خبرهای داغ:
بانوان و خانواده های جهادی/ 4

روایت بانوی جهادگردی که اموات کرونایی رو غسل می دهد

بانوی تغسیل دهنده جانباختگان کرونایی:روزی که داشتیم در غسلخانه یکی ازاموات را تغسیل میکردیم یه پسر ۲۵ یا ۲۴ ساله پشت در منتظر بود و سرش رو پنجره گذاشته بود و تند تند اشک می ریخت خیلی خواهش می کرد برای آخرین بار اجازه بدن ، مادرش رو ببینه ولی اجازه این کار رو نداشت یک لحظه خیلی دلم گرفت که این اموات چقد مظلوم هستند.
کد خبر: ۹۲۴۲۹۳۹
|
۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۳
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج - ایلام، فاطمه ملکی: گاهی وقت ها فکر کردن درباره یک موضوع و ترسی که از آن به د ل داریم می تواند بسیار سخت تر از انجام آن کار باشد. یکی از این کارها که عموما افراد استقبال کمتری از آن می کنند ، تغسیل اموات است. حال این کار زمانی که تغسیل همراه با دلنگرانی هایی برای سلامتی انسان باشد، وحشتناک تر و سخت تر هم خواهد شد.
در روزهای اول کرونا که ترس از این ویروس منحوس کوچک آنقدر جامعه ما را فراگرفته بود که حتی شنیده شد فرزندان به دیدار والدین کرونایی خود نمی روند یا اینکه اقوام و همسایه ها با خانواده هایی که بیماران کرونایی دارند نامهربانی می کنند، اموات بدون تغسیل و برگزاری مراسم پیش از تدفین، در منزل ابدی خود سکنی گزیدند.
اما قطعا این روش مناسب حال مردم مسلمان و مهربان ما نبود که عزیزان خود را بعد از سال ها تشرف به اسلام و اهتمام به انجام وظایف دینی دور از شئونات یک مسلمان دفن کنند. از این رو جهادگرانی جان برکف که عموما یا بسیجی بودند یا طلبه یا افرادی که قبلا آموزش های تغسیل را دیده بودند، دست به کار شدند و اموات را به حکم مراجع عظام به ویژه مقام معظم رهبری با رعایت تمام نکات بهداشتی تغسیل و کفن و دفن کردند.
بانوان در این عرصه نه تنها از اقایان کم نداشتند بلکه دیده شد که گروه های جهادی، بانوان طلبه در این زمینه گوی سبقت را از مردان ربودند و بار دیگر حماسه ای متفاوت در عرصه مبارزه با کرونا در دل تاریخ ایران اسلامی ثبت کردند.
یکی از مشخصات این بانوان عموما حاضر نشدن در مصاحبات و نگفتن از حال و هوایی است که آنها را بر آن داشته است که به سمت تغسیل اموات کرونایی بروند اما سوژه امروز ما بانویی ۴۷ ساله است که با قبول اینکه اسمی و ردی و نشانی از او در گفت وگو نیاوریم، پای صحبت هایش بنشینیم.
آنچه می خوانید صحبت هایی این بانوی جهادگر در عرصه تغسیل اموات کرونایی است.

چطور شد که تصمیم گرفتید اموات کرونایی رو غسل دهید؟ آیا از این کار ترسی نداشتید؟
همان اوایل وقتی شنیدم افرادی که به این بیماری از دنیا می روند بدون غسل و کفن به خاک می سپارند خیلی ناراحت شدم مرتب پیگیری می کردم که من حاضرم آنها را تیمم یا غسل بدهم تا اینکه آقا فرمودند که اموات باید تجهیز بشوند من هم لبیک گویان به فرمان امامم ثبت نام کردم. من روحیه چنین کارهای را دارم از اموات هم ترسی ندارم من اولین بار در سن ۲۶ سالگی زن عموی خودم را غسل کفن دادم.
همسرتان با این تصمیم شما مخالفت نکردند؟
وقتی با همسرم صحبت کردم ایشون خیلی دو دل بودند و همین باعث شد که به قرآن پناه ببردند و وقتی قرآن را باز کردن نمی دانم چه آیه ای آمد که بهم گفتند خیر و ثواب تو این کارهست و دیگر هیچ چیزی نگفتند و روزی که باهام تماس گرفتند برا تغسیل اموات همسرم من رو از زیر قرآن رد کردند و هنوز هم هر وقت که میرم این کار را انجام میدهند
همسرتان هم فعالیت جهادی انجام می دهند؟
همسرم یک جهادگر واقعی است یک رزمنده جانباز که در تمام کارهایی که انجام می دهم یار و مددکار من هستند.
یه مقدار در مورد فعالیت تان بگویید ؟
زمانی که هنوز اوایل کار بود و غسالخانه ای نبود اموات را داخل بیمارستان (ای سی یو) یا سردخانه بیمارستان تیمم می دادیم و کفن می کردیم همانجا هم نمازش را می خواندیم ولی بعدا که امکانات تغسیل به استان آمد دیگر اموات را می بردند غسالخانه و آنجا کار تجهیز را انجام می دادیم.

اولین کسی را که غسل دادید یادتونه؟
بله یه پیرزنی نورانی بود که احساس می کردی خیلی آرام خوابیده و آنقدر عزیز و نورانی بود که دوست داشتم بغلش کنم.
خاطره ای دارید در این مدت که اموات را تغسیل می کنید؟
روزی که داشتیم در غسلخانه یکی ازاموات را تغسیل میکردیم یه پسر ۲۵ یا ۲۴ ساله پشت در منتظر بود و سرش رو پنجره گذاشته بود و تند تند اشک می ریخت خیلی خواهش می کرد برای آخرین بار اجازه بدن ، مادرش رو ببینه ولی اجازه این کار رو نداشت یک لحظه خیلی دلم گرفت که این اموات چقد مظلوم هستند حتی عزیزترین افراد زندگیشون نمی توانند برای آخرین بار باهاشون خداحافظی کنند، وقتی من کار غسل دادن رو تموم کردم و بیرون آمدم که میت را تحویل شهرداری بدم پسرش آمد و به من پول داد و خیلی تشکر کرد که مادرش رو غسل دادم جالب بود که بهش گفتم ما کاری که برا خدا انجام میدم پول نمی گیریم...
شما فعالیت های بانوان در زمان جنگ برای رزمنده ها رو یادتون هست؟
بله، یادمه سال ۶۴ چه شور و اشتیاقی داشتم برا اینکه وارد راهنمایی بشم و بافتنی یاد بگیرم اون زمان زن ها دور هم جمع می شدند و برا رزمنده ها شال ، کلاه ، جوراب و پلیور می بافتند که همینطور هم شد مرتب تو خونه کاموا و میل بافتنی در دست داشتم و برای رزمندگان بافتنی می کردم.
حتی زمانی که ابتدایی بودم پدرم یک انگشتر برایم خریده بود که خیلی دوستش داشتم با خودم می بدرمش مدرسه یک روز تو مدرسه که داشتند برای رزمنده ها کمک جمع می کردند آن انگشتر که خیلی برای عزیز بود ، دل کندم و برا کمک به رزمنده ها آن را هدیه کردم.
جمله پایانی شما؟
من خیلی از همسرم تشکر میکنم که لحظه به لحظه همراه و یاور من هستند.
خیلی ممنونم که قبول کردید که با ما گفتگو کنید ان اشالله در پناه امام زمان (عج) سربلند باشید...
طنین یاس/ *
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار