خبرگزاری بسیج/بهرام مرادی:رقابت آمریکا و چین در حال تبدیل شدن به یکی از مسایل مهم در نظام بین الملل است . گر چه هنوز مسیر بلند مدت این رقابت مشخص نیست. ولی عوامل برجسته آنا تا حدودی در حال روشن شدن هست.در حال حاضر آمریکا به سختی وارد دورهای از رکود تدریجی شدهاست، اگرچه این مفهوم مورد قبولی آمریکایی ها قرار نگرفته است ، اما اغلب تعاریف شامل کاهش قابلیتهایی در حوزه اقتصادی، نظامی، و سیاسی - دیپلماتیک نسبت به کشورهای دیگر است. در هر یک از این موارد ایالاتمتحده با چالشهای قابلملاحظهای روبرو است.این کشور به تدریج با کاهش رشد اقتصادی درجهان مواجه است در حالی که رقبای مثل چنین به رشد اقتصاد خود ادامه می دهند.طی سالها جنگ در خاورمیانه و جنوب آسیا ،نیروهای نظامی تضعیف ،و نیروهای دیپلماتیک آن به دلیل سو مدیریت و فقدان سرمایه گذاری کاهش یافته است.در داخل فرهنگ سیاسی آن گرفتار رادیکالیزاسیون قطبی در میان حوزه های انتخابیه اصلی و نابرابری اقتصادی است علاوره بر این ایالات متحده آمریکا در تلاش است با همکاری شرکای خود در اروپا و شرق آسیا با قدرت روز افزون چین مقابله کند چون از مقاصد بلند مدت چین نگران است ، ولی نمی توانند از مزایای اقتصادی گسترش یافته با پکن چشم پوشی کنند آنها همچنین از سیاست های ملی و تجارت ملی گرایانه که از سال 2016 توسط دولت دونالد ترامپ دنبال می شود ، نگران شده اند.با وجود این مجموعه قدرتمند چالشها، ایالاتمتحده همچنان از مزایای بسیاری نسبت به چین برخوردار است. از این رو، آمریکا هنوز مهمترین نیروی نظامی جهان باقی ماندهاست. حتی اجازه دادن به این واقعیت که سطح واقعی مخارج نظامی چین بالاتر از ارقام گزارششده است ه و از تمرکز منطقهای سود میبرد، در حالی که هزینههای نظامی آمریکا باید به تعهدات جهانی توجه داشته باشد، اما بودجه دفاعی آن هنوز بودجه دفاعی چین و دیگر قدرتهای بزرگ بیشتر است. با وجود پیشرفتهای چین در سالهای اخیر، ایالاتمتحده رهبری خود را در بیشتر جنبههای فنآوری نظامی برای سالها حفظ خواهد کرد.مسلما ایالاتمتحده تنها کشوری است که در جهان با یک دستور کار کاملا جهانی، میتواند قدرت و نفوذ خود را در هر گوشه جهان به نمایش بگذارد ، با وجود اینکه نفوذ سیاسی و قدرت نرم آن از سال ۲۰۱۶ به یک گرایش ملی گرایانه در رویکرد خود نسبت به سیاست خارجی آسیب رساندهاست.سطح دسترسی چین به میزان قابل توجهی در حوزه نفوذ سیاسی رشد کرده است اما همچنین دربسیاری از حوزه ها رشد نفوذ سیاسی و اقتصادی مزیت از آن ایالاتمتحده آمریکا است با این که چین به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان از نظر تولید ناخالص داخلی به یک قدرت مطرح تبدیل شدهاست، ایالاتمتحده در سرانه تولید ناخالص ملی بسیار جلوتر است.
بسیاری از تحلیلگران غربی نیز بر این باورند که ایالات متحده آمریکا به عنوان یک کشور با ارزش های دموکراتیک ، اقتصاد بازارآزاد ، از مزایای بلند مدت بیشتری نسبت به رقبای خود بخصوص کشور استبدای همچون چین برخورداراست . ، اگرچه تا حدودی ا ین دیدگاه در سالهای اخیر به چالش کشیده شدهاست.در همین حال ، حتی وقتی چین شروع به تبدیل وضعیت خود به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی به سیاسی جهانی با تسلط و نفوذ بیشتر نظامی می کند ، با چالش های داخلی و خارجی قابل توجهی روبرو است .رئیس جمهور شی جین پینگ و حزب کمونیست چین در تلاشند یک توازن پیچیده ای را که یک سیستم سیاسی استبدادی تک حزبی را اجرا کند اما به اقتصاد مبتنی بر بازار اجازه می دهدتا با مداخله قابل توجه دولت فعالیت کنند.
مدت هاست اندیشه مندان جهانی بر این باور هستند شکوفایی و توسعه و رشد اقتصادی سرانجام ، حاکمان چین را وادار به اصلاح نظام سیاسی خواهد کرد بحث در مورد این وجود دارد که چقدر چین نمونه ای از "اقتدارگرایی تاب آور" را نشان می دهد اما سیاست گذاران چینی هیچ علاقهای به رها کردن تسلط خود بر قدرت نشان نمیدهند.در عوض،حزب کمونیست تغییراتی را که میتواند به او اجازه دهد تا مدت نامحدودی قدرت در کنترل آنها باقی بماند، تقویت میکند..باید بررسی شود که آیا این رویکرد فراگیر، پایدار خواهد ماند یا خیر سایر سؤالاتی که چین با آن روبرو است شامل تخریب محیط زیست ناشی از تغییر اوضاع و رشد بدهی های ناشی از آلودگی است که ممکن است پایدار نباشد و یک بحران جمعیتی رو به رشد ناشی از سیاست تک فرزندی (که اکنون قطع شده است)اگرچه اثرات آن در این نوشته نا مشخص است ، اما به نظر می رسد بحران ویروس کرونا بیشتر بر فشار سیستمی که حزب کمونیست چین با آن روبرو است افزوده است.چین در قلمرو های مرزی خود با بحرانی های طولانی مدت و نیمه فعالی با همسایگان مواجه است ، اما ساخت جرایر مصنوعی در دریای جنوبی چین موجب فعال شدن بحرانی های مرزی و تشدید بیشترتنش ها شده است از این گذشته ، حتی در حالی که بسیاری از کشورها از سرمایه گذاری مستقیم چین و فن آوری چینی از طریق طرح یک کمربندی ویک جاده و از توسعه زیرساخت ها استقبال می کنند ، ابراز نگرانی از آسیب پذیری بیشتر در برابر نفوذ اقتصادی و سیاسی چین و احتمال اینکه اتخاذ فن آوری چینی می تواند آنها را در معرض حملات سایبری آسیب پذیر کند، با توجه به متناقض بودن بافتهای تاریخی و جغرافیایی مختلف که در آن بسیاری از همان عوامل را در پکن و واشنگتن شکل میدهند، عمل میکنند. ناسیونالیسم قوی ( از نوع متنوع و مخرب) اغلب یکی از عوامل تعیینکننده قدرت کشورداری چین و ایالاتمتحده آمریکا است .و هر دو برنامه سیاست خارجی را فرموله کردهاند که تلاش میکنند تابا یک برنامه زمانبدی شده مسایل و مشکلات مهم داخلی را حل کنند.چین و ایالاتمتحده آمریکا در تلاش هستند تا همسایگان و متحدان خود را در مورد سیاستهای خارجی قاطع خود آرام کنندتا حدی ما میتوانیم پیامدهای احتمالی رقابت آمریکا و چین را پیشبینی کنیم،یکی از آنها یک تهدید قوی نسبت به قوانین بینالمللی است.هر دو کشور مایل بوده اند استانداردهای هنجاری مقرر شده توسط این رویکرد در نظم بین المللی را در صورت عدم مطابقت با منافع آنها کاهش دهند و احتمالاً ادامه خواهند داد.رقابت مداوم نیز به احتمال زیاد منجر به افزایش پراکندگی و عدم ثبات خواهد شد. چین و ایالاتمتحده آمریکا در حال حاضر در سراسر بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، و فرهنگی رقابت میکنند و توجه ویژهای به کشورهای محور و مناطق دارند .چین و ایالات متحده آمریکا ممکن است درگیری مستقیم نظامی پیدا نکنند، ولی بدنبال درگیر در اشکال مختلف ای از رفتاهای بی ثبات کننده هستند . رقابت آمریکا و چین در حال تزریق به تعاملاتی است که می خواهند سیستم آینده نظام بین الملل را شکل دهند.روابط کنونی بین ایالات متحده و چین بسیار متفاوت از رقابت های ابرقدرت دوقطبی قبلی به نظر می رسد ، به ویژه بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی چین و ایالات متحده از لحاظ اقتصادی و حتی فرهنگی بسیار نزدیکتر از ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی هستند.این مساله تصورات تهدید را از هر دو طرف پیچیده میکند و باعث میشود که علاوه بر این، وضعیت بینالمللی هر دو کشور با افزودن عدم اطمینان بیشتر به اینکه این رقابت چگونه ممکن است در سالهای آینده ادامه می یابد را بیشتر می کند.قدرت و نفوذایالات متحده به تدریج در حال زوال است اما می تواند قدرتمندترین کشور برای دهه ها باقی بماند، قدرت و نفوذ چین در حال افزایش است اما با موانع قابل توجهی روبرو است که می تواند صعود آن را به طور قابل توجهی کند یا حتی متوقف کند، با نگاه به آینده، همچنین این سوال وجود دارد که چگونه کشورهای دیگر به رقابت آمریکا و چین واکنش نشان خواهند داد. تا کنون، به نظر میرسد که بیشترکشورها ترجیح میدهند از هم ترازی با یک قدرت یا طرف دیگر اجتناب کنند و در عوض به دنبال حفظ روابط خوب با هر دو کشور باشند. این ممکن است یک دینامیک مثبت در شرایط ثبات بینالمللی باشد اما پیشبینی واکنشهای بین کشورهای طرف ثالث را دشوار میکند.