رئیس مؤسسه امام خمینی (ره) در دیداری صمیمی با طلاب

علامه مصباح: خطری که ما را تهدید می‌کند این است که نسبت به نعمت عظیم انقلاب اسلامی، بی‌تفاوت شویم/ دین صرفا دو رکعت نماز خواندن نیست، وگرنه دین داشتن و دین نداشتن، تفاوت چندانی باهم ندارند!

عمر ما در گذر است؛ مبادا یک سری امور دنیوی ما را سرگرم کند و ناگهان ببینیم فرصتی برای کار و انجام وظیفه نداریم. اگر صرفا به دنبال تأمین معیشت خانواده و امور دنیوی باشیم، کار ما با کفار چه تفاوتی خواهد داشت؟ آن‌ها نیز به دنبال ازدواج، پول و نظایر آن برای گذران زندگی هستند. پس اسلام، شهادت ائمه‌علیهم‌السلام و انقلاب، برای چه بود؟ باید نیت‌ها و اهدافمان را تصحیح کنیم و به دنبال آن باشیم.
کد خبر: ۹۰۹۰۷۴۳
|
۲۶ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۵

به گزارش سرویس بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت خبرگزاری بسیج، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: یک طلبه باید حدود ۸ ساعت از وقت خود را صرف اموری کند که تشخیص داده پرداختن به آن واجب است و آن‌ها را به عنوان یک کار ثابت و مستمر برای خودش انتخاب کرده است. یعنی بعد از این‌که فهمید کدام امور، مهم‌تر و واجب‌تر و نزد خدا محبوب‌تر است و نپرداختن به آن ضررش بیشتر است، یک‌سوم شبانه‌روز را به آن اختصاص دهد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آثار حضرت آیت‌الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیداری صمیمی با طلاب حوزه علمیه رشد، به سوالات آن‌ها پاسخ داد.

 

علامه مصباح در پاسخ به اولین سؤال مبنی بر تفکرمحور بودن یا تتبع‌محور بودن اظهار داشت: انسان موجودی تک بعدی نیست و راه‌های مختلفی برای تکامل او وجود دارد؛ این‌که خدا این راه‌ها و استعدادها را در انسان قرار داده، برای این است که انسان از آن استفاده کرده و به کمال برسد.

 

وی با اشاره به آیه‌ای از قرآن کریم افزود: اصل آگاهی و عالم شدن به حقایق، هدف مقدس کلی، جامع و مورد عنایت خاص خداوند است، اما درباره این‌که علم چگونه کسب شود و به چه چیزهایی تعلق بگیرد، راه‌های مختلفی برای اشخاص مختلف وجود دارد و ظاهراً یک روش انحصاری و مشخص ندارد.

 

رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان این‌که عمده آگاهی‌های ما کسبی است، افزود: امروزه رشته متدلوژی، یکی از رشته‌های مهم در دانشگاه‌های دنیاست؛ متدلوژی به دنبال این است که مشخص کند راه تحقیق در هر رشته چیست؛ در بعضی جاها فقط تجربه است، بعضی جاها فقط فکر است، بعضی جاها ترکیبی از مجموعه اطلاعات به ضمیمه تفکر، تحلیل و نظیر این‌هاست. بنابراین نمی‌توان جواب واحدی برای این سؤال ذکر کرد و باید دید که آن علم از چه سنخ معلوماتی است و بهترین راه کسب آن چیست.

 

این استاد اخلاق حوزه علمیه قم افزود: البته از نگاه متدینین آن‌چه در همه کارها مؤثر است، دعا و توسل است و سزاوار است انسان از خدا بخواهد که در فهم مطالب، او را کمک کند.

 

 علامه مصباح در پاسخ به سوال طلبه دیگری در مورد تنظیم برنامه اخلاقی و عملی اظهار داشت: ابتدا باید وظایف واجب خود را بشناسیم و پس از شناخت، امور مهم‌تر را در اولویت قرار دهیم. گاهی برخی از مسائل اعتقادی برای فرد، درست حل نشده است و بر اساس تقلید از پدر و مادر و محیط است و گاهی در اثر شنیدن شبهات و شایعات نیز، این سؤالات ذهنی، شدیدتر می‌شود، در این‌جا، اولویت با حل این مسائل است. به همین ترتیب مسائل دیگری که مورد سؤال ما واقع می‌شود، باید اولویت‌بندی شود.

 

وی با بیان این‌که بعد از مشخص کردن واجبات، در اموری که از نظر اهمیت در عرض یکدیگر قرار دارند، می‌توان مرجحات دیگری در نظر گرفت، خاطر نشان کرد: یک طلبه باید حدود ۸ ساعت از وقت خود را صرف اموری کند که تشخیص داده پرداختن به آن واجب است و آنها را به عنوان یک کار ثابت و مستمر برای خودش انتخاب کرده است. یعنی بعد از این‌که فهمید کدام امور، مهم‌تر و واجب‌تر و نزد خدا محبوب‌تر است و نپرداختن به آن ضررش بیشتر است، یک‌سوم شبانه‌روز را به آن اختصاص دهد.

 

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم  با اشاره به این‌که البته گاهی مسائلی رخ می‌دهد که موقتی است و رسیدگی به آن‌ها ضروری است و لذا چند روزی را باید صرف آن‌ها کند، افزود: متأسفانه ما به این‌گونه محاسبات عادت نکرده‌ایم و بیشتر به اتفاقیات اکتفا می‌کنیم.

 

 یکی از طلاب درباره میزان مطالعه و تحقیق علامه مصباح در دوران جوانی سؤال کرد و گفت: اگر الآن جوان بودید، چه مقدار مطالعه می‌کردید؛ آیت‌الله مصباح پاسخ داد: دوران نوجوانی بنده و مقایسه کردن وضع شما با آن، شاید خیلی به‌جا نباشد؛ چرا که شرایط و اوضاع عوض شده است. امکانات پیشرفت علمی و شرایط به گونه دیگری بود.

 

وی افزود: در دوره‌ای به سردردی مبتلا شده بودم و به دکتر مراجعه کردم؛ او گفت روزی چند ساعت کار و مطالعه می‌کنی؟ وقتی من آن‌جا حساب کردم، به وی گفتم: آن اندازه که صرف درس و مباحثه می‌شود، ۱۳ ساعت؛ که البته دکتر آن را زیاد دانست و گفت: باید آن را به ۸ ساعت تقلیل بدهم. البته به دکتر نگفتم که گاهی به ۱۶ ساعت هم می‌رسد. اوائل انقلاب تقریباً، روزی ۱۶ساعت کار می‌کردم؛ هر چند این‌ها از لحاظ پزشکی، صحیح نبود و این فشارها سبب برخی ضعف‌ها در من شد. به هر حال هر انسانی باید وظیفه خود را در شرایط موجود تشخیص داده و هر اندازه‌ای که عسر و حرجی نباشد و شرایط بهداشتی هم رعایت شود، کار کند.

 

استاد اخلاق حوزه علمیه قم در پاسخ به سؤال دیگری درباره چگونگی ورود ایشان به حوزه و تفاوت حوزه آن زمان با اکنون اظهار داشت: من در سال ۱۳۱۳ متولد شدم ؛ ۱۳۱۹ به مدرسه رفتم. ۱۳۲۵ به تشویق آقایی که مقسم مرحوم سیدابوالحسن بوده و از نجف به یزد آمده بود، تشویق شدم که طلبه بشوم  و سخنان او، نه تنها در من، بلکه در کل خانواده ما اثرگذاشت. این بود که هنوز دوران ابتدایی را تمام نکرده بودم که به‌خاطر تبلیغات ایشان و نفوذ کلامشان تصمیم گرفتم با اتمام دوره ابتدایی به حوزه بروم و همین کار را هم کردم.

 

وی با اشاره به شرایط حوزه‌های علمیه آن زمان اظهار داشت: علیرغم این‌که یزد، چند مدرسه علمیه بسیار بزرگ داشت که هر کدام می‌توانست میزبان ۶۰-۵۰ تا ۱۰۰ طلبه باشد، اما شاید در مجموع، بیش از ۲۰ طلبه نداشت! آن‌ها هم یا فرزند آخوندی بودند که برای ادامه راه پدر به حوزه آمده بودند و یا برخی بچه‌های روستا بودند که حتی سواد خواندن و نوشتن نیز بلد نبودند و یکی از عزیزان در یزد آن‌ها را جمع کرده بود تا حوزه‌ای در یزد، راه بیندازد. بنده در چنین شرایطی طلبه شدم؛ علاقه شدیدی هم به درس خواندن و استفاده از وقت داشتم؛  به هر دری می‌زدیم تا کسی برای ما درسی بگوید و مباحثه‌ای داشته باشیم. چهار سال از اول جامع المقدمات تا انتهای شرح لمعه را خواندیم و یک مقداری از مکاسب هم شروع کردیم .

 

آیت‌الله مصباح ادامه داد: سال ۱۳۳۱  با کل خانواده به نجف رفتم و یک سال آن‌جا ماندیم. اما وضع کار خانواده ما، آن‌جا خوب نبود و مجبور شدیم که برگردیم. در این مدت، بخشی از بیع مکاسب را پیش مرحوم آقای فانی خواندم؛ جلد اول کفایه را نزد شیخ محمدتقی ایروانی و بخش از کفایه نیز خدمت آشیخ محمدعلی سرابی می‌خواندم. هنوز بخشی از دروس سطح مانده بود که به قم بازگشتم.

 

وی ادامه داد: در قم درس خیارات مکاسب و جلد دوم کفایه را نزد مرحوم آشیخ مرتضی حائری می‌رفتم، بقیه جلد اول کفایه را نیز نزد مرحوم آقای سلطانی - ابوالزوجه احمد آقای خمینی-  خواندم. ضمناً اگر فرصت پیدا می‌کردم، درس‌های خارج هم سری می‌زدم تا آشنا شوم؛ این درس‌ها که تمام شد، درس فقه و اصول خدمت امام(ره) بودم.

 

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: در آن دوره، عموم مردم به‌خصوص روشنفکران و دانشگاهیان نسبت به روحانیت، بدبین بودند و معتقد بودند این‌ها برای جامعه هیچ فایده‌ای ندارند و فقط از درآمد جامعه استفاده می‌کنند. خب، آن‌ها نمی‌توانستند چنین وجوبی را درک کنند؛ معتقد بودند ما خدا را همان طور که پدران و مادران ما شنیدند و شناختند، می‌شناسیم و امام حسین(ع) را نیز با همین عزاداری‌ها می‌شناسیم؛ دیگر نیازی به آخوند نیست! از این‌رو شرط اول این بود که روحانی وارد جامعه شود و در ارتباط با مردم، صداقت و خدمتگزاری خودش را ثابت کند؛ ثابت بکند که من دنبال منافع مادی و شخصی خودم نیست این را یک وظیفه‌ای می‌دانم و به عنوان تکلیف شرعی انجام می‌دهم؛ اثبات این مطلب کار بسیار مشکلی بود.

 

آیت‌الله مصباح ادامه داد: خدا به من لطف کرده بود و من از همان بچگی درک می‌کردم که دین لزوما نباید به تقلید باشد، بلکه عده‌ای باید دین‌شناس باشند و دین را به مردم یاد بدهند، شبهات دینی را رفع کنند.؛ البته، فهم من از این‌ها مبهم بود و زمینه و برنامه‌ای نیز برای این‌کار فراهم نبود. برنامه سنتی حوزه این بود که طلبه از ابتدای ورود جامع المقدمات بخواند و زبان عربی یاد بگیرد و چندین سال کارش این باشد! بعد هم فقه و اصول. البته لمعه کتابی مقدس و پرداختن به فقه و اصول کار مهمی است و طبیعتا باید کسانی به حدی برسند که بتوانند احکام الهی را از شرع استنباط کنند و برای مردم بگویند؛ اما این‌که همه طلاب همین مسیر را ادامه دهند، توجیه چندانی نداشت.

 

وی افزود: کم‌کم نیازها و سوالاتی که در جامع مطرح می‌شد، سبب ایجاد تحول در حوزه شد. این نیازها سبب شد که حوزه به دنبال تنظیم برنامه‌ای برود که بتواند نیازهای جامعه را برطرف کند و تغییرات امروز، به وجود آمد، وگرنه آنچه از دوران ستمشاهی مانده بود، سنتی بدون توجیه بود.

 

استاد اخلاق حوزه و دانشگاه  افزود: برجسته‌ترین حرکتی که در زمان ما از طرف روحانیت شروع شد، با محوریت آیت‌الله کاشانی شکل گرفت؛ هرچند ایشان از نظر علمی در عداد مراجع بود. ایشان با مرحوم آیت‌الله سید احمد و آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری، شاگردان برجسته مرحوم آقا ضیاء هم‌دوره بودند؛ آن دو بزرگوار، مرجع بودند و درس خارج می‌گفتند، اما ایشان به تهران و محله پامنار آمدند و از همان زمان مسائل سیاسی و اجتماعی را در مسجد تبیین می‌کردند و از دولت انتقاد می‌کردند.

 

آیت‌الله مصباح افزود: طولی نکشید که ایشان را تبعید کردند؛ مدتی مردم از ایشان خبری نداشتند؛ اما بعد از بازگشت از تبعید، بازاری‌ها،  مردانه پای کار ایستاده و استقبال شایانی از ایشان کردند و ایشان بیشتر مطرح شد. این فعالیت‌ها شروع شد تا مسئله ملی کردن صنعت نفت مطرح شد و بعد ایشان برای نمایندگی مجلس کاندیدا شد و در مجلس رئیس مجلس شد؛ از آن زمان، روحانیت و دین یک مقداری خودش را نشان داد و کمابیش مردم و جوان‌ها به این نتیجه رسیدند که دین نیز می‌تواند کارآیی داشته و در سرنوشت جامعه اثر داشته باشد.

 

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان این‌که این امور مقدماتی بود تا کم‌کم زمینه برای انقلاب اسلامی ایران فراهم شد، افزود: البته بنده به صورت مختصر، این سیر تحول را عرض کردم؛ گمان نکنید که این تحولات به همین سادگی و به سرعت صورت گرفت؛ مرحوم آیت‌الله کاشانی سال‌ها تبعید، زندان و سپس در حصر بود و کسی نمی‌توانست با ایشان ملاقات کند؛ حتی روحانیان به ایشان بد می‌گفتند و ایشان را آخوند سیاسی می‌دانستند و این «سیاسی» بودن، خودش فحش بود. اما بالاخره مقاومت ایشان، مقدماتی فراهم کرد که زمینه انقلاب امام(ره)  را در ایران ایجاد کرد.

 

وی افزود: به هر حال در آن زمان، طلبه شدن به صورت آگاهانه، جهاد بود و شرایط باید دست به دست هم بدهد تا کسی بیاید طلبه شود؛ اما امروز خدا این نعمت را به شما داده که طلبگی برای‌تان افتخار است.

 

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: در زمانی اگر از یک روحانی که ۲۰ سال درس خوانده و مدرس معروفی بود، یک کتاب ۱۰۰ صفحه‌ای چاپ می‌شد، خیلی مهم تلقی می‌شد! اما امروز در زمانی زندگی می‌کنیم که اساتید شروع به نوشتن کتابی می‌کنند و هنوز جلد اول آن چاپ نشده، به چند زبان دنیا ترجمه می‌شود! یکی از آن‌ها تفسیر المیزان است هنوز جلد سوم چهارم آن نوشته نشده بود، به مالائی در اندونزی و انگلیسی در آمریکا ترجمه شد؛ این برکت انقلاب بود.

 

وی با اشاره به این‌که امروز بیش از ده هزار طلبه از کشورهای دیگر در ایران درس می‌خوانند، افزود: این نعمتی است که خداوند به ما داده است و ما نسبت به آن مسئول هستیم و روزی باید درباره آن پاسخگو باشیم. هر چند شهریه یک طلبه کمتر از یک میلیون تومان است و طلبه با این گرانی‌ها و کرایه خانه‌ها،  در مضیقه است، اما این نباید سبب شود که قدر این نعمت عظیم را ندانسته و ته دل، گلایه‌مند باشد. خطری که ما را تهدید می‌کند این است که نسبت به این نعمت عظیم، بی‌تفاوت شویم.

 

استاد اخلاق حوزه علمیه با اشاره به اوضاع اقتصادی و موقعیت اجتماعی طلبه در آن دوران اظهار داشت: وضع طلبگی آن دوران با دوره فعلی، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست؛ هر چقدر هم بگویم، باز تصور روشنی از آن نخواهید داشت. نه تنها وضع اقتصادی بسیار وخیم بود، بلکه حتی آخوند شدن را مورد تمسخر قرار می‌دادند و رفتارشان با روحانی، مانند رفتار با یک گدا بود!

 

آیت‌الله مصباح با اشاره به آیه‌ای از قرآن کریم، سنت امتحان الهی را یادآور شد و افزود: سختی‌ها و مشکلات مالی و اقتصادی و دیگر مشکلات، امتحانات الهی هستند. مبادا این امور سبب شوند تا قدر نعمتی که خدا شامل حالمان کرده را ندانیم.

 

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در بخش دیگری از صحبت‌هایش ادامه داد: بنده معتقدم بزرگترین نعمت اجتماعی که خدای متعال به ما مسلمان‌ها در این زمان مرحمت کرده، وجود این رهبر است. ببینید رهبران کشورهای دیگر چه کسانی هستند و رئیس جمهور بزرگترین کشور دنیا از نظر صنعت، تجارت، نظامی و پیشرفت علمی و تکنولوژی، امروز کسی است که در دنیا به دیوانگی معروف شده است. حال مقایسه کنید با کسی که در طول این ۳۰ سال رهبری، هرچه تلاش کردند یک نقطه ضعفی از ایشان پیدا کنند تا آن را مطرح کرده و با ضمیمه کردن دروغ به آن و بزرگ‌نمایی از موقعیت ایشان کم کنند، چیزی نیافتند.

 

وی افزود: اگر خدا هیچ نعمتی به جز رهبری، به ما نداده بود، باز هم باید خداوند را شاکر می‌بودیم.

 

آیت‌الله مصباح در جمع‌بندی بین سوالات و پاسخ‌ها اظهار داشت: هیچ کس در مقابل فکر نکردن، معذور نیست؛ خداوند قدرت تعقل و تفکر به انسان داده است و بر لزوم تفکر و تدبر نیز تأکید کرده است. بیاندیشیم برای چه خلق شده‌ایم، جایگاه ما در عالم کجاست و چه وظیفه‌ای داریم و خود را برای پاسخ به سؤالات الهی آماده کنیم.

 

استاد اخلاق حوزه علمیه خاطر نشان کرد: عمر ما در گذر است؛ مبادا یک سری امور دنیوی ما را سرگرم کند و ناگهان ببینیم فرصتی برای کار و انجام وظیفه نداریم. اگر صرفا به دنبال تأمین معیشت خانواده و امور دنیوی باشیم، کار ما با کفار چه تفاوتی خواهد داشت؟ آن‌ها نیز به دنبال ازدواج، پول و نظایر آن برای گذران زندگی هستند. پس اسلام، شهادت ائمه‌علیهم‌السلام و انقلاب، برای چه بود؟ باید نیت‌ها و اهدافمان را تصحیح کنیم و به دنبال آن باشیم.

 

وی با بیان این‌که باید برای دین خود و دین مردم تلاش کنیم، چرا که انسانیت ما به دینداری است، ادامه داد: امروز خیلی از جوانان ما سؤالات زیادی دارند که وظیفه ماست که به آن‌ها پاسخ بدهیم. دین صرفا دو رکعت نماز خواندن نیست، وگرنه دین داشتن و دین نداشتن، تفاوت چندانی باهم ندارند! بلکه دین، راه زندگی است. باید در همه اوقات نیت‌مان، الهی باشد و به فکر انجام وظیفه‌ای باشیم که خداوند ‌آن را از ما می‌خواهد.

 

 

ارسال نظرات
آخرین اخبار