معاونت بررسی و تحلیل سازمان بسیج اساتید مطرح کرد:
امام خمینی(ره)، متأثر از چارچوب شخصیتی و اندیشه‌ای منحصر به‌خود، در حوزه سیاسی و عملی دارای مکتب و خط فکری - سیاسی خاص خود می باشد. مکتب و خط امام در شرایط کنونی نیز از نظر دارا بودن پتانسیل و ظرفیت لازم و کافی برای معیار عمل قرارگرفتن و استناد، از غنای کافی برخوردار است.
کد خبر: ۹۲۴۵۷۷۹
|
۱۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۵

به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، امام خمینی(ره)، متأثر از چارچوب شخصیتی و اندیشه‌ای منحصر به‌خود، در حوزه سیاسی و عملی دارای مکتب و خط فکری - سیاسی خاص خود می باشد که در نوشتار حاضر  که به همت معاونت بررسی و تحلیل سازمان بسیج اساتید کشور نگارش شده، به برخی از شاخص‌ها و اصول کلی مکتب و خط امام(ره) اشاره اجمالی شده است.

در واقع، این شاخص‌ها و ویژگی‌ها از یک سو، متأثر از ویژگی‌های شخصیتی و اندیشه‌ای امام می‌باشند و از سوی دیگر، در پاسخ به مسائل جامعه ایران، مسلمانان و حتی بشریت ارائه شده‌اند. از این رو، مکتب و خط امام در شرایط کنونی نیز از نظر دارا بودن پتانسیل و ظرفیت لازم و کافی برای معیار عمل قرارگرفتن و استناد، از غنای کافی برخوردار است.

در این مقاله آمده است: 

شاخص‌های خط امام(ره)

خط امام(ره) به معنای چارچوب و اصول کلی حاکم بر اندیشه و سیره عملی امام(ره) می‌باشد. درواقع، خط به مثابه چارچوبی است که وقتی در ارتباط با یک اندیشمند یا رهبر سیاسی از خط فکری یا خط سیاسی وی بحث می‌شود، منظور همان چارچوب کلی حاکم بر اندیشه و سیره سیاسی وی است که به عنوان آبشخور و پشتوانه سایر حوزه‌های فکری و عملی وی محسوب می‌شود. مقام معظم رهبری در تعریف خط امام(ره) می‌فرمایند: «خط امام، یعنی آن مسلک و سلوک حکومتی امام امت. یعنی چیزی که تفسیرکننده نظام جمهوری اسلامی است.»

به بیان دیگر، از آنجا که منظومه فکری و سیره عملی امام(ره) دارای مبنای واحد(مبتنی بر بینش توحیدی) و همچنین دارای ساختاربندی و مفصل­بندی مناسب در ارتباط با مسائل روز جامعه و جهان هستند، می‌توان از آن منظومه و سیره به عنوان یک مکتب نظری و عملی نام برد که در اینجا از آن تعبیر به خط امام(ره) می‌شود. مهمترین خصوصیات، ویژگی‌ها و اصول حاکم بر خط امام(ره) از دیدگاه مقام معظم رهبری عبارتند از:

۱- اثباتِ اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی

اسلام آمریکایی به عنوان اسلام سکولارها و متحجرین، نقطه مقابل اسلام ناب محمدی از دیدگاه امام خمینی(ره) محسوب می شود. از این رو، ایشان در کنار تلاش برای اثبات اسلام ناب محمدی، اسلام آمریکایی را نفی و طرد می‌کردند. درواقع، برخورداری از ویژگی­هایی(بویژه در ارتباط با دسته دوم، یعنی متحجرین) چون مقدس نمایی، قشری‌نگری و سطحی‌نگری، عوام‌گرایی و عوام‌زدگی، نگاه ابزاری به دین، کم‌توجهی به تفکر و تعقل، تنگ نظری و واپس‌گرایی، کج‌اندیشی و کم‌فهمی، عدم توجه و درک صحیح نسبت به نقش زمان و مکان در اجتهاد و مسائل مستحدثه و... سبب شده بود که امام(ره) در مبارزه با مصادیق این نگرش‌ها،‌ که در تفکر وهابی‌گری، اخباری‌گری، انجمن حجتیه و... بروز و ظهور یافته بود، اهتمام داشته باشند. در یکی از عبارات امام خمینی تصریح شده که انقلاب اسلامی آمده تا با انحرافات درون اسلام مقابله کند. امام در منشور روحانیت درباره متحجران عبارت‌هایی چون «مارهای خوش خط و خال، ولایتی‌های دیروز، مدعیان امروز»و...بکار می‌برند. ایشان به صراحت از «انجمن حجتیه» نام می‌برند و درباره متحجران فرموده‌اند که خون دلی که پدر پیرتان از این گروه خورده هرگز از فشارها و گروه‌های دیگر نخورده است.

از سوی دیگر، امام(ره) با تلاش در جهت معرفی اسلام به عنوان دینی کامل که برای همه عرصه های زندگی بشر برنامه دارد و تأکید بر اینکه دین و سیاست از همدیگر جدا نبوده و دینداری با خردورزی، معضل گشایی و... قابل جمع است، به رویارویی با سکولاریسم پرداختند. به عبارت دیگر، قائل شدن نقشی برجسته برای عقل و عقلانیت در فهم دین و اداره جامعه، به گونه‌ای که هم به قشری‌گری و سطحی نگری منجر نشود و هم از روح و جوهره اصلی اسلام فاصله نداشته باشد و مهمتر اینکه باعث پیشبرد امور فردی و اجتماعی و بسامانی امر سیاست و حکومت اسلامی شود، از جمله مهمترین ابتکارعمل‌ها و نوآوری های امام(ره) است که از یک سو باعث مبارزه با متحجرین و واپس گرایان شد و از سوی دیگر از توجه به شرایط زمان و مکان و پیشبرد امور حکومت اسلامی بازنماند.

در واقع، امام(ره) با خردورزی خاص خودشان، که برگرفته از فقه اصیل جواهری بود، تصویری از اسلام و مسلمانی ارائه دادند که از یک سو، از کج اندیشی‌ها و قشری نگری‌های اهل تحجر به دور بود و از سوی دیگر، از تفریط‌گری‌ها و غلتیدن در دامان سکولاریسم روشنفکران مصون بود. از این رو، اسلام امام(ره) مبتنی بر درک شرایط زمان و مکان و مسائل مستحدثه و فاقد هرگونه بن بست برای حل معضلات جامعه بود و از این جهت، الگویی شد برای تمامی حق‌طلبانی که به دنبال یافتن الگویی مطلوب از تلفیق دیانت و سیاست می‌گشتند و در عین حال، پاسخ محکمی به کسان و قدرت‌هایی دادند که سال ها این تفکر مسموم را در دنیا و از جمله جهان اسلام ترویج می‌کردند که دین ناتوان از اداره جامعه و حکومت و همچنین ناتوان از پیشبرد امور سیاسی و اجتماعی است.

باتوجه به آنچه گفته شد، از درس‌های مهم مکتب امام برای شرایط امروز ما، دقت در درک دقیق شرایط زمان و مکان، پرهیز از سطحی‌نگری و تقویت جایگاه عقلانیت به ویژه در رفتارهای سیاسی است. تجلی این مهم را می‌توان در تأکیدات مقام معظم رهبری بر «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» و «تکلیف‌گرایی نتیجه‌محور» ملاحظه کرد که بویژه باید از سوی نخبگان سیاسی موردتوجه قرار گیرد.

 

۲- اتّکال به کمک الهی و اعتماد به صدق وعده الهی

امام(ره) در سرتاسر حیات فردی و نهضت سیاسی و اجتماعی خود همواره برای خدا حرکت کردند. به گونه ای که همین توجه و اتکال به خدا را می توان مهمترین بُعد شخصیتی و مهمترین شاخص خط امام دانست. از این رو، ایشان در دوران حیات و مبارزات خویش و حتی بعد از دوره زعامت، بدون توجه به ملاحظات ابرقدرتها و موانع ظاهری و مادی، صرفآً برای رضایت خدا و با اتکال به وی، قدم برداشتند. مقام معظم رهبری درباره این ویژگی مهم خط امام می فرمایند: «یک شاخص دیگر در مشی امام و خط امام که خیلی مهم است، مسأله‌ی محاسبات معنوی و الهی است. امام در تصمیم‌گیری‌های خود، در تدابیر خود، محاسبات معنوی را در درجه‌ی اول قرار می‌داد. یعنی چه؟ یعنی انسان برای هر کاری که می‌خواهد بکند، در درجه‌ی اول هدفش کسب رضای الهی باشد؛ کسب پیروزی نباشد، به دست گرفتن قدرت نباشد، کسب وجاهت پیش زید و عمرو نباشد. هدف اول، رضای الهی باشد. این یک. بعد هم به وعده‌ی الهی اطمینان و اعتماد داشته باشد. وقتی انسان هدفش رضای خدا بود، به وعده‌ی الهی هم اعتماد و اطمینان داشت، آن وقت دیگر یأس معنا ندارد، ترس معنا ندارد، غفلت معنا ندارد، غرور معنا ندارد. امام آن وقتی که تنها بود، مبتلای به ترس نشد، مبتلای به یأس نشد؛ آن وقتی هم که همه‌ی ملت ایران یکصدا نام او را فریاد زدند، بلکه ملت‌های دیگر هم به او عشق ورزیدند و این را ابراز کردند، دچار غرور نشد.»

