خبرهای داغ:
«وقتی با خانوده شهدا صحبت می‌کردم، صبر را در وجود آنها می‌دیدم که داغ بزرگی را تحمل می‌کردند و حالا خودم در چنین شرایطی قرار گرفته‌ام و باید مادران و همسران شهدای دفاع مقدس را الگوی خود قرار دهم.»
کد خبر: ۹۲۸۱۷۲۷
|
۰۹ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۹
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،- فرزانه همتی – روایت مدافعان حرم، به گوش همه آشناست. روایت رزمندگان و مستشارانی که مرزهای جغرافیایی را درهم شکستند و برای دفاع از مظلومان و حریم اهل بیت (ع)، در مقابل دشمنان و کافران ایستادگی کردند.
مهدی حسینی یکی از آن رزمندگان و مستشاران زبده نظامی در سوریه بود. وی متولد ۱۳۵۹ و ساکن تهران و از بسیجیان هیأت «یازهرا (س)» بود که در ۱۲ مهر ۱۳۹۵ در سوریه به شهادت رسید.
«زهرا سلیمانی‌زاده» همسر شهید مهدی حسینی است، زهرا و مهدی دخترخاله و پسرخاله بودند که نیمه ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۳ به عقد یکدیگر درآمدند و سال ۱۳۸۴ زندگی مشترکشان را آغاز کردند. حاصل این پیوند، یک دختر به نام نغمه است که موقع شهادت پدر، شش ساله بود.

آنچه توفیق شهادت داد
سلیمانی‌زاده در این گفتگو مهمترین ویژگی‌های اخلاقی همسرش را که به او توفیق شهادت داد، دستگیری از محرومان، بی‌تفاوت نبودن نسبت به درد و رنج اطرافیانش، مظلوم بودن و با مظلومان همدردی کردن و جواب رد ندادن به نیازمندان دانست که این ویژگی‌ها باعث شد مسیر شهادت برایش هموار شود.
همسر شهید گفت: مهدی سال ۱۳۸۶ برای اولین بار به سوریه اعزام شد. در آن زمان جنگ داخلی سوریه، پنهانی بود و اکثر مردم خیلی باخبر از وقایع داخلی این کشور نبودند. سید مهدی به سوریه رفت و ‌آمد می‌کرد، اما هرگز در مورد اتفاقات این کشور صحبتی نمی‌کرد. از سال ۹۱ رفت و آمدش به سوریه بیشتر شد و از سال ۹۴ بصورت افتخاری مدافع حرم شد تا لحظه شهادتش.
اگر ایثار مادران و همسران شهدای مدافع حرم نبود ...
وی درباره نقش زنان در همراهی همسرانشان چه در دوران دفاع مقدس و چه در دفاع از حرم گفت: همه همسران شهدا ازخودگذشتگی دارند و با راهی کردن شوهرهایشان برای دفاع، می‌پذیرند که به تنهایی مشکلات را به دوش بکشند. اگر ایثار مادران و همسران شهدای مدافع حرم نبود، به طور قطع جنگ با داعش به ایران نیز کشیده می‌شد و میلیونها نفر از مردم کشورمان آواره و کُشته می‌شدند. اگرچه رفتن مهدی به سوریه برای من خیلی سخت بود اما مانع رفتنش نشدم.

سلیمانی‌زاده، ادامه داد: هرگاه همسرم مرخصی می‌آمد، از او می‌خواستم مدت طولانی‌تری در ایران بماند چون دوری‌اش برایم سخت بود. او برای آرام کردن من، همیشه وقایع عاشورا را تعریف می‌کرد و می‌گفت مردم کوفه، همگی شیعه بودند اما اگر زنان‌، جلوی مردهایشان را نمی‌گرفتند و آنها را برای کمک به امام حسین علیه السلام یاری می‌کردند، وقایع عاشورا جور دیگری رقم می‌خورد. بنابراین تو هم جلوی من را نگیر تا روزی در مقابل اهل بیت (ع) شرمنده نشوی و اگر روزی از ما بپرسند شما برای اهل بیت چه کردید، بی‌جواب نمانیم. در واقع مهدی از من می‌خواست مانند زنان کوفی که جلوی همسرانشان را گرفتند، نباشم. بنابراین من هم نمی‌توانستم جلوی امر اسلام بایستم و حمایتش میکردم.
سلیمانی‌زاده به دوش کشیدن مسئولیت‌های زندگی بعد از شهادت همسر را طاقت فرسا عنوان کرد و افزود: همواره یادآوری مصائب حضرت زینب (س) کمکم می‌کند تا با این موضوع راحت‌تر کنار بیایم. هنوز هم درد و دل هایم با حضرت است و از خودش کمک می‌خواهم. بهرحال این مسیری است که در ظواهر دنیایی، بسیار سخت بوده و حرف‌ها، طعنه‌ها و مشکلات زیادی دارد، اما آینده روشن است.
این همسر شهید ادامه داد: اگرچه هیچ کس نمی‌تواند براحتی مرگ عزیزترین فرد زندگی‌اش را بپذیرد اما من خداوند را شکرگزارم که حضرت زینب (س) ما را نشان کرد و مُهر شهید مدافع حرم بر پیشانی همسر من خورد.

صبری که به عنایت حضرت زینب (س) در دلم ایجاد شد
وی در ادامه کمی از خاطراتش تعریف کرد و گفت: آخرین باری که مهدی داشت خداحافظی می‌کرد تا برود، انگار به من الهام شده بود، این آخرین دیدار است؛ من از او دل بریدم و راهی‌اش کردم. در سفری به سوریه که در حرم حضرت زینب (س) بودم، دستم را به سوی بانو دراز کردم. گفتم؛ «خانم جان، این عزیزترین فرد و همه دارایی در زندگی من است. نمی‌خواهم فقط به زبان بگویم همه چیزم فدای شما، بلکه میخواهم در عمل نیز حرفم را ثابت کنم. همه زندگی و دارایی من فدای شما، اگر میخواهی ببری، ببر.» در آن لحظه صبر عجیبی در دلم ایجاد شد و درحالیکه هر لحظه انتظار این می‌رفت که خبر شهادت همسرم را به من بدهند اما تمام وجودم پُر از آرامش شده بود. یادآوری مصائب حضرت زینب (س) بعد از شهادت امام حسین (ع)، مشکلات بعد از شهادت همسرم مخصوصا طعنه ها و حرف ها را برای من قابل تحمل می‌کرد. ناگفته نماند، این ویژگی را مادران شهدای دفاع مقدس نیز داشتند و صبر زینبی آنها را به آرامش رساند.
همیشه به حال زنان و مادران شهدا غبطه میخوردم
سلیمانی‌زاده با اشاره به دوران کودکی‌‌اش گفت: ما بچه های دوران جنگ تحمیلی هستیم؛ زنان و مادران شهدای دفاع مقدس را دیده‌ایم که از عزیزانشان گذشتند؛ من همیشه به حال مادران شهدا غبطه میخوردم و در دوران نوجوانی‌ام میگفتم؛ کاش ما هم خانواده شهید بودیم تا دِین خود را به اسلام ادا می‌کردیم. به قطعه شهدا که میرفتیم، می‌دیدم همه شهدا جوانان هستند و با دیدن آنها شرمنده می شدم که ما نتوانستیم مانند خانواده شهدا کاری کنیم. شاید همین موضوع باعث علاقه من به ازدواج با یک پاسدار شد و من را عاشق لباس سبز پاسداری کرد.
همسر شهید حسینی از شباهت خودش با مادران و همسران شهدای دفاع مقدس گفت: وقتی با خانوده شهدا صحبت می‌کردم، صبر را در وجود آنها می‌دیدم که داغ بزرگی را تحمل می‌کردند و حالا خودم در چنین شرایطی قرار گرفته‌ام و باید مادران و همسران شهدای دفاع مقدس را الگوی خود قرار دهم. برخی خانواده های شهدای دفاع مقدس که چند شهید داده‌اند و ما تنها یک شهید داده‌ایم، غم ما در قبال غم و رنج آنها چیزی نیست.

دغدغه‌های یک همسر شهید
وی در ادامه از دغدغه‌های یک همسر شهید در تربیت و بزرگ کردن بچه‌ها گفت: وقتی همسرم شهید شد، دخترم خیلی کوچک بود، مقوله شهادت را نمی‌شد برایش براحتی جا انداخت اما به عنایت الهی، بچه های شهدا فهیم و دانا هستند، وقتی با نغمه درمورد شهادت پدرش صحبت میکنم، اهداف پدر برایش قابل قبول است و اعتراضی به رفتنش ندارد. البته خلاء نبود پدر را برای دخترم با تمام محبت های مادرانه نمیتوانم پُر کنم و فقط از خداوند و اهل بیت می‌خواهم کمک‌مان کنند. مهمترین دغدغه‌های من، تحصیلات، تربیت، ازدواج، آینده، عشق به اهل بیت و مطیع رهبر بودن فرزندم است.

هنوز هم می‌گوییم شرمنده شهدا هستیم
سلیمانی‌زاده درخصوص ضرورت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه گفت: در این مدت چهار سالی که همسرم شهید شده است، خیلی از مسئولان به خانه ما آمده‌اند و قول‌هایی داده‌اند اما در عمل، باید دستورالعمل‌ها اجرا شوند و تنها در حد حرف و صحبت نباشد. مثلا هنوز هم بسیاری از شهدای دوران دفاع مقدس را نمی‌شناسیم و گمنام هستند، این به دلیل ضعف کارهای فرهنگی است. یا درمورد حجاب و عفاف، می‌بینیم جو خوبی در جامعه نیست که این هم بدلیل ضعف در کارهای فرهنگی است. گاهی برخی می‌گویند به خاطر کم‌تجربگی مسئولان، این اتفاقات در جامعه رخ داده اما به نظرم این اصلا توجیه قابل باوری نیست، زیرا ما تجربه هشت سال دفاع مقدس را داشتیم، بچه های شهدا جلوی چشمان ما بزرگ شدند و هنوز هم می‌گوییم شرمنده شهدا هستیم، درحالی که شهدا رفتند و از همه چیز خود گذشتند، مسئولان باید با استواری کار می‌کردند تا امروز شرمنده نباشیم.
این همسر شهید مدافع حرم، در پایان ضمن انتقاد از اتهام زنندگان به شهدای مدافع حرم مبنی براینکه آنها برای پول به سوریه رفتند، از حس خوب حضور همسرش در زندگی نیز گفت: مطمئنم مهدی، من و دخترم را رها نکرده است. در هر کاری که مستاصل میشوم، یک راهی برایم پیدا می‌شود که به عنایت توجهات همسرم است. ما هم سعی می‌کنیم همیشه به وصیت هایش عمل کنیم. ایشان میگفت؛ ما باید در همه حال، پیرو ولایت فقیه باشیم و به دستورات رهبری گوش فرا دهیم. همچنین همسرم نسبت به بیت المال خیلی حساس بود و توصیه می‌کرد نباید بیت المال، مال خود شود و آخرت خود را فدای دنیا کنیم. امید است ادامه دهنده راه شهدا باشیم به لطف خداوند.
پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس
ارسال نظرات