خبرهای داغ:
یادداشت

برنامه های جامع در راستای حفظ و تحیکم خانواده

در پاسخ به این سؤال که چرا تا کنون برنامه های جامعی در راستای حفظ و تحیکم خانواده صورت نگرفته است؟باید گفت: از دلایل مهم این امر آن است که بایسته¬های پژوهشی در حوزه خانواده به درستی و با جامعیت از سوی نهادهای علمی مورد توجه و دقت قرار نگرفته
کد خبر: ۹۲۴۲۹۳۴
|
۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۴
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشوری خبرگزاری بسیج - دکتر نداملکی،روانشناس و کارشناس تخصصی حوزه خانواده:
خانواده به مثابه یکی از نهادهای اصلی اجتماعی،هم در جوامع قدیم و هم در جوامع جدید بوده و از دیرباز از مهم ترین نهادهای انتقال دهنده نگرش ها، هنجارها و ارزشهای اجتماعی به شمار آمده است و به رغم کوچک بودن دارای آثار و کارکردهای پردامنه زیستی، روانی، دینی، آموزشی، تربیتی، جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است و تاثیر اشکار و پنهان آن بر دیگر نهادهای اجتماعی و متقابلاً تاثیرات گوناگون آن نهادها بر خانواده باعث شده است که اندیشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی و نیز سیاستگذاران و برنامه-ریزان اجتماعی به طور فزاینده و گسترده به حوزه خانواده و مسائل مرتبط با آن پرداخته و هرکدام با رویکردهای مختلف و با تکیه بر دیدگاه های دینی، جامعه شناختی و روان شناختی و ... ،این نهاد را تعریف کرده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند.
"خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، هم خونی یا پذیرش، با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، خواهر، برادر و فرزند در ارتباط متقابلند. و فرهنگ مشترکی پدید آمده و در واحد خاصی زندگی می کنند "(ساروخانی، ۱۳۷۵).
اما از آنجا که خانواده و جامعه دارای تاثیرات دوسویه و متقابل بر یکدیگر می‌باشند، با گذشت بیش از ۴۰سال از انقلاب اسلامی ایران و با وجود حاکمیت ارزش های دینی و انقلابی و به رغم کوشش های فراوانی که در این نظام در راستای نگرش جدید به ساحت خانواده و احیای میراث وحیانی فراموش شده صورت گرفته است ، اما متاثر از عوامل گوناگون درونی و بیرونی و هم زمان با تحولات خانواده در دهه های اخیر ،هم اکنون خانواده ایرانی با خانواده تراز که باید سنگ بنای یک جامعه سالم باشد فاصله زیادی داشته و مشکلات و آسیب های جدی این نهاد در حوزه ازدواج (افزایش سن ازدواج و مجرد زیستی، تغییر الگوهای همسرگزینی، کاهش همبستگی خانوادگی و ترویج فرهنگ استقلال طلبی و ...) و طلاق( رشد آمار طلاق، از بین رفتن قبح طلاق و ...) ضعف کارآمدی خانواده ها ،تزلزل ساختار خانواده و ...، بنیان آن را دچار مخاطره ساخته است.
شایان ذکر است که این مشکلات و آسیب ها در شرایطی رخ داده است که با توجه به تعریف ما از نظام جمهوری اسلامی ایران که ساختار آن مردم سالار و محتوای آن مبتنی بر ارزشها، قوانین شریعت و اصول اسلامی و بر پایه استقرار حاکمیت الهی و اطاعت از خدا، رسول و ولی امر و استمرار حکومت دینی در دوره غیبت از یک سو و نیز با توجه به اصل دهم قانون اساسی همین نظام مبنی بر اینکه، خانواده واحد بنیادین جامعه اسلامی است، می بایست همه قوانین و مقررات و برنامه‌ریزی‌های مربوط در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی می بود و خانواده ایرانی با توجه به مبانی و آموزه های دینی و پشتوانه عظیم فرهنگی در حوزه خانواده، در بهترین مرحله از ساختار خانواده قرار می داشت و نیز الگوی مطلوب را به سایر نقاط دنیا صادر می‌نمود.(صفار، ۱۳۶۹)
حال پرسش اینجاست که چرا به موازات اصرار بر جایگاه رفیع خانواده از سوی مدیران نظام، اندیشمندان و نخبگان جامعه، اقدام عملی روشن و منبعث از سیاست هاو برنامه های جامع در راستای حفظ و تحکم بنیان خانواده صورت نمی گیرد و دیگر آنکه چرا به موازات حرکت سیاست های دولت ها در مسیر فرآیند نوسازی و اجرای سیاست های توسعه، شاخص‌های بومی تحکیم خانواده سیر نزولی پیدا کرده و نگرانی هایی را سبب گردیده است.
در پاسخ به نظر می رسد از دلایل مهم این امر آن است که بایسته های پژوهشی در حوزه خانواده به درستی و با جامعیت از سوی نهادهای علمی مورد توجه و دقت قرار نگرفته و تخلف از مبانی ارزشی بومی –اسلامی تاثیرگذاردرتصویرخانواده اسلامی- ایرانی وعدم ارائه الگوو تصویری درست وچارچوبی منظم ازخانواده تراز اسلامی- ایرانی (خانواده ای منطبق با معیارها و شاخصهای دینی و نشانه های بومی و ملی) به عنوان یک نظام منسجم ومتناسب با نیازها و ضرورت های جامعه اسلامی-ایرانی از یک سو و نادیده گرفتن ماهیت میان رشته ای مطالعات خانواده که منجر به نگاه تک بعدی مانند نگاه جامعه شناسانه و یا روان شناسانه به ساحت آن شده از سوی دیگر، موجب عدم تحلیل و تبیین جامع از وضعیت موجود شده است. این ضعف تحلیل به صورت مستقیم بر ضعف سیاست گذاری ها، تاثیر گذاشته و برآیند هر دو ضعف تحلیل و سیاستگذاری ، سیر نزولی شاخص های خانواده در کشور ما بوده است.
بنابراین ارائه الگوی خانواده تراز اسلامی- ایرانی به عنوان راهبرد آغازین نخست نظریه پردازان و پژوهشگران حوزه خانواده را در تحلیل و تبیین موقعیت کنونی و فعلی خانواده ایرانی یاری نموده و از تشتت نظرات و برداشتهای متفاوت در این حیطه پیشگیری می کند و در ثانی امکان تقویت و ارتقای سیاست گذاریها و قانون گذاری های مربوط به خانواده را فراهم می سازد. به روز رسانی این الگو در راستای کارآمدی آن، تهیه ابزار سنجش برآمده از الگوی یاد شده و نیز ارزیابی های مداوم و مستمر کمیت و کیفیت تغییرات در خانواده ایرانی به منظور تعیین فاصله میان وضعیت موجود و وضعیت می تواند به عنوان راهبردهای بعدی پیشنهاد شود.
نتیجه آنکه خانواده ایرانی در مسیر تداوم و حفظ خویش به مهارتهایی نیاز دارد که بتواند با تکیه بر الگوی یاد شده، بازتعریفی روشن و کاربردی از عوامل استحکام و پایداری خویش ارایه نماید.
انتهای پیام/*
ارسال نظرات
آخرین اخبار