زن با اراده و اختیار می تواند سرنوشت خود را رقم بزند
به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، امین عبدی؛ از بسیجیان اهل قلم آذربایجان شرقی در یادداشتی با عنوان «حجاب، آزادیست...»، نوشت: حجاب، نه تنها آزادی زن را محدود نمی سازد، بلکه عامل آزادی واقعی اوست و شرایطی را فراهم می سازد که مورد تأیید عقل و شرع و موجب رشد و تعالی زن و جامعه است.
برخی فلاسفه، حیات انسان را تلاش برای آزادی، معرفی کرده اند. حکومت های غربی با سوء استفاده از فطرت آزادی خواه انسان، فرهنگ غربی را به عنوان فرهنگ آزادی، میان ملل غیر غربی ترویج و تبلیغ می کنند، در حالی که وضع حقوق زن قبل از اسلام، میان ملت های غربی و شرقی، مایه شرمساری بشر است.
تاریخ زنان در قبایل آفریقا، استرالیا، اقیانوسیه و جوامع پیشرفته مثل ایران، روم، یونان، انگلیستان، فرانسه و ... از نوعی وحشی گری و بربریت نسبت به زن، حکایت دارد؛ به گونه ای که ضعف و ذلت، طبیعت ثانوی زن شده و این حالت از طرف خود زنان نیز پذیرفته شده بود و در آن عصر، عقیده عمومی در مورد زنان چنین بود: زن حیوانی اهلی است که خرید، فروش، زدن، شکنجه و هر نوعی بهره کشی- حتی گاهی خوردن او – جایز است!
در هیچ تاریخ و نوشته قدیمی، عبارتی یافت نمی شود که از احترام به شأن و مقام زن حکایت کند مگر مختصری در تورات و در وصایای حضرت عیسی.
اسلام و تحول بنیادین در حقوق زن
قرآن در مورد زن نظریه ای ابداع کرد که از آغاز آفرینش تا ظهور اسلام، بی نظیر بود و با این کار مقابل تمام جهان قد علم کرد و به عقاید و آرای جهانیان و نوع رفتار آنان نسبت به زن خط بطلان کشید. قرآن می فرماید: زن نیز مانند مرد، انسان است و هیچ یک از دو جنس، مگر به تقوا، بر دیگری برتری ندارد. عمل و کوشش زن نزد خدا ضایع نمی شود و زن با اراده و اختیار می تواند سرنوشت خود را رقم بزند. زن و مرد دارای فطرتی مشترک هستند و فطرت اقتضا دارد که حقوق و وظایف مساوی باشد؛ یعنی یک جنس، از حقوق بیشتر برخوردار نباشد. لیکن مقتضای این تساوی، عدالت است؛ به این معنا هرکس به حق مخصوص خود برسد بدون آنکه مزاحم حقوق دیگران شود؛ به عبارت دیگر عدالت در حقوق به معنی این است که همه به طور مساوی به حق ویژه ی خود برسند.
غرب و آزادی زن
یکی از حربه های مغرب زمین برای نفوذ و بهره برداری از دیگران، استفاده از مسأله آزادی زن است. هرچند تعداد پرشماری از اندیشمندان غرب و شرق، به وضعیت تأسف بار زنان در کشورهای اروپایی و آمریکا، اعتراف کرده و در این زمینه مقالات و کتابهای متعددی نوشته اند، اما هنوز هم میان توده های مردم در ممالک شرقی، این عقیده رواج داردکه غرب، بهشت زنان آزاد است؛ در نتیجه چنین طرز فکری، حجاب و پوشش زن، ضد آزادی و پیشرفت زن معرفی می شود و غرب نیز به ترویج این مطلب باطل، دامن می زند. برای تبیین رابطه حجاب و آزادی، نخست باید مفهوم آزادی راشناخت.
تعریف آزادی
برخی جامعه شناسان گفته اند: آزادی عبارت از این است که فرد بتواند آنچه را میل دارد انجام دهد در صورتی که مزاحم دیگران نباشد. در نقد این تعریف می توان گفت: انجام همه خواسته ها و تمایلات، در خور شأن انسان نیست حتی اگر مزاحم با حقوق دیگران نباشد. انسان موجودی معنوی و برخوردار از قدرت تفکر و تعقل است، بنابراین دستیابی به خواسته هایش باید منطبق بر عقل سلیم و تفکر صحیح باشد، افزون بر این که تمام مطالبات و نیازهای انسان، اساسی و ضروری نیستند و حتی تمایلات اصلی نیز در حد اعتدال قابل ارضا هستند.
گاهی گفته می شود آزادی محدود به عدالت است و تا آنجا حق است که به عدالت آسیب نرسد، این تعریف تا حدودی صحیح است اما عدالت چیست و چه کسی باید آن را تبیین کند؟
عدالت به معنای «قراردادن هر چیز در جایگاه مناسب» است و دین، تعیین و تبیین کننده عدالت است. بدون مراجعه به شریعت، تعریف صحیحی از حق، آزادی و عدالت را نمی توان ارائه کرد.
در فرهنگ دین، قلمرو آزادی تا مرز تحصیل عزت انسانی و کمالات معنوی برای دنیا و آخرت برمبنای عقلانیت و فطرت است. زیباترین و بهترین معنای آزادی به معنای تسلیم پذیری مقابل قدرت خداوند واحد قهار و مبارزه با خدایان متعدد است.
بنابراین؛ حجاب، نه تنها آزادی زن را محدود نمی سازد، بلکه عامل آزادی واقعی اوست و شرایطی را فراهم می سازد که مورد تأیید عقل و شرع و موجب رشد و تعالی زن و جامعه است. آنچه باعث از میان رفتن شخصیت، سلامت و کرامت زن است، بی بند و باری و بی حجابی است که آزادی واقعی را از زن گرفته و او را اسیر و محدود می کند.
منابع و مآخذ؛
1- محمد حسین طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی
2- علی شریعتمداری، حجاب و آزادی
3- سوره یوسف: 39 –40
4- عبدالله جوادی، حق و تکلیف