همین اعتماد، در طول سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مهمترین ذخیره‌های جمهوری اسلامی برای عبور از گردنه‌های متعدد بوده و امروز هم که کشور با مسائل مختلفی در حوزه اقتصاد، فرهنگ و... مواجه است، باید به نصرت الهی و اتکال به قدرت لایزال وی، بیش از هر زمان دیگری توجه داشت. اتفاقاً اگر دقت شود، در حوزه‌هایی مانند اقتصاد که مهمترین پاشنه آشیل امروز کشور محسوب می‌شود، مهمترین دلیل ضعف‌ها و کاستی‌های موجود، بی‌توجهی به نصرت الهی و تلاش برای حل مشکلات این حوزه با نگاه به دست طواغیت زمان بوده است.

 

۳- ضدّیت با استبداد و استکبار

ضدّیت با استبداد و استکبار یکی دیگر از شاخص های مکتب فکری امام و خط امام محسوب می شود. امام(ره) به همان میزانی که با استبداد داخلی مبارزه می کردند و بدان اهمیت می دادند، به مبارزه با استکبار نیز اهمیت می دادند. ایشان در طول دوران مبارزاتی خود به این دو به موازات هم اهمیت می دادند. به عنوان مثال، ایشان در سخنرانی خود در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، با اشاره به اینکه ساواک به برخی علما و اهل منبر گوشزد کرده بود که در منابر هر چه می خواهند بگویند جز این سه؛ «يکی شاه را کار نداشته باشيد، يکي هم اسرائيل را کار نداشته باشيد، يکي هم نگوييد دين در خطر است» همه گرفتاری ها را متوجه این سه دانستند و فرمودند که خوب اگر اين سه تا امر را ما کنار بگذاريم، ديگر چه بگوييم؟! ما هر چه گرفتاري داريم ازاين سه تاست.

امام(ره) در مراحل بعدی مبارزه و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به این مهم توجه داشتند. درواقع، امام راحل علاوه بر مبارزه با استبداد داخلی و برانداختن آن، یکی از اهداف انقلاب اسلامی را قطع دست اجانب از مملکت اسلامی، قطع ریشه‌های وابستگی، رفع سلطه و ضعف و سستی و زبونی در مقابل استعمار، جلوگیری از استثمار و استعباد و قطع منافع و مطامع استعمارگران می‌دانستند. امام خمینی ضمن تأکید بر ماهیت ضداستعماری نهضت، هدف انقلاب اسلامی را خارج‌شدن از مدار وابستگی به کشورهای امپریالیست و درنهایت شکست ابرقدرت‌ها می‌داند. در این رابطه، حضرت امام بر کوتاه‌کردن دست جنایتکاران خارجی و به‌انزواکشاندن قدرت‌های استعماری در جهان و نیز مقابله با ایادی منطقه‌ای امپریالیسم به‌ویژه صهیونیسم تأکید بسیاری دارند.

باتوجه به آنچه گفته شد، واقعیت آن است که استکبارستیزی امام(ره) نتایج و دستاوردهای فراوانی به بار آورده که بسیاری از آنها را حقیقتاً باید «تاریخی» دانست. به عنوان چند نمونه اخیر می‌توان به نقشه بر آب کردن توطئه‌های استکبار در سطح منطقه، ساقط کردن پهپاد آمریکایی و توقیف نفت‌کش انگلیسی در خلیج فارس و در اخیرترین مورد، صادرات بنزین به ونزوئلا، کشوری در قلب آمریکای لاتین که بیش از دو قرن است که براساس دکترین مونروئه، حیاط خلوت آمریکا محسوب می‌شود، اشاره کرد؛ اقدامی که علاوه بر شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا، افول هژمونی جهانی آن را بیش از پیش نمایان ساخت.

 

۴- اعتقاد راسخ به نقش و اراده مردم

از دیدگاه امام خمینی(ره) اعتقاد به درون‌زایی، اتکا به درون و اولویت قائل شدن برای استعدادها و ظرفیت‌های نهفته درونی جایگاه ویژه‌ای دارد. ایشان بر اتکای به مردم و ترویج خودباوری و قابل اتکا بودن نیروهای درونی تأکید ویژه‌ای داشتند. به گونه‌ای که می‌توان گفت ایشان در زمینه‌ اداره کشور و حل و فصل مشکلات و در مجموع، پیشرفت و توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی کشور، نگاهی مبتنی بر اعتماد و شکوفایی استعدادهای درونی داشتند. امام(ره) در این راستا معتقد بودند که «عمده این است که ما باور کنیم که خودمان می توانیم.»به عبارت دقیق تر، اگر در کنار توفیقات الهی، نبود این اعتقاد راسخ به نقش و نیروی مردم و این اعتماد و اتکا به نیروهای درونی و بومی نزد امام(ره)، که اساساً نهضتی و انقلابی در ایران شکل نمی گرفت، زیرا در شرایط دوقطبی جهان در آن زمان، این تصور بر دنیا حاکم بود که هیچ تحولی نتیجه نخواهد داد، مگر در وابستگی به یکی از آن دو بلوک قدرت شرق و غرب. امام(ره) نه تنها به این قاعده مندی ظاهری اعتقاد نداشتند و آن را مانعی برای تحقق آرمان های خویش ندیدند،‌ بلکه با تکیه بر الطاف الهی و با به حرکت درآوردن نیروهای مردمی بود که نهضت خود را شروع کردند و به پیروزی رساندند. امام(ره) در حیطه عمل و در مواجهه با مسائل مختلف به جای اتکا به طناب پوسیده بیرونی، به درون‌زایی و اتکا به درون توجه داشتند و در همین راستا،‌ تأکید فراوانی بر حفظ وحدت داشتند. به گونه ای که در مسأله مهمی مانند جنگ تحمیلی نیز امام(ره) به راهبرد بسیج گسترده مردمی روی آوردند و در مسائل مهمی مانند انتخابات و... نیز همواره به حضور مردم در صحنه تأکید داشتند که همه این موارد بیانگر توجه ویژه ایشان به درون می باشد. در واقع، امام(ره) برای نیروهای بومی جامعه عاملیت مهمی قائل بودند و معتقد بودند که سرنوشت کشور تنها به دست خود ما تعیین می شود. ایشان در این زمینه همواره تأکید داشتند که بدون وابستگی به شرق و غرب و با اتکال به اسلام و حفظ وحدت کلمه نهضت را به پیش ببرید.

اهمیت این موضوع نزد امام(ره) به اندازه ای است که ایشان حتی در وصیت نامه سیاسی- الهی‌شان نیز در چند مورد به اهمیت و ضرورت این موضوع اشاره داشته اند. به عنوان مثال می فرمایند: «وصیت من به ملتهای کشورهای اسلامی این است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسی به شما در رسیدن به هدف که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند؛ خود باید به این امر حیاتی که آزادی و استقلال را تحقق می‌بخشد قیام کنید.»به عبارت دقیق‌تر، امام(ره) اتکا به درون را لازمه قطع وابستگی، خارج شدن از سلطه و رسیدن به زندگی شرافتمندانه می‌دانند و معتقدند که چنانچه به درون تکیه داشته باشیم، پیروزیم: «ما روی پای خود می ایستیم و مطمئنّاً پیروزیم.»

در مجموع، امام خمینی(ره)، با تأسی به این منطق قرآنی که تغییر سرنوشت ملت ها را در گرو تغییر در احوالات درونی آنها می داند، تعیین سرنوشت جامعه را تنها توسط خود مردم ممکن می دانستند و از این جهت،‌ ایشان نه تنها در حیطه اندیشه برای مردم و نیروهای درونی جامعه نقش بی بدیل قائل بودند، ‌بلکه در مواجه با مسائل مختلف نیز همواره به ورود مردم به صحنه و استفاده از ظرفیت های بی­شمار نهفته در آنها تأکید داشتند. منظور این است که در کنار خدامحوری، مردم محوری یا به بیان بهتر، اعتقاد به نقش و جایگاه تعیین کننده نیروهای درونی جامعه نزد امام(ره) از اهمیت بالایی برخوردار بود. همین مسأله سبب شده بود که ایشان به جای توجه به بیرون و استفاده از راهکارهای بیرونی برای حل مسائل جامعه،‌ به رویکردی مبتنی بر استفاده از ظرفیت‌های بالقوه درونی و شکوفایی این ظرفیت‌ها توجه داشته باشند و الگوهای موفقی را در حوزه های مهمی مانند بسیج، امنیت پایدار، حفظ استقلال، تشکیل نیروهای مسلح برآمده از متن مردم و... به جهانیان ارائه دهند. در واقع، حضرت امام(ره) می‌خواستند با تقویت حس خودباوری در جامعه، مردم را به سوی کسب هویت مستقل سوق دهند و آنها را به مشارکت عملی در کارها تشویق نمایند.

 

۵- توجه به حفظ استقلال کشور و ردّ سلطه پذیری

استقلال و در مقابل آن سلطه پذیری، از جمله  مفاهیمی هستند که در زمینه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... دارای مصداق می باشند. ضمن اینکه همه این ابعاد و مصادیق در اندیشه و سیره عملی امام خمینی(ره) حائز اهمیت بوده‌اند اما در این خصوص امام به نوعی اولویت بندی و رتبه‌بندی قائل بودند؛ بدین معنا که از میان ابعاد و مصادیق گوناگون استقلال، آنچه برای امام اهمیت و اولویت بیشتری داشت، استقلال در بعد فکری و فرهنگی و هویتی بود. در واقع، امام خمینی(ره) از آغاز مبارزات، ازخودبیگانگی و مرعوب شدن در برابر تبلیغات پر طمطراق بیگانگان را موجب نفی هویت جمعی می‌دانستند و برآن بودند که مرعوب شدن در برابر فرهنگ وارداتی زمینه فقدان استقلال در موضوعات دیگر را نیز شامل می‌شود. از دیدگاه ایشان بزرگترین مؤلفه‌ا‌ی که می‌تواند جامعه‌ای بزرگ از انسان‌ها را با هویتی واحد گرد هم آورد و تمایزات موهوم میان آنان را شکسته و نابود سازد، مؤلفه باور و اعتقادات دینی است. امام در این خصوص می‌فرمودند: «هیچ ملتى نمی‌‏تواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه‏ خودش‏، خودش را بفهمد. مادامى که ملت‌ها خودشان را گم کردند و دیگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمی‌‏توانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى‏‌کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست. و این وابستگى فکرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج، منشأ اکثر بدبختی‌هاى ملت‌هاست و ملت ماست.»

امام(ره) همچنین، استقلال در بعد اقتصادی را لازمه تقویت استقلال فرهنگی - هویتی می‌دانستند و بر آن بودند که برای هر ملتی که آرزو دارد با درک هویت خویش و خودباوری و خودآگاهی، آزادانه و کریمانه زندگی کند ضروری است که راه‌های وابستگی اقتصادی به قدرت‌های سلطه‌جو را ببندد و با تکیه بر منابع طبیعی و انسانی خویش نیازهای اساسی‌اش را به دست خویش فراهم آورد. به بیان دقیق تر، از نگاه امام کشوری که در نیازهای اساسی و ارزاق عمومی‌اش وابسته به دیگران باشد، خواسته یا ناخواسته به لحاظ سیاسی و فرهنگی نیز به اسارت آنها در خواهد آمد

نکته مهم در این خصوص این است که در شرایط کنونی که عده‌ای به بهانه جهانی شدن و... تلاش می‌کنند اهمیت عنصر استقلال، خوداتکایی و... را ناچیز جلوه دهند و با این توجیه که در عصر جهانی شدن استقلال دیگر معنای چندانی ندارد، می‌کوشند نسبت به عنصر استقلال کم‌توجهی شود، توجه و دقت در مفهوم و مصادیق استقلال از دیدگاه حضرت امام حائز اهمیت و مانع کج‌روی و انحراف خواهد بود. در این باره مقام معظم می‌فرمایند:«متأسّفانه کسانی هستند که تئوری‌سازی می‌کنند برای نفی استقلال کشور، استقلال را گاهی به انزوا معنا می‌کنند، گاهی به این عنوان که امروز استقلال کشورها یک ارزش به حساب نمی‌آید، قلم‌زنی می‌کنند و حرف می‌زنند؛ این یک غلط بزرگ، یک خطای بسیار مهم و خطرناک است.»

نکته مهم در این میان آن است که استقلال موردنظر امام نه تنها نافی ارتباطات بین‌المللی و برقراری روابط خارجی سالم با کشورهای دیگر نیست، بلکه بر آن است که در درجه اول و به عنوان ضرورت، باید نگاه به درون، درون‌زایی و تقویت ظرفیت‌های درونی باشد.

 

۶- مسأله‌ى جاذبه و دافعه‌ امام

داشتن قدرت جاذبه مناسب و در مقابل آن دافعه مناسب، از جمله ویژگی‌های انسان‌های متعالی است. از این رو، در میان نسبت‌های مختلفی که در بحث جاذبه و دافعه مطرح است، مناسب‌ترین حالت آن است که فرد جاذبه و دافعه اصولی داشته باشد. بر این اساس، امام خمینی(ره) از جمله شخصیت‌هایی هستند که هم جاذبه و هم دافعه اصولی و مبنایی داشتند. مقام معظم رهبری در این باره می‌فرمایند:

«آنچه که مبنا و معیار جاذبه‌ی امام و دافعه‌ی امام بود، باز مکتب بود، اسلام بود... امام... دشمنىِ شخصی با کسی نداشت. دشمنی به خاطر مکتب، برای امام بسیار جدی بود. همان امامی که از اول شروع نهضت در سال ۱۳۴۱روی توده‌ی مردم، انواع و اقسام افکار گوناگون در میان مردم، اینجور آغوش باز کرده بود، مردم را از اهل هر قومی، از اهل هر گروه و مذهبی، با آغوش باز می‌پذیرفت، همین امام در اول انقلاب یک مجموعه‌هائی را از خود طرد کرد. کمونیست‌ها را صریح طرد کرد. آن روز برای خیلی از ماها که در اول انقلاب دست‌اندرکار مبارزه بودیم، این کار امام عجیب بود. در همان اوائل انقلاب، امام صریح در مقابل کمونیست‌ها موضع‌گیری کرد و این‌ها را از خودش جدا کرد. در مقابلِ لیبرال‌مسلک‌ها و دلباختگان به نظام‌های غربی و فرهنگ غربی، امام قاطعیت نشان داد؛ اینها را از خود دور کرد، از خود جدا کرد؛ هیچ رودربایستی و ملاحظه‌ای نکرد. مرتجعین را از خودش طرد کرد. در تبرّی از افرادی که در دائره‌ی فکری و مبانی اسلامی او قرار نمی‌گرفتند، امام تأمل نکرد؛ در حالی که با آنها هم دشمنی شخصی نداشت. ... امام دعوای شخصی ندارد؛ اما در دائره‌ی مکتب، با قاطعیت کامل، جاذبه و دافعه‌ی خود را اعمال می‌کند. ... تولّی و تبرّی در عرصه‌ی سیاست هم باید تابع تفکر و فکر و مبانی اسلامی و مذهبی باشد؛ اینجا هم باید انسان ملاک و معیار را این قرار بدهد؛ ببیند خدای متعال از او چه می‌خواهد.»

 

7- تأکید بر حفظ وحدت

امام(ره) هم در سطح ملی و هم در میان مسلمین بر حفظ وحدت تأکید داشتند. فراتر از این، امام با نگاه بین‏المللى و جهانى که داشتند، مخاطب سخن خود را تمام بشریت و نه فقط ملت ایران می‌دانستند. بدین معنا کهامام خیر، استقلال، عزت و ایمان را براى همه‏ى امت اسلامى و همه‏ى بشریت مى‏خواستند.ایشان به عنوان پرچمدار اتحاد اسلامي، با تأكيد همه جانبه بر اهميت و ضرورت ایجاد جبهه اسلامي ضد استعماري که با مشاركت تمامي مسلمانان ایجاد می شود،امت اسلام را به اجتماعِ حول كلمه توحيد و اتحاد و همگرايي فرا مي خواندند.ایشان با آگاهی کامل از اینکه وجود تفرقه در بین مسلمانان مانع عزت، شرافتمندی و پیشرفت آنان است و اینکه استعمارگران با تز «تفرقه بینداز حکومت کن»، چه بلاهایی که بر سر مسلمانان و جوامع اسلامی آورده‌اند، دستیابی به وحدت را ضرورتی برای مسلمانان می‌دانستند و معتقد بودند که وحدت، راه دفاع از کیان اسلام، حل معضلات کشورهاي اسلامي و مسلمين جهان و همچنین راه تامين استقلال، آزادي و شرافت انساني مسلمانان مي‌باشد و تا زمانی که مسلمانان به «وحدت کلمه» و «کلمه توحید» قائل و عامل باشند، توطئه‌ها و ترفندهای دشمنان کارگر نخواهد بود. ایشان در این زمینه می‌فرمایند:«بزرگترين منکر، غلبه اجانب بر ماست...الآن منکري بالاتر از اين نيست که مصالح مسلمين را به خطر انداخته است، اين وظيفه همه شماست، که مي خواهيد براي خدا کار کنيد، همه ما بايد اين دشمني را نهي کنيم و وحدت اسلامي را شعارمان کنيم با وحدت و زير پرچم لااله الا الله بودن».

محور وحدت در انديشه امام خميني(ره)، «اعتصام به ريسمان الهي» است. «اعتصام» به معناي چنگ زدن به هدف واحد و ايده‌آل هستي است. از اين رو، وحدت به لحاظ هستي‌شناسانه با توحيد ارتباط تام دارد؛ زيرا فقط راه حق است که فطرتاً مي‌تواند انسان‌ها را حول خدا متحد سازد و انسان‌ها واقعاً تمايل فطري به حق و حقيقت دارند و اين گرايش در همه آدميان وجود دارد. پس وحدت حقيقي بدون اعتصام به حبل و ریسمان الهی و حقيقت، معنا نخواهد داشت. بنابراين، جمع شدن حول يک محور مشترک، به تنهايي، وحدتي گذرا و مقطعي خواهد بود.  امام خمینی در این زمینه می فرمایند:«هر اجتماعي مطلوب نيست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است. ... مردم را دعوت کنيد به وحدت. دعوت کنيد به اين که گروه گروه نشوند».

حضرت امام(ره) به همان میزانی که به وحدت میان مسلمانان و وحدت بشریت توجه داشتند و آن را ضروری می‌دانستند، به وحدت در سطح ملی و میان اقوام و مذاهب مختلف در داخل کشور نیز توجه جدی داشتند. با این وجود، به نظر می‌رسد که امام(ره)، متأثر از همان عنصر جامعیت و نگرش سیستماتیکی که داشتند، در این حوزه بیشتر نوعی نگاه عملی و کارکردی داشتند، بدین معنا که ایشان معتقد بودند که برای اداره جامعه و پیشبرد امور همه باید دست در دست هم و با احساس مسئولیت اقدام کنیم. امام(ره) در ارتباط با همین مقوله تأکید دارند: «(همه موظفند همچون) برادرى ایمانى به هم بنگرند و در مشکلات پشتیبان هم باشند. و ملت عزیز پشتیبان دولت و سایر ارگان‌ها باشند، که بدون پشتیبانى همه جانبه توقع پیشرفت از دولت بی‌موقع است. با اتکال به خداوند تعالى، که در مشکلات بزرگ عنایت‌هاى غیبى را فرموده، بدانند که تا ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دین خدا و به بندگان او پابرجا باشند، نصرت خدا ادامه دارد.»

 

۸- اصرار بر سازندگی کشور به مثابه الگوسازی برای جهان

اساسا، امام(ره) منتقد نظم حاکم بر رژیم پهلوی بودند و از این رو، آن را برانداختند تا در مقابل، با ترسیم و تصویر نظم مطلوب خود مبتنی بر اهداف اسلامی و خواسته‌های مردم، نظم سیاسی اسلامی را حاکم سازند؛ ‌نظمی که در آن برای ارزش‌ها، اصول اسلامی،‌ کرامت انسانی،‌ عدالت، ‌معنویت،‌ عقلانیت و... در کنار‌ تلاش برای تأمین مادیات زندگی انسان‌ها اهمیت داده شود. توجه به این مجموعه عوامل مادی و معنوی، متدولوژی پیشرفت و کارآمدی نظام سیاسی را از دیدگاه امام خمینی(ره) نشان می دهد.در واقع، در نگاه امام(ره)، پیشرفت و کارآمدی جمهوری اسلامی ایران هم یک ضرورت ملی و هم لازمه موفقیت در تحقق آرمان­های فراملی می باشد؛ زیرا از دیدگاه امام(ره) برای جمهوری اسلامی ایران ضرورت دارد تا با تحقق پیشرفت در داخل، یک الگوی کارآمد از اسلام را در منظر نگاه مردم منطقه و جهان قرار دهد. به تعبیر امام راحل، جمهوری اسلامی به دنبال ارائه یک الگوی کارآمد از اسلام می­باشد تا «به جهانیان بفهماند که اسلام چه برنامه­ و اهدافی دارد» و اصولا چنان­که دشمنان انقلاب می­کوشند انقلاب و در نتیجه اسلام را ناکارآمد نشان داده و این تصویر غلط را تبلیغ کنند که علت این ناکارآمدی در این است که اساساً اسلام و دیگر ادیان الهی فقط برای معنویات آمده­اند و با دنیاداری و حکومت­ کاری ندارند و ورود آنها به عرصه سیاست، به این مقصد معنوی ضربه می­زند یا این­که اسلام دینی ارتجاعی و مخالف تمدن می­باشد، لذا باید دیانت از سیاست جدا باشد، تحقق پیشرفت و ساختن الگویی عملی از نظامی دینی که در عین توجه به معنویات، در امور دنیایی نیز موفق بوده و امنیت و رفاه را برای مردم مهیا کرده، برای امام و انتظاری که از جمهوری اسلامی دارد، اهمیت مضاعف پیدا می‌کند.

 

نتیجه‌گیری

امام خمینی(ره)، متأثر از چارچوب شخصیتی و اندیشه‌ای منحصر بهخود، در حوزه سیاسی و عملی دارای مکتب و خط فکری - سیاسی خاص خود می باشد که در نوشتار حاضر به برخی از شاخص‌ها و اصول کلی مکتب و خط امام(ره) اشاره اجمالی شد. در واقع، این شاخص‌ها و ویژگی‌ها از یک سو، متأثر از ویژگی‌های شخصیتی و اندیشه‌ای امام می‌باشند و از سوی دیگر، در پاسخ به مسائل جامعه ایران، مسلمانان و حتی بشریت ارائه شده‌اند. از این رو، مکتب و خط امام در شرایط کنونی نیز از نظر دارا بودن پتانسیل و ظرفیت لازم و کافی برای معیار عمل قرارگرفتن و استناد، از غنای کافی برخوردار است.

البته در این میان،‌ نباید از خطر تحریف نگاه اصولی امام و وارونه‌سازی شخصیت آن رهبر بزرگوار از سوی برخی جریان‌های داخلی و بیگانگان غفلت کرد. دشمنان امام و جریان‌های مخالف در استناد و بحث از امام(ره)، شخصیت و مکتب ایشان، همواره تلاش می‌کنند برخی ابعاد اصلی خط امام را به حاشیه ببرند و بالعکس با بزرگنمایی و برجسته‌سازی بُعدهای مطلوب و موردنظر خود از امام(ره)،‌ تصویری وارونه و جناحی از امام به جامعه عرضه کنند تا در پرتو آن از یک سو، در حوزه عمل و در برخورد با واقعیت‌ها عدم پایبندی به ارزش‌ها و شاخص‌های خط امام(ره) را پنهان کنند و از سوی دیگر، مطالبات و اولویت‌های خاص خود را دنبال نمایند.

به عنوان مثال، درحالی که تلاش برخی معطوف بدان است که امام(ره) را چهره‌ای صرفاً تاریخی و مورد احترام بدانند که تاریخ مصرف اندیشه‌ها و خط و مکتب وی به پایان رسیده است، برخی دیگر تلاش می‌کنند تا چهره‌ای لیبرال مسلک از امام(ره) و خط وی ارائه دهند. این درحالی است که اندیشه و خط امام(ره) نه این است و نه آن، بلکه کلیت و منظومه‌ی جامعی است که دارای وجوه و  ابعاد شخصیتی و فکری مشخص و مبرهنی است که تنها با کنارهم قرار دادن همه آن ابعاد و تمام اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن منظومه فکری سترگ، تصویر واقعی و صحیح از امام(ره) شکل می‌گیرد و مطابق با واقع قابل درک، تبیین و بازآموزی برای نسل حاضر و آینده ایران اسلامی، ملل مسلمان و آزادی‌خواه دنیا می‌شود.

انتهای پیام/

ارسال نظرات