به گزارش خبرگزاری بسیج، سالهای 61 تا 64 مقطع خاصی از جنگ است که دو نوع راهبرد از سوی ایران و عراق اتخاذ گردید. در این مقطع پس از انجام عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر 1، سپاه ابتکار جدیدی را وارد جنگ نمود که عراق بار دیگر ناچار به سرمایهگذاری زیاد برای مقابله با آن شد. این ابتکار، عملیات در مردابهای هورالهویزه و اجتناب از جنگ در زمین مسلح بود؛ که عملیاتهای خیبر و بدر نمونه خاص آن میباشند. باوجود حفظ ابتکار عمل از سوی ایران، هیچیک از عملیاتهای انجامشده در مقطع پس از فتح خرمشهر تا فاو، دارای نتایجی نبود که قادر باشد برتری تعیینکنندهای را نصیب ایران کند. ازاینرو نیاز بود عامل جدیدی وارد صحنه جنگ شود که با آنچه از اول جنگ تاکنون به وقوع پیوسته متفاوت باشد و ذهن فرماندهان نظامی عراق که با عملیاتهای "کلاسیک" و "مردمی کلاسیک" ایران آشنا بود، قادر به پیشبینی آن نباشد تا از این طریق ضریب احتمال پیروزی کامل بیشتر باشد و بهواسطه آن بتوان بر اوضاع سیاسی، جوّ داخلی و دفاع مطلق عراق که تا این زمان بهطور نسبی مانع پیشرویهای تعیینکننده رزمندگان اسلام شده بودند، فائق آمد.
دلایل انتخاب منطقه فاو
انتخاب منطقه عملیاتی فاو، نتیجه یکسری ابتکارات و تدابیری بود که همواره با جایگزین کردن پارامترهایی چون انتخاب نوع زمین در جهت محدود ساختن قدرت دشمن و استفاده صحیح از اصول غافلگیری در رعایت حفاظت و انحراف ذهنی دشمن، انجام تحرکات فریب و عوامل دیگر، بر مشکلات و کمبودها فائق آمده و سرانجام پیروزی عظیمی را با حداقل امکانات در برابر ارتشی بهمراتب قویتر و مجهزتر به ارمغان آورد.
در این عملیات مهمترین علت انتخاب فاو برای عملیات، نوع و ویژگیهای زمین بود. وجود آب در سه جناح عملیات و مواجهه با دشمن فقط در یک پیشانی جنگی، همچنین امکان اجرای آتش سبک و پرحجم توپخانه و ادوات از آبادان تا فاو و بر روی ستونهای دشمن ازجمله ویژگیهای منطقه فاو است که موجب انتخاب آن گردید. بهعلاوه محدود بودن زمین راهبردی منطقه فاو که کمیت محدود و کیفیت بالا را توأمان دارا بود، در این رابطه مؤثر واقع شد.
مزید بر اینها، عدم تصور دشمن نسبت به توانایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در عبور از اروند، تجربه عملیاتهای خیبر و بدر و نیز ارزشمند بودن هدف، به لحاظ سیاسی و نظامی ازجمله عوامل دیگری بود که در انتخاب شهر بندری فاو برای عملیات مدنظر واقع شد.
طرح مانور
در مباحث طرح مانور چند مسئله حائز اهمیت بود و درباره آنها ساعتها بحث کارشناسی صورت گرفت، اهم این مسائل عبارتند از:
1ـ آگاهی از چگونگی و حالتهای خاص آب اروند و وضعیت دقیق جزر و مد در نوبتهای هفته، ساعت، شب و روز و...
2ـ شناسایی از خط (ساحل) و عقبه دشمن
3ـ عملیات عبور غواصها از رودخانه اروند
4ـ عملیات شکستن خط و پاکسازی سرپل به دست آمده
5ـ عملیات عبور نیروهای موج دوم (قایقسوار)
6ـ طرح پشتیبانی آتش ادوات و توپخانه
7ـ عملیات انتقال وسایل و تجهیزات سنگین مهندسی و زرهی از اروند
8ـ مرحلهبندی عملیات
9ـ توسعه در عمق
10ـ تثبیت مواضع بهدست آمده و پدافند
مرحلهبندی عملیات
به خاطر عبور از رودخانه، چگونگی شکستن خط و گرفتن سرپل و چگونگی هوشیاری دشمن، تدبیر مرحلهبندی عملیات، قطعاً نیاز به حضور در غرب اروند و شناخت بیشتری از عکسالعملهای دشمن داشت؛ اما با توجه به عکس، نقشه و اطلاعات بهدستآمده از زمین، مرحلهبندی موردبحث واقع شد و چهار مرحله برای عملیات مشخص گردید.
