به مناسبت ۲۷ آذر همایش وحدت حوزه و دانشگاه و گرامیداشت سالروز شهادت دکتر مفتح در تالار اندیشه دانشگاه قم، با حضور اساتید حوزه و دانشگاه، طلاب و دانشجویان برگزار گردید.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، همایش وحدت حوزه و دانشگاه و گرامیداشت سالروز شهادت دکتر مفتح در تالار اندیشه دانشگاه قم، با حضور حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم فرحانی نماینده مجلس خبرگان رهبری، حجت الاسلام والمسلمین دیرباز رئیس دانشگاه قم و عضو مجلس خبرگان، دکتر داود گودرزی رئیس قرارگاه مبارزه با مفاسد اقتصادی و رئیس سابق سازمان بسیج دانشجویی کشور برگزار شد.
در این همایش که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه قم برگزار شد، برخی رؤسای دانشگاههای استان، طلاب و فضلای حوزه و همچنین دانشجویان دانشگاههای قم حضور داشتند.
حجت الاسلام والمسلمین عسگر دیرباز:
رهبر گروهک فرقان، جوان ۲۰ سالهای بود که چند صباحی هم در حوزه درس خوانده بود و علیرغم این معلومات اندک حوزوی تفسیر قرآن میکرد و گروهی را تشکیل داده بود. نتیجه این اقدامش این شد که بر اساس فهم اندک و سطحی خود بزرگانی همچون سرلشکر قرنی، شهید مطهری و شهید مطهری را به شهادت رساند.
اینکه کسی که در رشتهای به ویژه در حوزه مسائل دینی تخصص کافی پیدا نکرده و نظریه پرداز آن نشده و تنها مدت کوتاهی چند کتاب مطالعه کرده بیاید اظهار نظر کند و بر همان اساس توهمات خودش اقدامات عملی را آغاز کند مسئلهای خطرناک است.
از ویژگیهای دیگر اینگونه افراد معمولا انعطاف ناپذیری آنها در برابر اندیشههای صاحبنظران همان رشته است، زیرا این افراد به نوعی دگماتیسم میرسند و حاضر به برگشتن از اشتباهاتی که خود به آن رسیده اند نمیباشند. زیرا این افراد تواضع علمی ندارند و حاضر نیستند استدلالهای دیگران را بشنوند و دیدگاه خودشان را در معرض نقد قرار دهند.
شاید بتوانیم این گروهها را به خوارج صدر اسلام تشبیه کنیم، زیرا آنها هم به یافتههای خودشان از دین چنان پایبند بودند که حکم به کفر امیرالمومنین علیه السلام دادند و بر اساس این حکم حضرت را به شهادت رساندند.
اگر رفتارهای کسانی که در حوزههای فکری و اندیشهای وارد میشوند رفتارهای هیجانی باشد این خطر وجود دارد که به چنین نتایجی منجر شود.
نکته دوم بحث بنده پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه است. اینکه اصولا مفهوم وحدت حوزه و دانشگاه چیست و چه تصوراتی را میتوان از این مسئله داشت یکی از نکات مهم است. دیگر اینکه راههای وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ و ضرورت این امر چیست؟. علاوه بر این موارد باید بررسی کنیم چه برکات و ثمراتی در این وحدت نهفته است.
با گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب باید بررسی کنیم الان در چه وضعیتی هستیم و این ایده که هم امام راحل و هم رهبر معظم انقلاب پیگیری میکنند تا کجا پیش رفته است.
رهبر گروهک فرقان، جوان ۲۰ سالهای بود که چند صباحی هم در حوزه درس خوانده بود و علیرغم این معلومات اندک حوزوی تفسیر قرآن میکرد و گروهی را تشکیل داده بود. نتیجه این اقدامش این شد که بر اساس فهم اندک و سطحی خود بزرگانی همچون سرلشکر قرنی، شهید مطهری و شهید مطهری را به شهادت رساند.
اینکه کسی که در رشتهای به ویژه در حوزه مسائل دینی تخصص کافی پیدا نکرده و نظریه پرداز آن نشده و تنها مدت کوتاهی چند کتاب مطالعه کرده بیاید اظهار نظر کند و بر همان اساس توهمات خودش اقدامات عملی را آغاز کند مسئلهای خطرناک است.
از ویژگیهای دیگر اینگونه افراد معمولا انعطاف ناپذیری آنها در برابر اندیشههای صاحبنظران همان رشته است، زیرا این افراد به نوعی دگماتیسم میرسند و حاضر به برگشتن از اشتباهاتی که خود به آن رسیده اند نمیباشند. زیرا این افراد تواضع علمی ندارند و حاضر نیستند استدلالهای دیگران را بشنوند و دیدگاه خودشان را در معرض نقد قرار دهند.
شاید بتوانیم این گروهها را به خوارج صدر اسلام تشبیه کنیم، زیرا آنها هم به یافتههای خودشان از دین چنان پایبند بودند که حکم به کفر امیرالمومنین علیه السلام دادند و بر اساس این حکم حضرت را به شهادت رساندند.
اگر رفتارهای کسانی که در حوزههای فکری و اندیشهای وارد میشوند رفتارهای هیجانی باشد این خطر وجود دارد که به چنین نتایجی منجر شود.
نکته دوم بحث بنده پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه است. اینکه اصولا مفهوم وحدت حوزه و دانشگاه چیست و چه تصوراتی را میتوان از این مسئله داشت یکی از نکات مهم است. دیگر اینکه راههای وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ و ضرورت این امر چیست؟. علاوه بر این موارد باید بررسی کنیم چه برکات و ثمراتی در این وحدت نهفته است.
با گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب باید بررسی کنیم الان در چه وضعیتی هستیم و این ایده که هم امام راحل و هم رهبر معظم انقلاب پیگیری میکنند تا کجا پیش رفته است.
دکتر گودرزی:
اگر جامعه حوزوی در کنار دانشگاهیان به این نقطه اشتراک برسیم که برای تحقق جامعه دینی و تمدن اسلامی دست به دست هم بدهیم، ابتدا باید نقش هر کدام را مشخص کنیم. نباید در کلیات و شعارها متوقف شویم بلکه باید هر کدام از ما یک مسئله را حل کنیم و در عمل کار را شروع کنیم.
امروز بعد از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز هم مشکلاتی وجود دارد مانند فساد، عدم وجود عدالت اجتماعی، مسئله معیشت مردم. من فکر میکنم اگر در این مقطع بخواهیم به اندیشههای امام (ره) برگردیم و از امام بپرسیم چرا جامعه ما دچار چنین مشکلاتی شده است دو نکته را در پاسخ میشنویم. در واقع محور اندیشههای امام روی دو پایه اساسی قرار دارد که امروز باید مسئلین را به وسیله آنها محک بزنیم. نکته اول تاکید امام روی حضور حداکثری مردم در همه صحنهها بود. این حضور هم برگرفته از اندیشههای غربی نبود، زیرا اسلام به ذات خود مردم سالار است و از ظرفیتهای مردمی استفاده میکند.
حضرت امام (ره) نیز چه از ابتدای نهضت چه در سالهای پیروی انقلاب هر چه کرد با حضور مردم بود.
نکته دوم اندیشه امام نیز استفاده از نسخه کامل اسلام ناب بود. در این نسخه عدالت اجتماعی، مبارزه با ظلم و فساد، پرهیز از اشرافیگری مسئولین، آزادی و پیشرفت با تعاریف الهی وجود داشت.
در طول این چهل سال مسئولین در سطوح مختلف بر اساس برداشت خودشان از اسلام هر کدام بخشی از این مفاهیم را دنبال کردند و طبق آن کارها را جلو بردند. یعنی مقام اجرا را با مقام اندیشه اشتباه گرفتند و نقش خودشان را متوجه نشدند. در برخی مقاطع مسئولین اجرایی فهم خودشان از آزادی را پیگیری کردند و در مقطع دیگر فهم خودشان از عدالت اجتماعی را دنبال کردند. یعنی نیامدند قانون اساسی و مبانی اندیشههای دینی را مطالعه کنند و تنها بر اساس فهم خودشان حرکت کردند.
الان هم مثلا در زمینه مبارزه با فساد وقتی به برخی مسئولین گفته میشود باید برخی دادهها و اطلاعات را شفاف سازی کنید و به مردم بدهید در برابر قانون مقاومت میکنند.
آنچه در قرآن و در سیره معصومین علیهم السلام در زمینه اداره جامعه دیده میشود مدل امت و امام است. یعنی رهبر در جامعه اسلامی تعیین کننده جهتها و اولویتها و چارچوب هاست، اما تمام کننده نیست بلکه مردم و امت باید پای کار باشند. یعنی مَثَل امام مَثَل کعبه است که مردم باید اطراف او طواف کنند و او را تنها نگذارند. از سوی دیگر ما در اسلام دیکتاتوری نداریم و طبق قانون وظایف رهبری هم مشخص است وباید هدایتگری کند یعنی هم خودش رشد کند و هم جامعه و نخبگان را رشد بدهد.
به همین دلیل است که مرتبا با مردم و دانشجویان و نخبگان جلسه میگذارند. میزان سرعت هم بستگی به حرکت مردم دارد. در سالهای اخیر هم شاهد بودیم یک زمانی رهبر انقلاب درباره تمدن اسلامی و افقهای انقلاب صحبت میکردند، اما اخیرا اغلب صحبت ایشان خطاب به مسئولین مسائل اولیه مانند رسیدگی به معیشت مردم است.
در بحث مبارزه با فساد رویکردهای ما دراین ۴۰ سال اشتباه بوده است، زیرا رویکرد پسینی داشته ایم و میخواستیم پس از اتفاق افتادن فساد با آن برخورد کنیم در صورتی که راه مبارزه با فساد رویکرد پیشگیری است. تجربه به ما ثابت کرد که با رویکرد پلیسی و قضایی چیزی حل نمیشود، زیرا فساد گلوگاههای دارد که باید جلوی آنها را گرفت.
یکی از این گلوگاهها عدم شفافیت در جریان یافتن پول، کالا و خدمات و جامعه است که موجب به وجود آمدن رانت میشود. مسئله دیگر اشکل در ساختار نهادهای نظارتی مانند دیوان محاسبات و حراست هاست. فرآیندهای قضایی هم متاسفانه یا سخت و خشن و بازدارنده نیست به این دلیل هزینه فساد پایین است. از طرف دیگر در سیستم اداری نیز باید نقش افراد و کاغذبازی کم شود و در تصمیم گیریها مسئله تقدم منافع ملی بر منافع شخصی و گروهی مدنظر قرار گیرد. همچنین بین اختیارات و مسئولیتها در برخی نهادها تناسب وجود ندارد به طور مثال بانک مرکزی به بانکهای خصوصی اجازه خلق پولهای کلان میدهد که خود مسئلهای فسادآور است.
اگر جامعه حوزوی در کنار دانشگاهیان به این نقطه اشتراک برسیم که برای تحقق جامعه دینی و تمدن اسلامی دست به دست هم بدهیم، ابتدا باید نقش هر کدام را مشخص کنیم. نباید در کلیات و شعارها متوقف شویم بلکه باید هر کدام از ما یک مسئله را حل کنیم و در عمل کار را شروع کنیم.
امروز بعد از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز هم مشکلاتی وجود دارد مانند فساد، عدم وجود عدالت اجتماعی، مسئله معیشت مردم. من فکر میکنم اگر در این مقطع بخواهیم به اندیشههای امام (ره) برگردیم و از امام بپرسیم چرا جامعه ما دچار چنین مشکلاتی شده است دو نکته را در پاسخ میشنویم. در واقع محور اندیشههای امام روی دو پایه اساسی قرار دارد که امروز باید مسئلین را به وسیله آنها محک بزنیم. نکته اول تاکید امام روی حضور حداکثری مردم در همه صحنهها بود. این حضور هم برگرفته از اندیشههای غربی نبود، زیرا اسلام به ذات خود مردم سالار است و از ظرفیتهای مردمی استفاده میکند.
حضرت امام (ره) نیز چه از ابتدای نهضت چه در سالهای پیروی انقلاب هر چه کرد با حضور مردم بود.
نکته دوم اندیشه امام نیز استفاده از نسخه کامل اسلام ناب بود. در این نسخه عدالت اجتماعی، مبارزه با ظلم و فساد، پرهیز از اشرافیگری مسئولین، آزادی و پیشرفت با تعاریف الهی وجود داشت.
در طول این چهل سال مسئولین در سطوح مختلف بر اساس برداشت خودشان از اسلام هر کدام بخشی از این مفاهیم را دنبال کردند و طبق آن کارها را جلو بردند. یعنی مقام اجرا را با مقام اندیشه اشتباه گرفتند و نقش خودشان را متوجه نشدند. در برخی مقاطع مسئولین اجرایی فهم خودشان از آزادی را پیگیری کردند و در مقطع دیگر فهم خودشان از عدالت اجتماعی را دنبال کردند. یعنی نیامدند قانون اساسی و مبانی اندیشههای دینی را مطالعه کنند و تنها بر اساس فهم خودشان حرکت کردند.
الان هم مثلا در زمینه مبارزه با فساد وقتی به برخی مسئولین گفته میشود باید برخی دادهها و اطلاعات را شفاف سازی کنید و به مردم بدهید در برابر قانون مقاومت میکنند.
آنچه در قرآن و در سیره معصومین علیهم السلام در زمینه اداره جامعه دیده میشود مدل امت و امام است. یعنی رهبر در جامعه اسلامی تعیین کننده جهتها و اولویتها و چارچوب هاست، اما تمام کننده نیست بلکه مردم و امت باید پای کار باشند. یعنی مَثَل امام مَثَل کعبه است که مردم باید اطراف او طواف کنند و او را تنها نگذارند. از سوی دیگر ما در اسلام دیکتاتوری نداریم و طبق قانون وظایف رهبری هم مشخص است وباید هدایتگری کند یعنی هم خودش رشد کند و هم جامعه و نخبگان را رشد بدهد.
به همین دلیل است که مرتبا با مردم و دانشجویان و نخبگان جلسه میگذارند. میزان سرعت هم بستگی به حرکت مردم دارد. در سالهای اخیر هم شاهد بودیم یک زمانی رهبر انقلاب درباره تمدن اسلامی و افقهای انقلاب صحبت میکردند، اما اخیرا اغلب صحبت ایشان خطاب به مسئولین مسائل اولیه مانند رسیدگی به معیشت مردم است.
در بحث مبارزه با فساد رویکردهای ما دراین ۴۰ سال اشتباه بوده است، زیرا رویکرد پسینی داشته ایم و میخواستیم پس از اتفاق افتادن فساد با آن برخورد کنیم در صورتی که راه مبارزه با فساد رویکرد پیشگیری است. تجربه به ما ثابت کرد که با رویکرد پلیسی و قضایی چیزی حل نمیشود، زیرا فساد گلوگاههای دارد که باید جلوی آنها را گرفت.
یکی از این گلوگاهها عدم شفافیت در جریان یافتن پول، کالا و خدمات و جامعه است که موجب به وجود آمدن رانت میشود. مسئله دیگر اشکل در ساختار نهادهای نظارتی مانند دیوان محاسبات و حراست هاست. فرآیندهای قضایی هم متاسفانه یا سخت و خشن و بازدارنده نیست به این دلیل هزینه فساد پایین است. از طرف دیگر در سیستم اداری نیز باید نقش افراد و کاغذبازی کم شود و در تصمیم گیریها مسئله تقدم منافع ملی بر منافع شخصی و گروهی مدنظر قرار گیرد. همچنین بین اختیارات و مسئولیتها در برخی نهادها تناسب وجود ندارد به طور مثال بانک مرکزی به بانکهای خصوصی اجازه خلق پولهای کلان میدهد که خود مسئلهای فسادآور است.
حجت الاسلام والمسلمین فرحانی:
یکی از مسائلی که در دنیای غرب مطرح است این است که دین اسلام که در خاستگاه آن در شرایط ضعیف اقتصادی و جغرافیای خشک جزیرة العرب بوده است چگونه داعیه ایجاد تمدن دارد. امروز برای ما نیز بررسی این سابقه تاریخی از تاریخ ادیان مهم است. ما در تاریخ اسلام تمدنی داریم که امام صادق علیه اسلام پایه گذار آن بودند در واقع این مقطع اولین مواجهه اسلام با غرب بود که حاصل آن دانشمندانی نظیر جابربن حیان بودند. مدل تمدنی امام صادق علیه السلام مدلی تربیتی بود و انقلاب تمدنی آن حضرت پشتوانه یک حرکت دقیق علمی قرار گرفت یعنی مهمترین بخش این انقلاب بخش تربیتی آن بود.
در انقلاب اسلامی هم عامل موفقیت امام (ره) استفاده از همین مدل تربیتی بود. در حالی که مرحوم آیت الله بروجردی و مرحوم آیت الله کاشانی زیرساختهای تاریخی و مهمی را برای انقلاب آماده کرده بودند، امام طلوع کرد که ویژگیهای شخصیتی هر دو بزرگوار در او جمع شده بود و شرایطی به وجود آمد که امام در حوزه قم کرسی تدریس هزار نفره تشکیل داد. وقتی امام را تبعید کردند روش تربیتی امام بزرگانی مانند شهید مطهری در دانشگاه، شهید بهشتی در در اروپا و آیت الله خامنهای در خراسان اندیشی دینی انقلاب را بسط دادند.
نکته دیگر این است که وقتی انقلابها پیروز میشوند معمولا دوران جهاد اکبر و مبارزه با دنیا طلبی آغاز میشود که در این دوران بسیاری دچار لغزش میشوند. رهبر انقلاب در پیام به دفتر تحکیم وحدت در سال ۷۴ به این مسئله اشاره کردند. در زمان پیامبر اسلام نیز وقتی موفقیتهایی به دست آمد و چرب و شیرین دنیا خود را نشان داد خطر لغزش هم بیشتر شد. رهبر انقلاب در آن پیام میفرمایند: غمگنانه باید گفت: حتی عدل علی، زهد علی، شجاعت و تدبیر علی هم نتوانست انقلاب صدر اسلام را نجات دهد. در واقع باید گفت: حتی عدل علی هم نتوانست موج مخرب دنیا طلبی در جامعه در آن دوران را مهار کند.
امروز در وحدتی که بین حوزه و دانشگاه شکل میگیرد باید شرایطی فراهم شود که این چالش جامعه مدیریت شود. وقتی رهبری میفرمایند ما میتوانیم از این مرحله عبور کنیم یعنی حضور جوانان مومن میتواند خطر دوران جهاد اکبر را کم کند و جلوی دشمن را سد کند، زیرا مدل تمدنی اسلام تربیت نسلی است که بتواند بار اندیشه انقلابی را در این شرایط به دوش بگیرد و به مقصود برساند.
یکی از مسائلی که در دنیای غرب مطرح است این است که دین اسلام که در خاستگاه آن در شرایط ضعیف اقتصادی و جغرافیای خشک جزیرة العرب بوده است چگونه داعیه ایجاد تمدن دارد. امروز برای ما نیز بررسی این سابقه تاریخی از تاریخ ادیان مهم است. ما در تاریخ اسلام تمدنی داریم که امام صادق علیه اسلام پایه گذار آن بودند در واقع این مقطع اولین مواجهه اسلام با غرب بود که حاصل آن دانشمندانی نظیر جابربن حیان بودند. مدل تمدنی امام صادق علیه السلام مدلی تربیتی بود و انقلاب تمدنی آن حضرت پشتوانه یک حرکت دقیق علمی قرار گرفت یعنی مهمترین بخش این انقلاب بخش تربیتی آن بود.
در انقلاب اسلامی هم عامل موفقیت امام (ره) استفاده از همین مدل تربیتی بود. در حالی که مرحوم آیت الله بروجردی و مرحوم آیت الله کاشانی زیرساختهای تاریخی و مهمی را برای انقلاب آماده کرده بودند، امام طلوع کرد که ویژگیهای شخصیتی هر دو بزرگوار در او جمع شده بود و شرایطی به وجود آمد که امام در حوزه قم کرسی تدریس هزار نفره تشکیل داد. وقتی امام را تبعید کردند روش تربیتی امام بزرگانی مانند شهید مطهری در دانشگاه، شهید بهشتی در در اروپا و آیت الله خامنهای در خراسان اندیشی دینی انقلاب را بسط دادند.
نکته دیگر این است که وقتی انقلابها پیروز میشوند معمولا دوران جهاد اکبر و مبارزه با دنیا طلبی آغاز میشود که در این دوران بسیاری دچار لغزش میشوند. رهبر انقلاب در پیام به دفتر تحکیم وحدت در سال ۷۴ به این مسئله اشاره کردند. در زمان پیامبر اسلام نیز وقتی موفقیتهایی به دست آمد و چرب و شیرین دنیا خود را نشان داد خطر لغزش هم بیشتر شد. رهبر انقلاب در آن پیام میفرمایند: غمگنانه باید گفت: حتی عدل علی، زهد علی، شجاعت و تدبیر علی هم نتوانست انقلاب صدر اسلام را نجات دهد. در واقع باید گفت: حتی عدل علی هم نتوانست موج مخرب دنیا طلبی در جامعه در آن دوران را مهار کند.
امروز در وحدتی که بین حوزه و دانشگاه شکل میگیرد باید شرایطی فراهم شود که این چالش جامعه مدیریت شود. وقتی رهبری میفرمایند ما میتوانیم از این مرحله عبور کنیم یعنی حضور جوانان مومن میتواند خطر دوران جهاد اکبر را کم کند و جلوی دشمن را سد کند، زیرا مدل تمدنی اسلام تربیت نسلی است که بتواند بار اندیشه انقلابی را در این شرایط به دوش بگیرد و به مقصود برساند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار