خبرهای داغ:
خون آمران به معروف بر گردن کسانی که گفتند «امر به معروف حال مردم را بد می کند»
آن روزهایی که برخی از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی حنجره را در از بین بردن فریضه امر به معروف پاره می کردند و آن را باعث بد شدن حال مردم می دانستند و برخی از سلبریتی ها داد «اعدام نکنید» و «آزاد کنید» برای قاتلان و اراذل و اوباش سر می دادند، برای مادران آنها دلسوزی کردند؛ هرگز فکر نمی کردند کار به جایی برسد که دیگر آمران به معروف در اندازه های تذکر لسانی و مهم تر از آن دفاع از جان خود، محکوم به ضرب و جرح از سوی هنجازشکنان شوند.
کد خبر: ۹۲۸۹۴۵۳
|
۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۷
 
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج - منیره غلامی توکلی: جریان کشته شدن ها و ضرب و جرح افرادی که اقدام به امر به معروف و نهی از منکر می کنند آن هم جلوی چشم رهگذران و تماشاگران در کشور ما کار جدیدی و احیانا عجیبی نیست. این میزان جسارت و قانون گریزی هتاکان، حرمت شکنان و هنجارشنکنی های آنها در ملاء عام تا حد زیادی به حمایت های مستقیم برخی از سلبریتی ها در فضای مجازی از آنها بر می گردد!.

پروانه سلحشوری، عضو فراکسیون امید مجلس دهم: «امر به معروف» حال مردم را بد می‌کند!
آن روزهایی که برخی از نمایندگان بی صلاحیت در مجلس شورای اسلامی حنجره را در از بین بردن فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر پاره می کردند و آن را باعث بد شدن حال مردم می دانستند ، آن زمان که برخی از هنرمندان و ورزشکاران همصدا با کانال ها و شبکه های ماهواره ای ضد نظام، داد « اعدام نکنید » و « آزاد کنید » برای قاتلان و اراذل و اوباش سر می دادند، برای مادران آنها دلسوزی کردند و نگران سلامتی آشوب گرانی که به جان و ناموس مردم خیانت کرده اند می شدند، شاید هرگز فکر نمی کردند کار به جایی برسد که دیگر آمران به معروف و ناهیان از منکرحتی در اندازه های تذکر لسانی و مهم تر از آن دفاع از جان خود، محکوم به ضرب و جرح از سوی لات ها و اباش ها شوند.

البته امیدواریم که برخی از این سلبریتی ها با مورد تهاجم قرار گرفتن نزدیکان خود متنبه شده باشند و مزه تلخ ترس و بیماری های روحی بعد از مواجه با خلاف کاران را چشیده باشند و دلنگرانی ها و آسیب های روحی خانواده های افراد آزار دیده را درک کرده باشند! و فهمیده باشند که ترحم بر پلنگ تیز دندان، خیانت بود بر گوسفندان.
هنوز در شوک به شهادت رسیدن بسیجی " محمدمحمدی" در مقابل دیدگان فرزندان خردسال و همسرش، آنهم به خاطر دفاع از ناموس مسلمان ایرانی بودیم که خبر ضرب و شتم بانوی گیلانی آن هم بخاطر تذکری لسانی و صدالبته بحق به "گرداننده سگ در پارک" همه را متأسف و ناراحت کرد. اما چیزی که در این اتفاق بیش از هر مسئله ای انسان را آزار می دهد این است که خانم رشیدی – آمر به معروف- در تعریف آن واقعه می گوید: در پارکی که ۱۵ سال در آن قدم می زده، جلوی چشم مردانی و زنانی که او را می شناختند به طرز خطرناکی کتک خورده است!

خانم رشیدی بانوی آمر به معروف گیلانی
وی می گوید: « {ضارب} دوباره به سمت من پرید سرم را چندین بار به میله زد که دیگر من گیج شدم، بعد مرا به زمین انداخت و گوشه دیوار شروع به لگد زدن کرد تنها چیزی که می شنیدم این بود که می‌گفتند: نکن! هیچ کس او را از من جدا نکرد و هیچ کس دست مرا نگرفت، فقط چند خانوم بازنشسته ای که مدت هاست یکدیگر را در پارک می‌شناسیم رسیدند که در آن زمان دیگر آن دختر فرار کرده بود بیشتر از چوبی که خوردم؛ از مردمانی که در آنجا بودم ناراحت هستم یک آقا به من گفت آن خانوم فکر کرد شما به سگش آسیب می رسانید من گفتم بترسید از روزی که ناموس خودتان زیر دست و پا بماند!
سؤال اصلی با شرح واقعه این است که چه بر سر مردمان ما آمده است؟ آن غیرت و حمایت های مردمی از یکدیگر در مواقع خطر کجا رفته است؟ چه چیزی باعث شده است که فرهنگ ایثار و حمایتگری ما از یکدیگر به حدی تنزل پیدا کند که زنی بی گناه و بی پناه کتک بخورد و مردان ما نه تنها برای دور کردن ضارب و نجات جان او اقدام نکنند بلکه متهم را برای ترک محل جرم تشویق و راه ها را نیز برایش باز کنن!
آیا امنیت پارک ها و فضای سبز در کشور ما تا این حد پایین آمده است که پارکبان فقط مسئول آب دادن گل ها و درختان و محافظت از چهار تخته آهن و چوب نیمک ها باشد!؟ یا آن پارکبان آنقدر از خدا بی خبر و بی مسئولیت شده است که برای نجات جان یک نفر در اندازه های شماره گیری پلیس نیازمند نامه نگاری باشد!؟

به هر حال مشخص است که این میزان توحش، این گستاخی ها برای قانون شکنی کردن و جسارت زیاد برای ضرب و شتم آمران به معروف از سوی اراذل و اوباش اعم از زن و مرد، فقط در پس جای خالی نظارت های ضابطین اجرای قانون و استحاله فرهنگی صورت گرفته است. حال باید دید که آیا این ضارب پیدا شده و در محکمه پاسخگوی اعمال خود خواهد بود ؟ آیا این ترس و نگرانی که این خانم دچار آن شده است با نگرانی ها و ترس دختر نویسنده یا بازیگر برنامه های تلویزیونی ، هم ردیف قرار گرفته خواهد شد و به آن رسیدگی خواهند کرد!؟
به نظر می رسد دلجویی و رسیدگی به وضعیت روحی و درمان فیزیکی این افراد آسیب دیده به اندازه مبحث امر به معروف و نهی از منکر لازم است اگر قرار باشد که تعالی جامعه اسلامی و تفاوت آن با سایر جوامع دیگر بر تکیه گاهی مستحکم و الهی به اسم امر به معروف و نهی از منکر استوار باشد، پس رسیدگی و حمایت از آمران به معروف نه تنها وظیفه ای انسانی بلکه وظیفه ای شرعی، ملی و فرهنگی است تا آمران به معروف احساس تنهایی نکرده و قانون شکنان گستاخ تر نشوند.


دیدار و دلجویی بانوان سازمان بسیج جامعه زنان استان گیلان از خانم رشیدی
از این رو جمعی از بانوان بسیج جامعه زنان سپاه قدس گیلان در منزل بانوی آمر به معروف و ناهی از منکر زینب رشیدی رفته و ضمن دیدار با وی در جریان حادثه ای که برایش اتفاق افتاده بود قرار گرفته و از این بانوی محجبه و مؤمن دلجویی کردند. اما آیا سایر مسئولین حوزه زنان از معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری گرفته تا مسئولین بانوان استانداری و فرمانداری از چنین بانوان دلجویی و به کارهای آنان رسیدگی می کنند و سوال مهم تر اینکه اگر به جای این خانم محجبه زنی بدحجاب یا بی حجاب یا قانون شکن ادعای کتک خوردن یا هر گونه آزار فیزیکی و روحی می کرد نسبت به او نیز به همین اندازه بی تفاوت بودند!
اما سؤال دیگر، بُعدی بین المللی دارد، صدای گوش خراش مصی علینژاد و مهناز افشارها و .. که شعار حمایت از زن و حقوق زنان، سر می دهند چطور برای همه زنان بلند نمی شود و برای این بانوی گیلانی و امثال او در گلو خفه شده است! آیا حجاب و آن مهمی که برایش کتک خورده است خار چشمان مصی علینژاد است و او را در هدفش یعنی براندازی نظام نه تنها همراهی نمی کند بلکه سد راه او نیز قرار گرفته است!
دیگر باید زمان بزن و در روهای هنجارشکنی که به آمران به معروف دست درازی یا برای آنها زبان درازی می کنند تمام شود و این مهم فقط در پس اقدامات مجلس شورای اسلامی در رفع خلاء های قانونی برای برخی از اعمال مثل سگ گردانی، برخورد جدی تر نیروی انتظامی با متعرضین به آمران به معروف و حمایت قوه قضاییه از ناهیان از منکر، محقق می شود.
 
انتهای پیام
 
منبع: طنین یاس
ارسال نظرات