این مراحل عبارتاند از:
1 ـ عملیات عبور از رودخانه و عملیات شکستن خط (پاکسازی) سرپل بهدستآمده.
2 ـ تصرف شهر فاو، رسیدن به خور عبدالله و استقرار در مثلثی شمال شهر که از تقاطع به جاده البحار، فاو ـ بصره و جاده امالقصر دارای شکل مثلث است. همچنین استقرار در پایگاه دوم موشکی در شمالغربی شهر فاو، میبایستی در همین مرحله تحقق پذیرد. این نقطه برای داشتن جناح از دشمن بسیار مهم تلقی میشد.
3 ـ پیشروی تا ابتدای کارخانه نمک و تشکیل خط دفاعی بهموازات این نقطه از ساحل تا خور عبدالله.
4 ـ رسیدن به زمین انتهای کارخانه نمک و کانال انتهای کارخانه واقع بر روی جاده امالقصر تا ساحل رودخانه.
سازمان رزم
برای اجرای عملیات در منطقه فاو، چندین قرارگاه اصلی تشکیل و به هر یک از آنها مأموریت خاصی محول شد:
الف) قرارگاه کربلا به فرماندهی برادر احمد غلام پور، مسئولیت شکستن خط در منطقه اسکله چهارچراغ و شهر فاو، ادامه عملیات بر روی جاده فاو ـ البحار و تأمین جناح راست عملیات را بر عهده داشت.
ب) قرارگاه نوح به فرماندهی برادر حسین علایی، مسئولیت شکستن خط در سمت چپ قرارگاه کربلا و مقابل پایگاه موشکی عراق، ادامه عملیات بر روی جاده فاو ـ امالقصر و تأمین جناح چپ عملیات (سمت خور عبدالله) را عهدهدار بود.
ج) قرارگاه قدس به فرماندهی برادر عزیز جعفری، مسئولیت عملیات پشتیبانی نزدیک در منطقه ابوالخصیب را به عهده داشت.
د) قرارگاه نجف به فرماندهی برادر مصطفی ایزدی، مسئول عملیات پشتیبانی دور در منطقه سلیمانیه بود.
هـ) قرارگاه حنین به فرماندهی برادر خادمالحسینی، مسئولیت اجرای عملیات فریب را در منطقه هور بر عهده داشت.
و) قرارگاه مهندسی خاتم نیز به فرماندهی برادر فروزنده، مسئول عبور تجهیزات از رودخانه اروند به منطقه فاو بود.
ز) قرارگاه آتش به فرماندهی برادر شهید شفیعزاده، تنظیم آتشهای توپخانه را در منطقه بر عهده داشت.
ح) قرارگاه رعد به فرماندهی سرهنگ بابایی جهت تأمین پشتیبانی هوایی عملیات.
وضعیت دشمن
منطقه عملیاتی فاو، تحت مسئولیت سپاه هفتم قرار داشت این منطقه توسط لشکر 26 پیاده پدافند میشد، این یگان مسئولیت از جنوب زیادیه تا رأسالبیشه را به عهده داشت. لشکر 26 با نیروهایی که به آن مأمور بودند، توسط 22 گردان پیاده، یک گردان تانک و نفربر، هفت گردان توپخانه از خط حد مزبور دفاع میکرد. همچنین 13 گردان پیاده و دو گردان تانک نیز در احتیاط آن یگان بودند. تیپهای 107، 113، 110، 111 و 441 ازجمله یگانهایی بودند که در اختیار لشکر 26 قرار داشتند.
شرح عملیات
بعد از هماهنگ نمودن محورهای مختلف توسط فرماندهی سپاه در ساعت 22:10 مورخ 20/11/1364 با اعلام رمز، عملیات بزرگ والفجر 8 آغاز شد. برادر محسن رضایی فرمانده سپاه هنگام اعلام رمز و دستور شروع عملیات گفت:
«بسمالله، ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم. وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه. یا فاطمهالزهرا، یا فاطمهالزهرا، یا فاطمهالزهرا. امروز روزی است که هفت سال پیش در این موقع امام (خمینی) فرمان داد حکومتنظامی (شاه) باید لغو شود. شماها حکومتنظامی صدام را لغو کنید و انشاءالله بریزید توی شهر و روستا و حکومت را به هم بریزید.»
در این ساعت در اکثر محورها، غواصها که از آب بیرون آمده و زیر پای دشمن بودند به عملیات شکستن خط و پاکسازی آن پرداختند و همزمان با آن آتش پرحجم ادوات و توپخانه روی ساحل دشمن اجرا شد و بلافاصله نیروهای موج دوم که داخل قایق در نهرهای منتهی به رودخانه اروند، در ساحل خودی منتظر بودند، به ساحل غرب اروند منتقلشده و به توسعه سرپل مبادرت ورزیدند. سرعت شکستن خط و ورود نیروهای موج دوم بسیار قابلتوجه بود و ازهمگسیختگی بیشتر دشمن را در پی داشت. یکی از فرماندهان عراقی در گزارش وضعیت ایجادشده به رده بالای خود چنین میگوید:
«دشمن مانند سیل توسط قایق نیرو پیاده میکند و برمیگردد. اگر چارهای نکنید، احتمال میرود امالقصر را هم بگیرند. وضعیت ما بسیار بد است.»
بعد از گزارشهای متعدد در این زمینه که به رده بالای فرماندهی ارتش عراق ارسال شد. پیام زیر از طرف فرمانده نیروهای مسلح رژیم عراق، صدام حسین، خطاب به نیروها و یگانهای مستقر در فاو صادر شد:
«مقاوم باشید، انشاءالله! سه لشکر زرهی میفرستم و ایرانیها را شکست خواهیم داد.»
به هر ترتیب یگانهای عملکننده از محور شمال فاو تا دهانه خلیجفارس با اندکی تأخیر که توسط یکی دو یگان ایجاد شد تا آخر روز اول به انتهای نخلستان رسیدند و در محور مقابل شهر فاو، لشکر 25 کربلا شهر را دور زده و در شمال آن مستقر شد. در محور رأسالبیشه نیروی دریایی سپاه (قرارگاه نوح) با سرعت خیلی مناسب آن منطقه را پاکسازی کرد و خود را به خور عبدالله رساند. وضع دشمن بسیار ناهنجار بود. هر کس مقاومت کرد کشته شد و بقیه نیز به اسارت درآمدند. ازاینپس مهمترین مسئله یعنی عبور وسایل سنگین و دستگاه مهندسی برای ایجاد سنگر و جانپناه و تشکیل خط دفاعی، تمام تلاش و ذهنیت مسئولان و دستاندرکاران را به خود مشغول داشت و در این میان، انتقال لودر و بلدوزر بیشتر موردتوجه بود؛ اما شروع حالت جزر در رودخانه اروند، عدم وجود اسکله، عدم امکان نصب پل و کمبود وسایل شناور، اوضاع دشواری را نشان میداد.
به هر ترتیب تصمیم فرماندهی آن بود که از وضع موجود نهایت استفاده به عمل آید و ضمن تلاش برای انتقال وسایل مهندسی، عملیات متوقف نشده و بهسوی هدفهای موردنظر پیشروی صورت بگیرد؛ بنابراین در جناح شمالی، لشکر 5 نصر به همراه تیپ 44 قمر بنیهاشم موفق شدند کنار جاده فاو ـ البحار مستقر شوند. این حضور موجب امنیت جبهه خودی و تهدید و مانع جدی برای دشمن به شمار میرفت و به همین خاطر در گام اول دشمن تعرض خود را از این محور آغاز کرد، زیرا حساسترین و سرنوشتسازترین محوری که میتوانست کار نیروهای حملهکننده را یکسره سازد آن بود که با پیشروی در محور ساحلی عقبه آنها مقابل شهر فاو مسدود شود. لذا با توجه به این مهم جناح شمالی عملیات از اهمیت بسزایی برخوردار بود و خودی و دشمن تلاش زیادی در این قسمت به عمل آوردند اما سرانجام دشمن با ناامیدی جهت تک خود را (در مرحله دوم) متوجه جاده استراتژیک فاو ـ بصره نمود.
در درون شهر فاو نیز پاکسازی دشمن صورت گرفت و در این رابطه فرمانده تیپ 111 اسیر شد. همزمان با این اقدام لشکرهای 27 حضرت رسول و 17 علیبنابیطالب در محور جاده امالقصر مرحله دوم عملیات را آغاز کردند و تا غروب روز اول خود را به پایگاه موشکی واقع در شمال غربی شهر فاو رساندند. همچنین لشکر 8 نجف به همراه لشکر 25 کربلا از روی جاده استراتژیک بهموازات لشکرهای 17 و 27 به سمت کارخانه نمک جلو رفتند و حدود سه کیلومتر جلوتر از شهر به انتخاب موضع دفاعی پرداختند تا آماده مرحله سوم عملیات شوند؛ اما برنامه آن بود که پیشروی تا مرحله سوم عملیات یعنی ابتدای کارخانه نمک انجام شود سپس برای مرحله آخر که تثبیت خط در انتهای کارخانه نمک بود، عملیات صورت پذیرد.
به هر صورت در روز دوم لشکرهای 27 و 17 در محور امالقصر و لشکرهای 25 و 8 نجف در محور جاده استراتژیک توانستند به ابتدای خط کارخانه نمک برسند و از جناح ساحلی نیز لشکرهای جسور 14 امام حسین و 31 عاشورا و لشکر 5 نصر و تیپ 44 قمر بنیهاشم موجب پیوستگی خط از ساحل به کارخانه نمک تا خور عبدالله گردید، گرچه هنوز خاکریز و سنگر مناسب احداث نشده بود و نیروها عمدتاً از عارضههای محدود و جزئی زمینی و نیز پستی و بلندی جادهها، بهعنوان جانپناه استفاده میکردند. همچنین مختصات خط مرحله سوم بهطور کامل تأمین نشده بود.
شروع اقدامات پر شدت عراق
تا روز سوم، تحرک عراق در منطقه فاو چشمگیر نبود؛ زیرا غافلگیری نسبت به عملیات و عدم احتمال حمله از این محور و عبور از اروند موجب شده بود که عراق نیروی زیاد و آرایش دفاعی آنچنانی نداشته و نیز ضمن توجیه نبودن یگانهای مانوری ازجمله لشکر گارد جمهوری، مانند محورهای دیگر در جنوب، طرحهای مقابله برای زمین فاو تهیه نکند.
ازاینرو تا روز سوم، با لشکر و یگانهای احتیاط منطقه متعرض مواضع خودی شد؛ اما پسازآن که توانست تک مشترک سپاه و ارتش را در محور امالرصاص (شلمچه) متوقف نموده و نگرانی و تشویش نسبت به بصره را رفع کند و نیز درک جدی بودن حمله فاو و شرایط حاضر، از بعدازظهر روز سوم بهطورجدی به مسئله فاو پرداخت. برای این منظور لشکر گارد تحت امر سپاه هفتم قرار گرفت و غروب این روز وارد منطقه شد و کنار کارخانه نمک، روی جاده استراتژیک مستقر شد تا صبح روز بعد پاتک خود را شروع نماید. فرمانده سپاه با درک برنامه دشمن طی ابلاغ شفاهی، فرماندهان یگانها را نسبت به اهمیت مسئله و لزوم آمادگی توجیه نمود.
علاوه بر این، در این شب، فرماندهان لشکرهای 8، 14، 17، 25 و 31 تصمیم گرفتند برای تصرف کامل خط مرحله سوم (کارخانه نمک) وارد عمل شوند. برای این منظور و نیز آگاهی از چگونگی استقرار لشکر گارد جمهوری، از سه محور فلش حمله گذاشته شد:
1 ـ از جاده البحار بهطرف کارخانه نمک
2 ـ از سمت جاده شنی به پشت نیروهای لشکر گارد
3 ـ از مقابل ورودی جاده استراتژیک
تاکتیک عمده حمله به لشکر گارد، حمله از سه جناح و نفوذ در میان آنها بود.
بههرتقدیر، درحالیکه نیروهای لشکر گارد مشغول استراحت بودند تا صبح روز بعد سرحال و قبراق به مواضع رزمندگان اسلام حمله کنند، ساعت 11 شب حمله جبهه خودی از سه محور فوقالذکر آغاز شد، این حمله آنچنان غیرمنتظره بود که امکان کوچکترین عکسالعمل از آنها سلب شد.
تلفات بالا و سردرگمی موجب شد، نزدیک صبح لشکر گارد پس از یک درگیری تنبهتن و بدون حصول نتیجه عقبنشینی کند. عراق با عقبنشینی لشکر گارد دستور داد برای مقابله، گلوله شیمیایی به سمت مواضع خودی پرتاب شود؛ اما این بار اشتباهاً گلوله شیمیایی میان دو تیپ از لشکر گارد منفجر شد! پسازاین واقعه لشکر عراق وحشتزده، پیاپی درخواست کمک میکرد ولی چون محاصرهشده بودند امکان کمک وجود نداشت. تنها کمک سپاه هفتم، فرستادن تیپ 433 بود که با انهدام یک گردان، آنها نیز فرار کردند. در این میان اجرای آتش پرحجم توپخانه روی عراقیها بسیار مؤثر است. فرمانده تیپ 4 گارد جمهوری در مورد آتش و وضع یگان خود به رده بالای خود چنین میکند:
«وضع ما بسیار بد و سخت میباشد، آتش توپخانه روی ما بسیار مؤثر است و تلفات نفرات با شمارش دقیقه، افزونتر میشود، فعلاً در مواضع خود مقاومت میکنیم ولی به داد ما برسید.»
وی اضافه میکند:
«ما از تمام جهات و از چهار طرف در محاصره دشمن قرارگرفتهایم. احتیاج به یک تیپ زرهی داریم که راه باز شود. لازم است این تدبیر سریع انجام شود. به فرمانده لشکر 26 بگویید یک گردان مکانیزه و توپخانه بفرستد که ما را پشتیبانی کنند. باید از جاده ساحلی نیروی کمکی برای تیپهای 3 و 4 بفرستید، هرچند گران تمام شود.»
فرمانده لشکر گارد در پاسخ اظهار داشت:
«شما با جنگوگریز بیایید بیرون، چون خبر محاصره به بغداد رفته است. اگر میتوانید آبروی تیپتان را بخرید و بیایید عقب، ما کاری نمیتوانیم بکنیم.»
پس از ابلاغ این فرمان که حالت التماس و توصیه داشت، باقیمانده نیروهای لشکر گارد با ناامیدی به تکاپو دست زدند و پس از ساعتی جنگوگریز حدود ساعت 3 بعدازظهر، بعد از 16 ساعت درگیری و محاصره طاقتفرسا توانستند خود را از معرکه نجات دهند؛ اما فقط نیروی کمی موفق به فرار شد زیرا عمدتاً کشته یا مجروح شده بودند و جنازه و تانک سوخته اطراف جاده استراتژیک را پوشانده بود. انهدام لشکر گارد جمهوری عراق، در میان رسانههای گروهی غرب نیز بازتاب چشمگیر و نگرانکنندهای داشت؛ روزنامه واشنگتنپست چاپ امریکا، طی گزارش مبسوطی دراینباره نوشت:
«ناظران غربی که جنگ 5/5 ساله ایران و عراق را زیر نظر دارند معتقدند ارتش عراق در حمله ناگهانی زمینی، دریایی و هوایی ایران برعلیه فاو بیش از 10.000 کشته و زخمی داده است، همچنین شکست سختی بر نیروهای ویژه گارد ریاست جمهوری که از قویترین یگانهای ارتش عراق میباشد، وارد آمده است.»
عراق پسازاین واقعه، چند اقدام اساسی را دنبال کرد:
1 ـ بمباران عقبهها و انهدام پلها
2 ـ حمله از محور ساحلی
3 ـ بمباران شیمیایی
4 ـ تقویت نیروی منطقه
حمله از محور ساحلی با مقاومت یگانهای آن محور، لشکر 5 نصر و تیپ 44 قمر بنیهاشم و لشکر امام حسین با شکست مواجه شد. بمباران عقبه و پلها به میزان قابلملاحظهای مؤثر واقع شد و ظرف چند روز ارتباط شرق و غرب رودخانه بهمنشیر که عقبه جبهه فاو محسوب میشد مختل گردید که با تلاش زیاد مهندسی و احداث پلهای شناور و خاکی مسئله حل گردید. بمباران شیمیایی کارسازترین اقدام دشمن بود. وسعت بمباران مزبور آنقدر زیاد بود که منطقه وسیعی از نخلستان آلوده به مواد شیمیایی گشت.
درمان مجروحین سرپایی (جراحت اکثر مجروحین شیمیایی سطحی بود) و بازگرداندن آنها به منطقه و نیز رفع آلودگی از محیط دو اقدام عاجل برای فائق آمدن بر وضع موجود بود که بهوسیله واحد بهداری و واحد ش.م.ر صورت گرفت.
در مرحله چهارم، (روز پنجم) یگانهای خودی توانستند تا نیمههای کارخانه نمک و جاده امالقصر پیشروی کنند. عراق نیز که از حملات خود در محورهای ساحلی و جاده استراتژیک نتیجهای عایدش نشده بود، بهطورجدی وارد کارخانه نمک و جاده امالقصر شد. وضعیت خاص زمین کارخانه نمک موجب شد حدود یک ماه درگیری ایران و عراق (در والفجر 8) در این محور ادامه یابد و سرانجام تثبیت شود. همچنین در محور امالقصر، به دلیل نرسیدن بُرد آتش خودی و نیز کمبود دستگاه مهندسی که مانع از تقویت خط بهطور مناسب بود، دشمن دست به حملاتی زد. اوج این حملات در مورخ 29/11/64 بود که خط خودی شکسته شد اما سرانجام، آن حمله نیز دفع گردید.
نتایج عملیات
در عملیات والفجر 8 دو عامل تأثیرگذار بر موازنه جنگ، یعنی تصرف زمین راهبردی و انهدام دشمن به میزان قابلملاحظهای به نفع جمهوری اسلامی ایران تحقق یافت. علاوه بر این نتایج جزئی دیگری نیز به دست آمد که بهطور اختصار چنین است:
در جریان عملیات، دشمن بیش از 50.000 کشته و زخمی داشت که در میان آنها یک فرمانده لشکر و پنج فرمانده تیپ و تعداد زیادی افسران ارشد و جزء مشاهده میشد. همچنین 2135 نفر اسیر شدند که در میان آنها چندین سرهنگ ستاد، سرهنگ دوم، سرگرد، افسر جزء، خلبان هواپیما و هلیکوپتر و درجهدار وجود داشت. همچنین مقدار قابلتوجهی از تجهیزات دشمن منهدم شد و تعدادی نیز به غنیمت گرفته شد. ضمناً مقدار زیادی وسایل مخابراتی، سلاحهای سبک، رادارهای مختلف و نیز سلاحهای ضدهوایی در میان وسایل انهدامی دشمن و غنائم بهدستآمده به چشم میخورد.
در این عملیات، یگانهای ارتش عراق بیش از هر عملیات دیگر متحمل خسارت و آسیب شدند.
به هر ترتیب، عملیات والفجر 8 موجب شد که عراق توان بسیار زیادی را مصروف آن کند و با شکست سنگینی که اجباراً پذیرفت، ضربه روحی روانی قابلتوجهی بر ارتش آن کشور وارد شد و بالاخره مهمترین نتیجه بهدستآمده از عملیات والفجر 8 آزادسازی شهر فاو، انهدام سکوهای پرتاب موشک، قطع امکان تردد عراق به شمال خلیجفارس، تأمین خورموسی و تردد کشتیها به بندر امام خمینی، تسلط بر جنوب اروندرود و هممرز شدن با کویت بود.