به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، معاونت بررسی و گفتمانسازی سازمان بسیج اساتید با انتشار مقالهای به تحلیل " اهداف آمریكا از تحریم سوریه " پرداخته است.
در این نوشتار آمده است:
کند تیغ سزار در مقابل جبهه مقاومت
اشاره:
در طول چهل سال گذشته در زمان حافظ اسد و بشار اسد، سوریه همپیمان راهبردى ایران در منطقه محسوب شده است. كمكها و حمایتهاى حافظ اسد از ایران و فراهم كردن فرصت دستیابى ایران به فناورى موشكى و آموزش نیروهاى ایرانى در این عرصه و نیز حمایت سوریه از ایران در مقابل صدام فراموش ناشدنى است. همچنین حمایتهاى بیدریغ بشار اسد از حزبالله لبنان در جنگهاى مختلف بهخصوص جنگ ۳۳ روزه از این جمله است. علاوه بر این سوریه در این سالها و در كنار گوش رژیم صهیونیستى همواره بهعنوان خط مقدم دفاع از جبهه مقاومت فلسطین و لبنان عمل كرده است. كافى است بدانیم اگر در این سالها سوریه در مقابل دشمن كوتاه آمده بود، دیواره مقاومت فلسطین و لبنان فرو مىریخت. زیرا سنگرهاى مصر و اردن و دیگر كشورهاى عربى قبلا فروریخته بود. در واقع مقاومت دولت و مردم سوریه موجب شد تا جبهه مقاومت پس از فشارهاى سنگین دهه ۸۰ میلادى (دهه ۶۰) روى پا بایستد.
همین مقاومت باعث شد، این كشور و دولت و مردمش همواره مورد بغض جبهه استكبار و هدف انتقامجویىهاى كینه توزانه رژیم غاصب باشند.
بیدارى اسلامى در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۱) وبىتجربگیهای سران آن در كشورهاى مصر و لیبى و تونس و. . . موجب شد آمریكا و صهیونیسم و ارتجاع عرب با مهندسى معكوس بهار عربى - بهزعم خودشان- را به كشورهاى مقاومت بكشانند؛ سوریه هدف اول بود. آمریكا با كلید زدن ناآرامى و آشوب در سوریه، گروههاى تروریستیِ در نمك خوابانده ى خود را از سراسر منطقه و جهان به سوریه فرستاد! ازسال ۲۰۱۱ تا اكنون، ده سال است یك جنگ جهانىِ نیابتی در سوریه جریان دارد. جنگى كه اكنون با شكست داعش و محو او بهعنوان یك دولت استكبارساخته، شعلههایش فروكش كرده است. آمریكا و ارتجاع عرب و خصوصا صهیونیسم از این شكست بسیار عصبانى و آشفتهاند. چراكه نتیجه ده سال تلاششان نه تنها به سقوط دولت سوریه و بشار اسد نینجامیده بلكه او را مستحكمتر كرده است.
اكنون آمریكا پس از شكست در جنگ نظامى میخواهد با جنگ اقتصادى به مقابله باخط مقدم مقاومت برود. اگر روزى « تفنگ و خمپاره و بمب» سلاح آمریكا بر علیه سوریه بود امروز «نان و كالا و لیر» سلاح جنگ استكبار بر علیه سوریه است. حالا و در اولین اقدام پس ازیك جنگ طولانى و بىنظیر - درقساوت و جنایت- آمریكا با سلاح «سزار» به میدان آمده است.
قانون سزار چیست؟
«سزار» نام یك عكاس پزشك است كه در نیروى پلیس سوریه خدمت كرده است. وى در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۰) دو سال پس ازآغاز ناآرامىهاى سوریه از دولت این كشورجدا شد و به خارج رفت. وى مدعى شد تعداد ۵۵ هزار قطعه عكس از نقض حقوق بشر از زندانهاى سوریه در دست دارد. نام سزار كه اكنون بر قانون سزار قرار داده شده، در واقع اسم رمز عملیات تحریمى در جنگ اقتصادى بر علیه خط مقدم جبهه مقاومت است. این قانون البته نام دیگرى هم دارد؛ «قیصر» (caesar act)
قانون آمریكا ساختهی سزار یا قیصر؛ قانون- بهاصطلاح - حمایت ازشهروندان نظامى سوریه است كه از سال ۲۰۱۱ (۸۹) مورد ستم حكومت سوریه واقع شدهاند. قانون مزبور كه از ۲۷ ژوئن (۲۹خرداد ۹۹) اجرایى شده است، خواستار توقف بمباران مناطق مسكونى و بهداشتى و تجارى توسط سوریه و روسیه شده و آزادى زندانیان سیاسى، تأمین حق بازگشت آزادنه آوارگان- بخوانید تروریستها- به سوریه و محاكمه عاملان جنایت بر علیه مردم سوریه و نیز آغاز مذاكرات آشتى ملى راخواستارشده است.
نكته مهم در این قانون این است كه كلیه افراد، شركتها و كشورهایى كه در این سالها به سوریه كمك كرده و یا اكنون مىخواهند دربازسازى آن شركت كنند مشمول تحریمهاى خود مىكند.
اهداف آمریكا از تحریم سوریه
هدف آمریكا و صهیونیسم از این جنگ اقتصادى را در چند نكته مىتوان خلاصه كرد:
اول-برجستهسازى مشكلات اقتصادى در كشور جنگزده سوریه و قرار دادن مردم سوریه در برابر دولت.
دوم- تداوم سیاست مشغولسازى كشورهاى جبهه مقاومت و انحراف توجه و تمركز آنان از مقابله با رژیم صهیونیستى به مشكلات داخلى؛
سوم- جلوگیرى از سرمایهگذارى كشورهاى هم پیمان خارجى براى بازسازى آن بخش از سوریه كه در سیطره دولت قانونى این كشور است (بیش از۷۰درصد كشور)
چهارم- وارد كردن فشار روى دولتها و گروههاى مقاومت مانند لبنان. مىدانیم كه شرایط سیاسى و اقتصادى سوریه برلبنان و لبنان برسوریه تأثیر بسیار دارد. در واقع فشار برسوریه، فشار بر حزبالله و جبهه مقاومت و به تبع آن ایران نیز هست.
پنجم- تشدید فشار بربشار اسد بهمنظور جلوگیرى از آزادسازى مناطق تحت اشغال تروریستهاى تكفیرى مانند ادلب و نیز مناطق اشغالى توسط كردهاى تجزیهطلب سوریه براى ادامه غارت نفت این كشور
ششم- سوق دادن سرمایه گذارى خارجى در مناطقى كه خارج ازسیطره سیاسى حكومت سوریه است. در حقیقت آبادانى مناطق تحت اشغال مزدوران آمریكایى و تداوم ویرانى در مناطق تحت تسلط دولت قانونى سوریه.
آیا آمریكا به اهداف خود خواهد رسید؟
تردیدى نیست كه سوریه در نگاه آمریكا و نیز از دیدگاه ما، یك كشور راهبردى است. حتما آمریكا تمام توان خود را در اینراه بكار خواهد گرفت. سوریه براى آمریكا بسیار مهم است چون در همسایگى سرزمینهاى اشغالى است. از دست دادن سوریه حركت دومینووار از دست دادن دیگر كشورهاى منطقه از سیطره اوست. از طرفى جنگ نظامى هم كارساز نیست. مىماند یك راه؛ در اشغال ماندن بخشى ازسوریه مانند استخوان لاى زخم، ناامنىهاى نظامى و تروریستى و جنگ اقتصادى و تحریم.
با اینراهبرد وسیاست، آمریكا قصد دارد درسوریه بماند، اما قطعا این آرزوى استكبار تحقق نخواهد یافت. جنگ اقتصادى و گرسنه نگاه داشتن مردم، نتیجه عكس خواهد داد. سیدحسن نصرالله در هفته گذشته و در واكنش به تشدید فشارهاى اقتصادى بر سوریه و لبنان و جبهه مقاومت گفت: «ما از گرسنگى تسلیم نمىشویم. كسانىكه مىخواهند ما از بین كشته شدن با سلاح یا گرسنگى، یكى را انتخاب كنیم، فقط مجبورمان مىكنند كه سلاحمان را در آغوش بگیریم و با آنها بجنگیم...»
تحریمهاى سوریه مانند تحریمهاى ایران، علیرغم سختىها و دشورارىهایش، فرصتهاى زیادى را هم پدید خواهد آورد. طبعا تشدید این تحریمها بر ایران تأثیرزیادى نخواهد داشت، چون فشار تحریم در ایران به سقف خود رسیده است. این شرایط كه دست كشورهایى چون امارات و عربستان و تركیه براى حضور در سوریه را بسته است، فرصتهاى مغتنمى را هم پدید آورده است، اگر ما مىتوانیم از تهدید تحریم ونزوئلا در چندهزار كیلومترى ایران فرصت بسازیم حتما میتوانیم از این تهدید نیز فرصتهاى بسیارى را براى جبهه مقاومت و ایران انقلابى بهوجود آوریم. تیغ سزار بىتردید كُند خواهد شد و سرانجام برپیكره نحس رژیم صهیونیستى ضربه كارى را وارد خواهد ساخت.
انتهای پیام/