قسمت دوم یادداشتی در تکریم مقام روزنامه نگاری، پاسبانانِ شفافیت با موضوع شفافیت فراگیر؛ آکواریومی به وسعت ایران

با آغاز هزاره سوم میلادی، همانطور که پیش بینی میشد، نشانههای اضمحلال نظامهای سیاسی مبتنی بر سرمایه داری نیز آشکار شد. لیبرال دموکراسی غربی که پس از سقوط امپراطوری مارکسیسم در آغاز دهه نود میلادی، سکه پایان تاریخ را به نام خود ضرب کرده بود خیلی زود فهمید که مسیری که میرود همان راهی است که غول سرخ شوروی رفته بود. اما با توجه به خارج شدن کنترل جوامع غربی از دست مصلحان و اندیشه ورزان و سرمایه سالاری و حکومت دلار، هیچ چشم انداز روشنی برای بازگشت و تجدید نظر در اندیشههای لیبرال در دور دستها متصور نبود. در این میان برخی کشورها که کمتر از دیگران در چاه ویل سرمایه داری فرو رفته بودند، نسخهای شفا بخش را به کار گرفتند تا بلکه بتوانند با ایجاد شفافیت واقعی در روندهای تصمیم گیری و اقتصادی، فرصتهای برابری در اختیار عموم مردم قرار دهند تا بلکه از این طریق، یعنی آزادی در روند انتشار اطلاعات، به برابری و عدالت برسند. البته نا گفته نماند در کنار این امکان فراگیر، در برخی از این کشورها که سوسیالیستها حکومت را در دست دارند، مالیاتهای سنگینی بر ثروتمندان وضع گردید تا بدین وسیله و با توسعه برنامههای دولت رفاه، شکاف طبقاتی کاهش پیدا کند.
شرایط امروز کشور ما نیز بی شباهت به اوضاع بقیه دنیا نیست. در کشور ما و در اوایل دهه هفتاد نوع خاصی از لیبرالیسم که عموما از کشورهایی مانند مالزی الگو برداری شده بود پیاده سازی شد که اثرات اجرای هر چند نیم بند آن را امروز در جامعه شاهد هستیم. فاصله طبقاتی عمیق، تورم افسار گسیخته، خصوصی سازیهای غیر شفاف و مستضعفینی که هر روز بیش از روز قبل زیر فشار تازیانه منفعت طلبی سوداگران سیاه و کبود میشوند. برای اینکه متوجه شویم که چگونه به اینجا رسیده ایم، نیاز نیست زیاد به عقب برگردیم. نگاهی به اتفاقات سه سال قبل و آغاز جهش ارز، رانتهای خبری برخی آقازادگان از تصمیمات پشت پرده، عدم مسئولیت پذیری در برابر مسائل اجتماعی به دلیل عدم شناخت از جایگاه ها، نبود ساز و کار روشن در تصاحب مناصب مدیریتی و عدم شایسته سالاری، تنها گوشهای از اتفاقات سه سال اخیر است که به روشنی نبود یک فاکتور تعیین کننده در نوع معادلات را مشهود مینماید. اگر به تمام فرایندهایی که منتج به نتایج فوق شده اند، فاکتور شفافیت افزوده میشدمسلما جواب معادله متفاوت از چیزی بود که اکنون شاهد آن هستیم.
امروزه یکی از مسائل اصلی کشور، که باعث شکل گیری فساد و بی عدالتیهای ناشی از آن است، نابرابری در فرصتها (رانت) است. ایدهای مثل شفاف سازی میتواند این مشکل را حل کند. شفافیت فراگیر، در واقع نقطه تقاطع دو ارزش اصلی عدالت و آزادی است که از هر دو منظر میتوان نقش آن را توجیه کرد.
این شفافیت است که اجازه میدهد فرصتهای برابر در جامعه شکل گرفته و فساد ستیزی در جامعه فراگیر شود.
شفافیت است که اجازه میدهد نظارت اجتماعی به معنای کامل کلمه محقق گردد و روندها، نظارت پذیر شده و از شکل گیری فساد، جلوگیری شود. شفافیت باعث میشود روند امور تسریع شود تا همه بتوانند از فرصتها به صورت برابر استفاده کنند.
به عنوان مثال، در حاکمیتِ شفافیت، پدیدهای به نام حقوقهای نجومی شکل نمیگیرد. البته ایجاد شفافیت باید تبدیل به یک ساختار حقوقی شود که سازو کار آن در مجلس شورای اسلامی شکل میگیرد. اما نقش اصلی در این حوزه را باید جامعه مدنی ایفا کند. ابزار جامعه مدنی در این مبحث رسانهها و روزنامه نگاران مصلح و مستقل هستند که در قسمت سوم یادداشت حاضر به بحث رسانه و نقش آن در فساد ستیزی خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...
*دانش آموخته علوم سیاسی و فعال سیاسی و مدنی
اخبار مرتبط
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار