روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج رفسنجان
دعای مادر در سرزمین حجاز ؛ حکایت خواندنی از مسجد الزهرا(س) رفسنجان
دعای مادر در سرزمین حجاز
حالا حبیب از حبیبه خدا عاقبت بخیری می خواهد(گفتگو با حبیب الله اعتمادی بانی مسجد الزهرا (س) رفسنجان
به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان؛ سال ۱۳۶۳ سرزمین وحی/ بیت الله الحرام
دست مادر نابینایش را میگیرد؛ او را به کنار خانه خدا میبرد و پرده کعبه را به دستش میدهد:
مادر این تو و این هم خانه خدا. هر چه از خدا میخواهی بگو
و مادر رو به حبیب کرده و میگوید: مادر! من فقط از خدا یک چیز میخواهم و این که تو عاقبت به خیر شوی...
سال ۱۳۸۰ رفسنجان/ بیت حجت الاسلام حاج شیخ عباس پورمحمدی
پیرمرد روحانی با محاسنی سفید و شانه کرده در حالی که عرقچینی بر سر گذاشته و لباسهایی سر تا سر سفید پوشیده است صندوقچهای کوچک و قدیمی را مقابل خود گذاشته و کاغدهایی را زیر و رو میکند. با دیدن یک سند قدیمی، چهره اش در هم میرود. بیش از ۲۰ سال است که یک نفر سند زمینی ،را به او داده تا او در آنجا مسجدی بنا کند، اما این کار هنوز انجام نشده است. شیخ عباس، دستی به محاسنش. میکشد، سری به نشانه تأسف تکان میدهد و آرزو میکند کاش میتوانست هر چه زودتر از زیر بار دینی که بر گردنش است خارج میشد...
سال ۱۳۹۸/ رفسنجان، منزل شخصی حاج حبیب الله اعتمادی
حاج آقا بفرمایید به امید خدا مسجد الزهرا (س) کی افتتاح میشود؟ این را من میپرسم و اشک، انگار منتظر بهانه و روزنهای است تا از کنج چشمان مرد ۷، ۲ ساله، راهی به بیرون باز کند. مثل همه آن وقتهایی که دل پیرمرد با شنیدن نام فاطمه (س) آشوب میشود. نامی که در همه سالهای عمر او، برایش یک قداست بزرگ داشته است. صدایش به لرزه میافتد، اشکش جاری میشود و شوق آمیز میگوید: انشاءالله سالروز تولدش...
میگویم: برایمان تعریف کنید؛ اصلاً چه شد که به فکر ساختن این مسجد افتادید؟
حالا او که برای انجام یک مصاحبه روبرویمان نشسته، میزبان است و ما میهمان. میزبانی آرام و متین و چه بسیار فروتن. پدر و پسر کنار دستمان نشسته اند که نه به میل خود، بلکه به اصرار ما از ابتدا برایمان بگویند. نه به میل خود چرا که کاری را که انجام داده اند خدمتی ناچیز میشمارند؛ و اکنون مردی که به گفته خودش از کودکی، زندگی اش در عین یتیمی با کار و تلاش و فعالیت سخت و طاقت فرسا در کنار مادری پاکدست و پاکدامن عجین بوده است ما را به ۱۸ سال پیش میبرد:
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...
«آغاز کار مسجد الزهرا (س) به سال ۸۰ بر میگردد. قبلا قطعهای از این زمین که مسجد در آن واقع شده است را شخصی به نام آقای «عقدایی یزدی» به مرحومحاج شیخ عباس پور محمدی داده بود که در آن مسجد بسازد. بیش از ۲۰ سال از این موضوع گذشته بود و آنها موفق به ساخت این مسجد نشده بودند و از این موضوع اظهار نگرانی و تأسف میکردند. ما از این جریان وقتی مطلع شدیم که یک روز جهت دیدن ایشان و جویا شدن احوالشان به نزد او رفتیم؛ و پیشنهاد ساخت مسجد را مطرح کردیم، پیرمرد خیلی خوشحال شد. شرط و شروطی هم گذاشتیم از جمله این که اسم مسجد را تغییر دهم و دیگر این که تا حالا هر چه در آن خرج کرده اند (حدود سه میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) پولش را بدهیم. در واقع ما شریکی برای انجام این کار نمیخواستیم».
یک نقشه مادر و فرزندی
«خودم اسم حضرت زهرا (س) را برای مسجد انتخاب کرده بودم که آن هم جریانی دارد. به هر حال دنبال این بودیم که با چه طرح و نقشهای مسجد را بسازیم. تصمیم گرفتیم از تجربه و مشاوره یکی از آشنایان که در منطقه زید آباد سیرجان مسجد جامع را ساخته بودنداستفاده کنیم. پس از مشاوره، اولین قدم، خریدن خانه ای جلوی زمین مسجد بود. آمدیم و به هر طریقی بود و با زحمت بسیار خانه اولی و بعد از آن دومی را خریدیم، بعد از آن مدرسه پشت زمین را خریدیم؛ و حدود ۳۰۰۰ متر زمین دیگر هم بعد اً خریداری کردیم پس از آن به فکر تهیه نقشه افتادیم و به این طرف و آن طرف رفتیم. خیلی از مساجد شهرهای بزرگ را دیدیم تا این که در شهر مقدس قم رسیدیم به مسجد حضرت خدیجه (س) که یک بانوی ایرانی ساکن در کویت آن را میساخت و مهندس آن هم مهندس طباخیان بود که هر دو هم اکنون به رحمت خدا رفته اند. نقشه آن مسجد را با اصلاحاتی پسندیدیم و آمدیم رفسنجان که نهایتاً کار استارت خورد و کلنگ آن را آیت الله محمودی بهبهانی و حجت الاسلام حاج سید احمدآقای مرعشی در روز تاسوعای امام حسین (ع) به زمین زدند.
پس از آن شروع کردیم و سازه بتنی بنای مسجد راساختیم که این سازه بتنی را آقای علیزاده اجرا کرد و کارهای معماری شبستان پایین مسجد توسط آقای عسکری یزدی انجام شد. برای معماری شبستان اصلی مسجد از بهترین طراحان و معماران حرم حضرت رضا (ع) در مشهد استفاده کردیم، مهندس طراحی داخلی آنآقای مهندس صباغیان طوسی میباشد که ۳۵ سال در حرم امام رضا (ع) کار میکند و اجرای معماری شبستان اصلی را هم آقای شیخی انجام دادند.
در مجموع ۶ مهندس سازه و معمار داخلی برجسته ایران بر این کار نظارت داشته اند»؛ و چه تقارن دلپسندی که نقشه مسجدی که به نام مادر حضرت زهرا (س) یعنی حضرت خدیجه (س) میباشد اکنون در ساخت مسجدی به کار میرود که به نام یگانه دختر آن بانو میشود. اما جریان نامگذاری مسجد به نام حضرت زهرا (س) چیست؟ آقای اعتمادی ادامه رشته سخن را در دست میگیرد:
«من همیشه دلم میخواست یک کاری برای حضرت زهرا (س) انجام دهم. البته پیش از این کار، ما یک حسینیه دیگر را در جایی دیگر ساختیم. ماجرا از این قرار است که من حدود ۲۰ سال داشتم و پیش آقای کارآموز و در کار پسته بودیم. شب در عالم خواب، کسی را ندیدم، اما فقط ندایی را شنیدم که م. را امر به ساختن یک حسینیه میکرد.
صبح که شد بیرون از شرکت با شخصی به نام آقای حاج حسین بنی اسدی مواجه شدم که البته بعداً من نامایشان را فهمیدم. از او پرسیدم حاجی! اینجا آیا زمینیرا سراغ داری که قرار باشد. در آن حسینیه بسازند؟ گفت: بله ۴۰ قصب زمین است که ما از آقای حبیب زاده گرفتیم و چندین سال است که میخواهیم آن را بسازیم نمیتوانیم. گفتم: اگر کسی پیدا شود آن را بسازد شما راضی هستید؟ گفت: از خدا میخواهیم. آرزوی ما این است.
خلاصه ما همان روز اقدام کردیم. اسم حسینیه را هم من با مشورت و پیشنهاد مرحوم محق ق. بزرگ گذاشتم «فداییان صاحب الزمان» و هیأتی را هم به این نام تشکیل دادیم که آن زمان چهارمین یا پنجمین هیأت در رفسنجان بود. از همه کسانی که آنجا در گرگین ساکن بودند کمک گرفتیم و شروع کردیم. ظرف شش، هفت ماه حسینیه را ساختیم. محرم آن سال را هم خیلی باشکوه برگزار کردیم. این جریان گذشت تا این که در محل ضبط پسته مرحوم کارآموز که تعداد زیادی کار میکردند یک زن مخلص و با خدا به اسم معصومه بود که درباره یک خوابی که مربوط به حضرت زهرا (س) دیده بود با من صحبت کرد، از آن روز که او این خواب را برایم تعریف کرد، حال و هوای دیگری پیدا کردم، دنیا برایم وضعیت دیگری داشت. از آن لحظه تصمی م. گرفتم که یک مکان مذهبی به نام حضرت زهرا (س) بسازم. تا این که ماجرای سندی که پیش مرحوم حاج آقاپورمحمدی بود پیش آمد و و از آن روز ما بنا کردیم به ساخت و ساز در این مسجد. تا به امروز؛ و به خود حضرت زهرا (س) قسم یاد میکنم که تا به حال هر کاری شده نظر عنایت خود آن حضرت بوده است.
هر چه انجام شده از دولت سر قران شده است
ویژگیهای فنی مسجد الزهرا (س) را از لحاظ سازه و طراحی به زمان دیگری موکول میکنیم تا آن را از زبان خود معماران و طراحان جویا شویم. اما آیا آقای اعتمادی به ساخت یک مسجد بزرگ، اما معمولی جهت اقامه نمازهای یومیه و برگزاری مراسم اکتفا کرده است؟
پاسخ قطعاً منفی است. وی میگوید:
«سعی کردیم در کنار این ساخت و سازها یک پیوست فرهنگی قوی هم برای مسجد ایجاد کنیم. اصولا ما از ابتدا پیش بینی یک مجموعه فرهنگی مذهبی را برای این محل نمودیم. در همین راستا از همان روز اول، یک کتابخانه هم به نام حضرت زهرا (س) در کنار مسجد احداث نمودیم که ویژه خواهران است و امروز به جرات میتوان گفت: در رتبه بندی کانون مساجد با حدود ۳، ۵ هزار عنوان کتاب که شش هزار جلد آن کتب تخصصی قران کریم است، جزو کتابخانههای درجه اول ایران محسوب میشو یم. همچنین با تفاهم نامهای که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان داشتیم یک شعبه از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در مجموعه راه اندازی کردیم که الان ده سال است در حال فعالیت میباشد.
کارآموزی به سرپرستان فاقد شغل خانوارها از دغدغههای دیگر ما بود و در این زمینه سعی کردیم با ایجاد دورههای آموزشی صنایع دستی در بیش از ۱۵ رشته مختلف بویژه صنایع تبدیلی مس و تجهیز کارگاه مربوطه، کار و حرفهای ایجاد نماییم و همین کار را هم کردیم و الان خیلی از کسانی که در این مجموعه آموزش دیده اند برای خود کار میکنند و من بسیار امیدوارم ان شاء الله در آیندهای نزدیک شهر رفسنجان از لحاظ تولید صنایع دستی به پیشرفتهای چشمگیری دست پیدا کند و هم پای اصفهان حرفهایی برای گفتن داشته باشد؛ و باید این نکته را یادآور شوم که همه آن چه که باعث شد مسجد به این جا برسد از برکت کارهای قرانی استکه در بدو ساخت این مسجد در این محل به عنوان اولین کار فرهنگی انجام شده است. کارهایی که پیش از این انجام میشد کافی نبود و استمرار نداشت مثلا یک نفر از قم میآمد ده روز میماند و کلاسهایی میگذاشت و دوباره میرفت لذا یک روز آمدیم و به اتفاق مسئول کانون فرهنگی و عضو هیأت امناء مسجد الزهرا (س) تصمیم گرفتیم کاری بکنیم که افراد بیشتری که توانایی خواندن قران را ندارند خواندن را فرا بگیرند و قران غریب و مهجور نماند و بیشتر در زندگی مردم ساری و جاری شود بنابر این آمدیم و کار را شروع کردیم و کلاسها را راه اندازی کردیم که در همین جا من باید از ایشان صمیمانه تشکر کنم که ۷ سال تمام شبانه روز زحمت کشید تا این کار به سرانجام رسید و نتایجش آشکار شد به گونهای که در حال حاضر، حدود ۲۰ هزار نفر در این شهر خواندن قران را به خوبی فرا گرفته اند؛ و این همهی کار نیست...
اگر چه قرار است مسجد و مجموعه مذهبی فرهنگی الزهرا (س) در سالروز میلاد حضرت فاطمه (س) مورد افتتاح قرار بگیرد، اما انگار کار برای این مرد خستگی ناپذیر تمام نشده است.
وی با اشاره به این که زیر بنای کلی این مسجد در حدود ۱۵ هزار متر مربع است هر چند که هنوز کامل نشده است میگوید: «الان زیرزمین مسجد با زیربنای ۱۲۰۰ متر مربع در حال استفاده شدن است، بعد شبستان اصلیرا داریم که آن هم آماده افتتاح است، ضمن آن که یک مسجد کوچک هم به نام حضرت خدیجه (س) ساخته ایم که آن هم برای مراسم کوچک آماده شده است. یک دارالقران هم بالای مسجد حضرت خدیجه سلام الله علیها احداث شده است.
در فاز بعدی دو کتابخانه و حسینیه رو باز ساخته میشود. جایی هم برای ساخت نمایشگاه آثار هنری در نظر گرفته ایم، بعد خانه عالم و ... البته جایی برای درمانگاه هم دیده شده، اما هنوز تصمیم قطعی برای پیاده سازی و اجرای آن گرفته نشده است. البته ما یک کتابخانه دیگری به اسم حضرت خدیجه (س) داریم که در جای دیگری غیر از این مسجد، ولی زیرمجموعه مسجد الزهرا (س) است».
یک خاطره
و قطعاً همه این سالها کار و تلاش و فعالیت، خالی از خاطره نمیباشند.
«خاطرهای دارم از کسی که بتن این مسجد را میریخت. ایشان ۱۷ سال بود که ازدواج کرده و صاحب فرزند نشده بود. ایشان یک روز صبح رفته بود بالا و در حال ریختن بتن بوده که از همان بالا چشمش افتاده بود به خانه اجارهای شان که چندان هم از مسجد دور نبود. پیش خودش فکر کرده بود خدایا من الان ۱۷ سال استازدواج کرده ام و هنوز فرزندی ندارم و خانمم هم الانتنها در این خانه ... و بچهای هم در کنارش نیست... خلاصه همانجا دلش شکسته بود و شروع کرده بود به گریه کردن... بعد ظاهرا همان وقت نذر بسته و عهدی بین خودش و حضرت زهرا (س) بسته بود تا این که چندی بعد خداوند به آ. نها یک دختر بسیار زیبایی عطا میکند و شاید موارد زیادی از عنایات الهی در این مدت اتفاق افتاده که ترس این را دارم که بازگو کردن آن، تعبیر به بازار گرمی و خدای نکرده برخی مسائل دیگر شود.
مداح و سخنران غیر ولایی ممنوع
شاید شما هم با دیدن برخی بنرهای اطلاع رسانی مسجد الزهرا (س) و دیدن نام سخنرانان و وعاظ و مداحان و ذاکران اهل بیت (ع) متوجه شده اید که قریب به اتفاق مدعوین این مسجد از چهرههای شاخص در خط اسلام و امام و انقلاب و مقام معظم رهبری بوده اند. آقای اعتمادی درای باره بیشتر توضیح میدهد:
«از روز اول بنا را بر این گذاشتیم که منبری و مداح غیر ولایی دعوت نکنیم و تا الان هم این کار را نکردیم. تا الان هم از منبریهای بسیار مشهور کشور این که مردم سطح اگاهی و بصیرتشان بالا برود استفاده کرده ایم و هدفمان هم این است که همان طور که قبلا کسانی مثل حاج شیخ عباس پورمحمدی بهترینها را به رفسنجان دعوت میکردند این کار ادامه داشته باشد و این مسجد برای خودش یک پایگاه شود»؛ و سخن آخر:
نشستن پای کلام مردی که بی مبالغه باید گفت: مخلصانه حرف میزند و کار خود را در مقابل شأن و عظمت والای حضرت زهرا (س) قطرهای ناچیز در برابر اقیانوس میشمارد خستگی ندارد چه این که اوخستگی ناپذیر نشان میدهد وقتی میگوید: «تنها آرزویم این است که بقیه مسجد هم سریع ساخته شود و به فضل الهی دارم کارهایش را انجام میدهم شاید طی یکی دو ماه آینده فاز بعدی اش را هم شروع کنیم که این ساخته شود و تحویل مردم داده شود. چیزی که برای شهر رفسنجان و مردم آن که لیاقتشان بسیار بالاتر از اینهاست بماند.
باید خاضعانه از خداوند متعال و خانم حضرت زهرا (س) که عنایتش در لحظه لحظه ساخت این مسجد و مجموعه با ما بوده است سپاسگزاری نمایم. همچنین از هیأت امناء محترم مسجد تشکر میکنم که با همفکری، همکاری و تلاش و زحمات شبانه روزی خود بازوی توانمند ما در برنامههای مسجد بوده اند تشکر نمایم و از مردم رفسنجان هم به طور ویژه تشکر میکنم که واقعا بزرگواری کرده اند و با حضور خود در جلسات و مراسم مختلف این مسجد بر شکوه و غنای این برنامهها افزوده اند.
از امامان جماعت مسجد: حجج اسلام سید مرتضی حسینی، شیخ احمد محقق، سید محمود حسینی و بعد هم حجت الاسلام حاج آقای رمضانی امام جمعه سابق رفسنجان که حدود ۸ سال امام جماعت بودند و الان هم که حاج آقای رنجبرکریمی در خدمتشان هستیم صمیمانه تقدیر و تشکر میکنم.
از تمامی استادکاران، معماران، طراحان، کارگران و فرد اندر فردی که به هر نحوی از ابتدا تا الان در ساخت این مسجد به ما کمک داد اند تقدیر و تشکر میکنم و اجر و مزدشان را از بانو حضرت زهرا (س) مسألت مینمایم.
حرف آخر من هم ادای دینی است به مادر بزرگوارم که من هر چه دارم و ندارم از مادرم دارم. پدرم در سن شش سالگی من فوت کرد. مادرم یک زن بسیار با تقوایی بود. در طول عمرش یک بار نمازش شبش ترک نشد. در چ. ند سال آخر عمر بینایی خودش را از دست داد و یک بار از کسی نپرسید قبله از کدام طرف است. یادم است با همین نابینایی او را به زیارت خانه خدا بردم. اعمالش را انجام دادم. بعد برگشتیم حرم، او را بردم جلو دیوار کعبه. پرده کعبه را گرفتم و به دستش دادم. گفتم مادر این دیوار و این هم خانه خدا. حالا هر چی میخواهی به خدا بگو. گفت: من فقط از خدا میخواهم که عاقبت تو را ختم به خیر کند... آخرین دعای این زن این بود و حالا من از خدا و حبیبه خدا حضرت زهرا (س) میخواهم که این دعای مادر را اجابت کرده و این حقیر را عاقبت به خیر کند.
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی...
از این مرد عزیز و بزرگوار تشکر میکنیم و مفتخریم که روبان سبز شبستان اصلی مسجد بزرگ الزهرا (س) در خجسته سالروز میلاد حضرت زهرا (س) در ۲۶ بهمن سال هجری شمسی ۱۳۹۸ و ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۱ هجری قمری در خیابان جانبازان رفسنجان با ترنم «ربّ ادخِلنی مَدخل صِدق و اخرِجنی مَخرج صدق و اجعلنی مِن لُدنک سَُلطاناً نصیرا» قیچی زده شد.
دست مادر نابینایش را میگیرد؛ او را به کنار خانه خدا میبرد و پرده کعبه را به دستش میدهد:
مادر این تو و این هم خانه خدا. هر چه از خدا میخواهی بگو
و مادر رو به حبیب کرده و میگوید: مادر! من فقط از خدا یک چیز میخواهم و این که تو عاقبت به خیر شوی...
سال ۱۳۸۰ رفسنجان/ بیت حجت الاسلام حاج شیخ عباس پورمحمدی
پیرمرد روحانی با محاسنی سفید و شانه کرده در حالی که عرقچینی بر سر گذاشته و لباسهایی سر تا سر سفید پوشیده است صندوقچهای کوچک و قدیمی را مقابل خود گذاشته و کاغدهایی را زیر و رو میکند. با دیدن یک سند قدیمی، چهره اش در هم میرود. بیش از ۲۰ سال است که یک نفر سند زمینی ،را به او داده تا او در آنجا مسجدی بنا کند، اما این کار هنوز انجام نشده است. شیخ عباس، دستی به محاسنش. میکشد، سری به نشانه تأسف تکان میدهد و آرزو میکند کاش میتوانست هر چه زودتر از زیر بار دینی که بر گردنش است خارج میشد...
سال ۱۳۹۸/ رفسنجان، منزل شخصی حاج حبیب الله اعتمادی
حاج آقا بفرمایید به امید خدا مسجد الزهرا (س) کی افتتاح میشود؟ این را من میپرسم و اشک، انگار منتظر بهانه و روزنهای است تا از کنج چشمان مرد ۷، ۲ ساله، راهی به بیرون باز کند. مثل همه آن وقتهایی که دل پیرمرد با شنیدن نام فاطمه (س) آشوب میشود. نامی که در همه سالهای عمر او، برایش یک قداست بزرگ داشته است. صدایش به لرزه میافتد، اشکش جاری میشود و شوق آمیز میگوید: انشاءالله سالروز تولدش...
میگویم: برایمان تعریف کنید؛ اصلاً چه شد که به فکر ساختن این مسجد افتادید؟
حالا او که برای انجام یک مصاحبه روبرویمان نشسته، میزبان است و ما میهمان. میزبانی آرام و متین و چه بسیار فروتن. پدر و پسر کنار دستمان نشسته اند که نه به میل خود، بلکه به اصرار ما از ابتدا برایمان بگویند. نه به میل خود چرا که کاری را که انجام داده اند خدمتی ناچیز میشمارند؛ و اکنون مردی که به گفته خودش از کودکی، زندگی اش در عین یتیمی با کار و تلاش و فعالیت سخت و طاقت فرسا در کنار مادری پاکدست و پاکدامن عجین بوده است ما را به ۱۸ سال پیش میبرد:
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...
«آغاز کار مسجد الزهرا (س) به سال ۸۰ بر میگردد. قبلا قطعهای از این زمین که مسجد در آن واقع شده است را شخصی به نام آقای «عقدایی یزدی» به مرحومحاج شیخ عباس پور محمدی داده بود که در آن مسجد بسازد. بیش از ۲۰ سال از این موضوع گذشته بود و آنها موفق به ساخت این مسجد نشده بودند و از این موضوع اظهار نگرانی و تأسف میکردند. ما از این جریان وقتی مطلع شدیم که یک روز جهت دیدن ایشان و جویا شدن احوالشان به نزد او رفتیم؛ و پیشنهاد ساخت مسجد را مطرح کردیم، پیرمرد خیلی خوشحال شد. شرط و شروطی هم گذاشتیم از جمله این که اسم مسجد را تغییر دهم و دیگر این که تا حالا هر چه در آن خرج کرده اند (حدود سه میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) پولش را بدهیم. در واقع ما شریکی برای انجام این کار نمیخواستیم».
یک نقشه مادر و فرزندی
«خودم اسم حضرت زهرا (س) را برای مسجد انتخاب کرده بودم که آن هم جریانی دارد. به هر حال دنبال این بودیم که با چه طرح و نقشهای مسجد را بسازیم. تصمیم گرفتیم از تجربه و مشاوره یکی از آشنایان که در منطقه زید آباد سیرجان مسجد جامع را ساخته بودنداستفاده کنیم. پس از مشاوره، اولین قدم، خریدن خانه ای جلوی زمین مسجد بود. آمدیم و به هر طریقی بود و با زحمت بسیار خانه اولی و بعد از آن دومی را خریدیم، بعد از آن مدرسه پشت زمین را خریدیم؛ و حدود ۳۰۰۰ متر زمین دیگر هم بعد اً خریداری کردیم پس از آن به فکر تهیه نقشه افتادیم و به این طرف و آن طرف رفتیم. خیلی از مساجد شهرهای بزرگ را دیدیم تا این که در شهر مقدس قم رسیدیم به مسجد حضرت خدیجه (س) که یک بانوی ایرانی ساکن در کویت آن را میساخت و مهندس آن هم مهندس طباخیان بود که هر دو هم اکنون به رحمت خدا رفته اند. نقشه آن مسجد را با اصلاحاتی پسندیدیم و آمدیم رفسنجان که نهایتاً کار استارت خورد و کلنگ آن را آیت الله محمودی بهبهانی و حجت الاسلام حاج سید احمدآقای مرعشی در روز تاسوعای امام حسین (ع) به زمین زدند.
پس از آن شروع کردیم و سازه بتنی بنای مسجد راساختیم که این سازه بتنی را آقای علیزاده اجرا کرد و کارهای معماری شبستان پایین مسجد توسط آقای عسکری یزدی انجام شد. برای معماری شبستان اصلی مسجد از بهترین طراحان و معماران حرم حضرت رضا (ع) در مشهد استفاده کردیم، مهندس طراحی داخلی آنآقای مهندس صباغیان طوسی میباشد که ۳۵ سال در حرم امام رضا (ع) کار میکند و اجرای معماری شبستان اصلی را هم آقای شیخی انجام دادند.
در مجموع ۶ مهندس سازه و معمار داخلی برجسته ایران بر این کار نظارت داشته اند»؛ و چه تقارن دلپسندی که نقشه مسجدی که به نام مادر حضرت زهرا (س) یعنی حضرت خدیجه (س) میباشد اکنون در ساخت مسجدی به کار میرود که به نام یگانه دختر آن بانو میشود. اما جریان نامگذاری مسجد به نام حضرت زهرا (س) چیست؟ آقای اعتمادی ادامه رشته سخن را در دست میگیرد:
«من همیشه دلم میخواست یک کاری برای حضرت زهرا (س) انجام دهم. البته پیش از این کار، ما یک حسینیه دیگر را در جایی دیگر ساختیم. ماجرا از این قرار است که من حدود ۲۰ سال داشتم و پیش آقای کارآموز و در کار پسته بودیم. شب در عالم خواب، کسی را ندیدم، اما فقط ندایی را شنیدم که م. را امر به ساختن یک حسینیه میکرد.
صبح که شد بیرون از شرکت با شخصی به نام آقای حاج حسین بنی اسدی مواجه شدم که البته بعداً من نامایشان را فهمیدم. از او پرسیدم حاجی! اینجا آیا زمینیرا سراغ داری که قرار باشد. در آن حسینیه بسازند؟ گفت: بله ۴۰ قصب زمین است که ما از آقای حبیب زاده گرفتیم و چندین سال است که میخواهیم آن را بسازیم نمیتوانیم. گفتم: اگر کسی پیدا شود آن را بسازد شما راضی هستید؟ گفت: از خدا میخواهیم. آرزوی ما این است.
خلاصه ما همان روز اقدام کردیم. اسم حسینیه را هم من با مشورت و پیشنهاد مرحوم محق ق. بزرگ گذاشتم «فداییان صاحب الزمان» و هیأتی را هم به این نام تشکیل دادیم که آن زمان چهارمین یا پنجمین هیأت در رفسنجان بود. از همه کسانی که آنجا در گرگین ساکن بودند کمک گرفتیم و شروع کردیم. ظرف شش، هفت ماه حسینیه را ساختیم. محرم آن سال را هم خیلی باشکوه برگزار کردیم. این جریان گذشت تا این که در محل ضبط پسته مرحوم کارآموز که تعداد زیادی کار میکردند یک زن مخلص و با خدا به اسم معصومه بود که درباره یک خوابی که مربوط به حضرت زهرا (س) دیده بود با من صحبت کرد، از آن روز که او این خواب را برایم تعریف کرد، حال و هوای دیگری پیدا کردم، دنیا برایم وضعیت دیگری داشت. از آن لحظه تصمی م. گرفتم که یک مکان مذهبی به نام حضرت زهرا (س) بسازم. تا این که ماجرای سندی که پیش مرحوم حاج آقاپورمحمدی بود پیش آمد و و از آن روز ما بنا کردیم به ساخت و ساز در این مسجد. تا به امروز؛ و به خود حضرت زهرا (س) قسم یاد میکنم که تا به حال هر کاری شده نظر عنایت خود آن حضرت بوده است.
هر چه انجام شده از دولت سر قران شده است
ویژگیهای فنی مسجد الزهرا (س) را از لحاظ سازه و طراحی به زمان دیگری موکول میکنیم تا آن را از زبان خود معماران و طراحان جویا شویم. اما آیا آقای اعتمادی به ساخت یک مسجد بزرگ، اما معمولی جهت اقامه نمازهای یومیه و برگزاری مراسم اکتفا کرده است؟
پاسخ قطعاً منفی است. وی میگوید:
«سعی کردیم در کنار این ساخت و سازها یک پیوست فرهنگی قوی هم برای مسجد ایجاد کنیم. اصولا ما از ابتدا پیش بینی یک مجموعه فرهنگی مذهبی را برای این محل نمودیم. در همین راستا از همان روز اول، یک کتابخانه هم به نام حضرت زهرا (س) در کنار مسجد احداث نمودیم که ویژه خواهران است و امروز به جرات میتوان گفت: در رتبه بندی کانون مساجد با حدود ۳، ۵ هزار عنوان کتاب که شش هزار جلد آن کتب تخصصی قران کریم است، جزو کتابخانههای درجه اول ایران محسوب میشو یم. همچنین با تفاهم نامهای که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان داشتیم یک شعبه از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در مجموعه راه اندازی کردیم که الان ده سال است در حال فعالیت میباشد.
کارآموزی به سرپرستان فاقد شغل خانوارها از دغدغههای دیگر ما بود و در این زمینه سعی کردیم با ایجاد دورههای آموزشی صنایع دستی در بیش از ۱۵ رشته مختلف بویژه صنایع تبدیلی مس و تجهیز کارگاه مربوطه، کار و حرفهای ایجاد نماییم و همین کار را هم کردیم و الان خیلی از کسانی که در این مجموعه آموزش دیده اند برای خود کار میکنند و من بسیار امیدوارم ان شاء الله در آیندهای نزدیک شهر رفسنجان از لحاظ تولید صنایع دستی به پیشرفتهای چشمگیری دست پیدا کند و هم پای اصفهان حرفهایی برای گفتن داشته باشد؛ و باید این نکته را یادآور شوم که همه آن چه که باعث شد مسجد به این جا برسد از برکت کارهای قرانی استکه در بدو ساخت این مسجد در این محل به عنوان اولین کار فرهنگی انجام شده است. کارهایی که پیش از این انجام میشد کافی نبود و استمرار نداشت مثلا یک نفر از قم میآمد ده روز میماند و کلاسهایی میگذاشت و دوباره میرفت لذا یک روز آمدیم و به اتفاق مسئول کانون فرهنگی و عضو هیأت امناء مسجد الزهرا (س) تصمیم گرفتیم کاری بکنیم که افراد بیشتری که توانایی خواندن قران را ندارند خواندن را فرا بگیرند و قران غریب و مهجور نماند و بیشتر در زندگی مردم ساری و جاری شود بنابر این آمدیم و کار را شروع کردیم و کلاسها را راه اندازی کردیم که در همین جا من باید از ایشان صمیمانه تشکر کنم که ۷ سال تمام شبانه روز زحمت کشید تا این کار به سرانجام رسید و نتایجش آشکار شد به گونهای که در حال حاضر، حدود ۲۰ هزار نفر در این شهر خواندن قران را به خوبی فرا گرفته اند؛ و این همهی کار نیست...
اگر چه قرار است مسجد و مجموعه مذهبی فرهنگی الزهرا (س) در سالروز میلاد حضرت فاطمه (س) مورد افتتاح قرار بگیرد، اما انگار کار برای این مرد خستگی ناپذیر تمام نشده است.
وی با اشاره به این که زیر بنای کلی این مسجد در حدود ۱۵ هزار متر مربع است هر چند که هنوز کامل نشده است میگوید: «الان زیرزمین مسجد با زیربنای ۱۲۰۰ متر مربع در حال استفاده شدن است، بعد شبستان اصلیرا داریم که آن هم آماده افتتاح است، ضمن آن که یک مسجد کوچک هم به نام حضرت خدیجه (س) ساخته ایم که آن هم برای مراسم کوچک آماده شده است. یک دارالقران هم بالای مسجد حضرت خدیجه سلام الله علیها احداث شده است.
در فاز بعدی دو کتابخانه و حسینیه رو باز ساخته میشود. جایی هم برای ساخت نمایشگاه آثار هنری در نظر گرفته ایم، بعد خانه عالم و ... البته جایی برای درمانگاه هم دیده شده، اما هنوز تصمیم قطعی برای پیاده سازی و اجرای آن گرفته نشده است. البته ما یک کتابخانه دیگری به اسم حضرت خدیجه (س) داریم که در جای دیگری غیر از این مسجد، ولی زیرمجموعه مسجد الزهرا (س) است».
یک خاطره
و قطعاً همه این سالها کار و تلاش و فعالیت، خالی از خاطره نمیباشند.
«خاطرهای دارم از کسی که بتن این مسجد را میریخت. ایشان ۱۷ سال بود که ازدواج کرده و صاحب فرزند نشده بود. ایشان یک روز صبح رفته بود بالا و در حال ریختن بتن بوده که از همان بالا چشمش افتاده بود به خانه اجارهای شان که چندان هم از مسجد دور نبود. پیش خودش فکر کرده بود خدایا من الان ۱۷ سال استازدواج کرده ام و هنوز فرزندی ندارم و خانمم هم الانتنها در این خانه ... و بچهای هم در کنارش نیست... خلاصه همانجا دلش شکسته بود و شروع کرده بود به گریه کردن... بعد ظاهرا همان وقت نذر بسته و عهدی بین خودش و حضرت زهرا (س) بسته بود تا این که چندی بعد خداوند به آ. نها یک دختر بسیار زیبایی عطا میکند و شاید موارد زیادی از عنایات الهی در این مدت اتفاق افتاده که ترس این را دارم که بازگو کردن آن، تعبیر به بازار گرمی و خدای نکرده برخی مسائل دیگر شود.
مداح و سخنران غیر ولایی ممنوع
شاید شما هم با دیدن برخی بنرهای اطلاع رسانی مسجد الزهرا (س) و دیدن نام سخنرانان و وعاظ و مداحان و ذاکران اهل بیت (ع) متوجه شده اید که قریب به اتفاق مدعوین این مسجد از چهرههای شاخص در خط اسلام و امام و انقلاب و مقام معظم رهبری بوده اند. آقای اعتمادی درای باره بیشتر توضیح میدهد:
«از روز اول بنا را بر این گذاشتیم که منبری و مداح غیر ولایی دعوت نکنیم و تا الان هم این کار را نکردیم. تا الان هم از منبریهای بسیار مشهور کشور این که مردم سطح اگاهی و بصیرتشان بالا برود استفاده کرده ایم و هدفمان هم این است که همان طور که قبلا کسانی مثل حاج شیخ عباس پورمحمدی بهترینها را به رفسنجان دعوت میکردند این کار ادامه داشته باشد و این مسجد برای خودش یک پایگاه شود»؛ و سخن آخر:
نشستن پای کلام مردی که بی مبالغه باید گفت: مخلصانه حرف میزند و کار خود را در مقابل شأن و عظمت والای حضرت زهرا (س) قطرهای ناچیز در برابر اقیانوس میشمارد خستگی ندارد چه این که اوخستگی ناپذیر نشان میدهد وقتی میگوید: «تنها آرزویم این است که بقیه مسجد هم سریع ساخته شود و به فضل الهی دارم کارهایش را انجام میدهم شاید طی یکی دو ماه آینده فاز بعدی اش را هم شروع کنیم که این ساخته شود و تحویل مردم داده شود. چیزی که برای شهر رفسنجان و مردم آن که لیاقتشان بسیار بالاتر از اینهاست بماند.
باید خاضعانه از خداوند متعال و خانم حضرت زهرا (س) که عنایتش در لحظه لحظه ساخت این مسجد و مجموعه با ما بوده است سپاسگزاری نمایم. همچنین از هیأت امناء محترم مسجد تشکر میکنم که با همفکری، همکاری و تلاش و زحمات شبانه روزی خود بازوی توانمند ما در برنامههای مسجد بوده اند تشکر نمایم و از مردم رفسنجان هم به طور ویژه تشکر میکنم که واقعا بزرگواری کرده اند و با حضور خود در جلسات و مراسم مختلف این مسجد بر شکوه و غنای این برنامهها افزوده اند.
از امامان جماعت مسجد: حجج اسلام سید مرتضی حسینی، شیخ احمد محقق، سید محمود حسینی و بعد هم حجت الاسلام حاج آقای رمضانی امام جمعه سابق رفسنجان که حدود ۸ سال امام جماعت بودند و الان هم که حاج آقای رنجبرکریمی در خدمتشان هستیم صمیمانه تقدیر و تشکر میکنم.
از تمامی استادکاران، معماران، طراحان، کارگران و فرد اندر فردی که به هر نحوی از ابتدا تا الان در ساخت این مسجد به ما کمک داد اند تقدیر و تشکر میکنم و اجر و مزدشان را از بانو حضرت زهرا (س) مسألت مینمایم.
حرف آخر من هم ادای دینی است به مادر بزرگوارم که من هر چه دارم و ندارم از مادرم دارم. پدرم در سن شش سالگی من فوت کرد. مادرم یک زن بسیار با تقوایی بود. در طول عمرش یک بار نمازش شبش ترک نشد. در چ. ند سال آخر عمر بینایی خودش را از دست داد و یک بار از کسی نپرسید قبله از کدام طرف است. یادم است با همین نابینایی او را به زیارت خانه خدا بردم. اعمالش را انجام دادم. بعد برگشتیم حرم، او را بردم جلو دیوار کعبه. پرده کعبه را گرفتم و به دستش دادم. گفتم مادر این دیوار و این هم خانه خدا. حالا هر چی میخواهی به خدا بگو. گفت: من فقط از خدا میخواهم که عاقبت تو را ختم به خیر کند... آخرین دعای این زن این بود و حالا من از خدا و حبیبه خدا حضرت زهرا (س) میخواهم که این دعای مادر را اجابت کرده و این حقیر را عاقبت به خیر کند.
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی...
از این مرد عزیز و بزرگوار تشکر میکنیم و مفتخریم که روبان سبز شبستان اصلی مسجد بزرگ الزهرا (س) در خجسته سالروز میلاد حضرت زهرا (س) در ۲۶ بهمن سال هجری شمسی ۱۳۹۸ و ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۱ هجری قمری در خیابان جانبازان رفسنجان با ترنم «ربّ ادخِلنی مَدخل صِدق و اخرِجنی مَخرج صدق و اجعلنی مِن لُدنک سَُلطاناً نصیرا» قیچی زده شد.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار