بهائیان ظاهراً تکذیب میشود، اما کمکهایی از این دست نه تنها گناه ارزیابی نمیشود بلکه فضیلت نیز قلمداد میگردد.
حال این سؤال مطرح است که منبع این کمکها چیست؟ آیا از محل ثروت شخصی آیتالله منتظری است (که علیالقاعده باید جواب منفی باشد؛ زیرا بارها شاگردان ایشان تأکید کردهاند ایشان به دلیل کشاورز زاده بودن هیچ ثروت خانوادگی نداشتهاند؟) آیا از محل وجوهاتی است که در زمان حیات دریافت داشتهاند (در این مورد نیز علیالاصول باید جواب منفی باشد؛ زیرا همه وجوهات را میبایست بعد از فوت ایشان به مجتهدی داده باشند که وی را اعلم میپنداشتهاند؟) اگر امروز بیت آیتالله منتظری اعتباری برای چنین کمکهای در اختیار دارد مناسب خواهد بود محل آن را مشخص سازد.
7. برخلاف آنچه سعی در القاء آن شد این تنها اصولگرایان نبودند که به خبر کمک به خانواده زندانیان بهایی و منافقین واکنش نشان دادند؛ بلکه مقدم بر آنان سایتهای اصلاحطلبان همچون دیدارنیوز، جماران و... علیه این انحراف موضع گرفتند. در خاتمه در مورد بروز تناقضهایی این چنین باید گفت: ظاهراً بناست هم مطلبی گفته شود و هم تکذیب شود؛ زیرا اعلام آن کارکردی در عرصههایی دارد و تکذیب آن نتایجی در عرصهای دیگر.
از آن مهمتر اینکه در تکذیب نهایی دستیابی به فضیلتی نفی شده است و نه ارتکاب خطایی؛ بنابراین از یک سو ضمن در نظر گرفتن تبعات سوء برخی ارتباطات امروز بیت آیتالله منتظری با جریانات مطرود ملت در محافل دینی و حوزوی به ابزار تکذیب متوسل میشوند و از دیگر سو با فضیلت شمردن کمک به خانواده زندانیان بهائیان و منافقین و... پیوندهایی که بین همه جریاناتی که با انقلاب اسلامی در تقابلند را برای افزایش عُدّه و عدهها محترم میشمارند. بهعبارت دیگر گروهها و دستهجات همسنخ تلاش دارند با چنین پیوندهایی ولو به صورت پنهان همافزایی کنند.
عباس سلیمینمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران