به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، مختار ذاکری دکتری تخصصی فلسفه تعلیم و تربیت و مسئول کانون بسیج اساتید دانشگاه فرهنگیان هرمزگان، در یاداشتی با تاکید بر مسئله تفکر در سیستم تعلیم و تربیت و مباحث آموزشی به اهمیت این مهم پرداخته است.
متن این یاداشت به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آموزش تفکر در شاخههای مختلف آن از جمله تفکر استقرایی، قیاسی، خلاق، انتقادی و ... در فضای تعلیم و تربیت رسمی، بحثی است که همواره ذهن متفکران حوزه تعلیم و تربیت را به خود مشغول ساخته است.
وقتی به مقوله تولید علم و به تبع آن جهش تولید در ابعاد مختلف ان دقت می کنیم، به سهولت درمی یابیم که مسیر تولید علم و به تبع ان جهش تولید از انجام پژوهش های بنیادین میگذرد. از طرفی هر شاخهای از پژوهش در سطوح مختلف را که ببینیم ، متوجه می شویم که حداقل از یک شاخه از تفکر مثلا تفکر استقرایی یا قیاسی یا حل مسئله متاثر می شود.
به عبارتی توانمندی فرد در تفکرورزی به شکل آکادمیک مقدمه انجام پژوهش و نهایتا تولید علم است. از اینرو اگر قصد تولید علم و جهش تولید داریم، ابتدا باید روی آموزش تفکر در تعلیم و تربیت سرمایه گذاری کنیم.
سوال این است که چگونه این امر را ممکن سازیم؟، نظر نگارنده بر این است، زمانی که سخن از آموزش تفکر در کلاس درس می شود، اولین مسئله که با آن مواجه می شویم، زمان پردازش به آموزش تفکر به مخاطبان است. این مطلب بدیهی است که صرفا با تبیین اهمیت و ضرورت تفکر و توصیه به این امر، فکر فراگیران رشد پیدا نمی کند.
از اینرو لازم است موقعیتهای واقعی و امکان پذیر در کلاس درس برای آن ترسیم شود که اشاره به دومین مسئله مطرح در آموزش تفکر با عنوان چگونگی اموزش تفکر در فضای تربیت رسمی دارد. طبیعی است که زمان آموزش تفکر و بسترسازی برای آن باید در برنامه درسی رسمی فراگیران و در زمان آموزش و تدریس اتفاق بیفتد چراکه با دادن تکلیف صرف یا چند دقیقه پایانی کلاس به بحث تفکر عملا شاهد رشد تفکر فراگیران نخواهیم بود.
از اینرو مسئله سومی نیز در بحث آموزش تفکر مطرح می شود به اینگونه که آموزش تفکر به شکل نظری صرف امکان پذیر نیست، هرچند که فهم چارچوب نظری تفکر لازم است بلکه باید امکان و زمینه عملی آن فراهم شود و باید این مسئله نیز موردتامل واقع شود.
از طرفی آن چیزی که زمان واقعی آموزش و تدریس در کلاس درس را دربرمی گیرد، راهبردها و روشهای تدریس است چراکه ابزار معلم برای نیل به اهداف کتاب درسی روش و راهبرد تدریس است که بر اساس ان زمان کلاس خود را تنظیم می کند. اساسا در تعریف فرایند تدریس می توان گفت، تدریس بسترسازی و ایجاد موقعیت برای فعالیتهای فکورانه فراگیر در جهت تحقق اهداف است.
از اینرو اگر به صورت واقع بینانه و زمانمند انتظار اموزش تفکر در کلاس درس و زمان آموزش رسمی را داشته باشیم، باید در اندیشه واردسازی فرایند تفکر در چهارچوب و بستر راهبردهای تدریس باشیم. از طرف دیگر، خود فرایند تفکر نیز در خلا اتفاق نمی افتد بلکه نیازمند یک بستر و و در ارتباط با یک موضوع و مساله محقق می شود.
پس میتوان گفت که تفکر و محتوا لازم و ملزوم هم هستند. نظر نگارنده بر این است که این بستر همان راهبرد تدریس و ماده، موضوع و مسئله ای که تفکر برای رخ دادن به ان وابسته است، همان موضوعات و محتوای کتابهای درسی است البته به شرطی که این محتوا اساسا مسئله محور تدوین شده باشد که در جای خود بایست موردتامل و بحث قرار گیرد.
مجموع استدلالهای فوق رای به آموزش تفکر در بستر راهبردهای تدریس در یک فضای فعالانه در ارتباط با محتوای مسئله محور دارد.
مسئله بعدی که با آن روبرو هستیم این است که چه نوع تفکر و در ارتباط با چه راهبرد تدریس و با چه نوع محتوایی از کتاب درسی امکان عملی آموزش پیدا می کند. پاسخ به مسائل مطرح در این باب همان برنامه اموزش تفکر در بستر راهبردهای تدریس و محتوا و کتاب درسی است.
انتهای پیام/
منبع: روابط عمومی جنبش استادی بسیج استان هرمزگان