تبدیل فرزندآوری به فرهنگ، کاربردی ترین سیاست افزایش جمعیت
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج
«تاخیر در ازدواج»، «افزایش طلاق»، «فاصله زیاد ازدواج تا فرزندآوری»، «عدم حمایت مالی و بیمهای از زوجهای نابارور»، «عدم تمایل زوجها به بچهدار شدن»، «رواج تکفرزندی» و «نرخ بالای سقط جنین در کشور» از پدیدههای نامبارک اجتماعی است که تأثیر مستقیمی بر کاهش نرخ باروری و حرکت جامعه به سمت «جمعیت سالمند» دارد. مسئله جمعیت تا حدی حائز اهمیت است که تمامی کشورهای نزدیک به «پیری جمعیت» یا درگیر با «سالمندی جمعیت» با اجرای سیاستهای جمعیتی بر محور افزایش نرخ تولد به دنبال برونرفت از آن هستند و با اجرای سیاستهای تشویقی، زوجها را به فرزندآوری بیشتر ترغیب میکنند.
در جامعه ما بین تعداد فرزند دلخواه و فرزند موجود در خانواده، فاصله قابل توجهی وجود دارد که به طور ناخواسته در اثر تنگناهایی از جمله مشکلات اقتصادی، معضلات فرهنگی و اجتماعی رُخ داده است.
در این بین «معضلات فرهنگی» مسئلهای ریشهدار است و به اواخر دهه ۶۰ با شعارهای «فرزند کمتر زندگی بهتر» یا «ایست، دو فرزند کافیست» که خود نوعی حرکت فرهنگی محسوب میشد بر میگردد. در آن دوران اعمال قوانینی چون عدم پوشش بیمه فرزند چهارم به بالا با جدیت در دستور کار دولتمردان قرار گرفت و همین امور سبب شد تا در کوتاهترین مدت زمان ممکن، یعنی اوایل دهه ۷۰ به بالاترین سطح اهداف کاهش جمعیت برسیم! در اینجا باید طی بازنگریهای مجدد، این سیاستگذاری جمعیتی متوقف میشد اما متأسفانه این روند تاکنون تداوم یافته و باعث شده که آمار موالید در کشور برای چهارمین سال متوالی رشد منفی داشته است.
واضح است که وقتی در برههای از زمان برای کاهش جمعیت «فرزندآوری» بهعنوان یک ضد فرهنگ تبلیغ شد حالا که احساس نیاز به افزایش جمعیت وجود دارد برای تشویق مردم به فرزندآوری باید از همین روش یعنی تعریف «فرزندآوری بهعنوان یک فرهنگ» استفاده کنیم.
رهبر انقلاب در دیدار جمعی از زوجهای جوان در فروردین ۱۳۹۸ با اشاره به مسئله جمعیت در کشورهای مختلف و ایران فرمودند: «افزایش فرزند باید بهصورت یک فرهنگ دربیاید. شما ببینید، در بعضی از کشورهای غربی- مثلاً در آمریکا- خانوادهای پانزده تا بچّه دارند، بیست تا بچّه دارند و از این قبیل، تشویق [هم] میشوند و هیچکس مذمّتشان نمیکند. اما نوبت به کشور ما که میرسد، این طرف قضیه تشویق میشود، [یعنی] کمفرزندی و مانند اینها. بنابراین این هم یک نکته است که انشاءالله باید مورد توجه باشد».
در این سخنان رهبر انقلاب، کلیدواژهای به نام «فرهنگ افزایش جمعیت» وجود دارد. نکته مهمی که غیر از رهبر معظم انقلاب و بخشی از کارشناسان حوزه جمعیت، مقامات ذیربط دولتی اعم از معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری تا وزارت بهداشت تا دهمین مجلس شورای اسلامی نسبت آن نه تنها دغدغهای نداشته و ندارند بلکه با بیتفاوتی نسبت به اجرای سیاستهای جمعیتی ابلاغشده از سوی رهبر انقلاب که ششمین سال ابلاغ خود را نیز گذرانده است، حرکت جمعیت ایران به سمت سالمندی را سریعتر میکنند تا جایی که سال ۹۸ رکورددار کمترین موالید در ۵۰ سال اخیر شد.
این بیتفاوتیها یا شاید بتوان گفت زاویه داشتن برخی از مقامات با نگرانیهای جمعیتی رهبری و دغدغهمندان این حوزه، کار را به جایی رسانده است که امروزه ایران اسلامی در کاهش فرزندآوری از ترکیه و آمریکا سبقت گرفته و پیشبینیها حاکی از این میباشد که کشور ما در سال ۱۴۰۹ به پیری جمعیت خواهد رسید! در حالیکه رهبر معظم انقلاب در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ طی سخنانی، رسمی و علنی به موضوع «جمعیت» و لزوم مقابله با سیاستهای «تحدید نسل» اشاره و تأکید کردند که «هر اقدام و تدبیری برای کم کردن جمعیت باید پس از ۱۵۰ میلیون نفر صورت بگیرد.»
شنیدن اصطلاح «پیری جمعیت» یک چیز است و دیدن پیامدهای آن چیز دیگری است! شاید تلخی این اصطلاح در تعریف آن مستتر باشد؛ «جمعیت پیر» همان انباشتگی و افزایش مستمر و مداوم جمعیت در سنین ۶۰ و ۶۵ سال به بالا است و خطرات مختلفی چون «تغییر نظامهای تربیتی و مفاهیم اخلاقی، کاهش نشاط اجتماعي ـ اقتصادي، کاهش اقتدار سیاسي، تغییر در ترکیبهای دیني را در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال دارد.
صدالبته این خطرات، پیامدها و در طول زمان بحرانهای سختی مثل کاهش حجم و رشد جمعیت ملی؛ کاهش باروری و قدرت تجدید نسل؛ افزایش میانه سنی و سالمندی جمعیت را در حوزه جمعیتی کشور سبب میشود و از طرف دیگر در بحث اقتصادی، باعث کاهش جمعیت در سن کار؛ کاهش رشد اقتصادی؛ پایین آمدن نرخ پسانداز خانواده؛ افزایش بار مالی نسلهای جوانتر، افزایش بار تکفل و افزایش تقاضای بازنشستههای فعلی و فشار بر سیستم تأمین اجتماعی خواهد شد.
اما در این بین، مسئله فرهنگی از همه این مسائلی که مطرح شد حائز اهمیت بیشتری است. در حوزه اجتماعی و فرهنگی با تبدیل شدن جامعه جوان به جامعه پیر، شاهد شکافهای نسلی در اثر به هم خوردن توازن جمعیت نسلها و جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان خواهیم بود که مسئلهای نوظهور تحت عنوان «سالمندان سرراهی» را بهوجود خواهد آورد! که این بحث نیز در بخش سلامت جسمی- روانی جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است.
تراژدی کاهش جمعیت در ایران نه تنها باعث دلنگرانی دلسوزان کشور و نظام شده است بلکه بهت و حیرت پژوهشکدههای معتبر و مجلات تخصصی حوزه جمعیت جهان را نیز برانگیخته است! بر اساس پژوهشهای هفتهنامه پزشکی «لنست»، جمعیت ایران در سال ۲۱۰۰ به ۷۰ میلیون نفر خواهد رسید؛ پیک جمعیتی در ایران در ۲۰۴۹ خواهد بود که به جمعیت ۹۵.۳۲ میلیون نفر خواهد رسید؛ نرخ باروری نیز از ۱.۷۳ فرزند به ازای هر زن به ۱.۵۵ فرزند سقوط
میکند.
بر اساس این مقاله؛ در سال ۲۱۰۰، پنج کشور پرجمعیت دنیا؛ هند (۱,۰۹ میلیارد)، نیجریه (۷۹۱ میلیون)، چین (۷۳۲ میلیون)، آمریکا (۳۳۶ میلیون) و پاکستان (۲۴۸ میلیون) خواهند بود که بنابر گفته قبلی از ابتدا با اجرای سیاستهای ضدجمعیتی مخالف بودند در حالیکه اصرار بر تداوم اجرای سیاستهای ضدجمعیتی یا بیتوجهی نسبت به سیاستهای جمعیتی ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب، ایران در سال ۱۴۰۹ یعنی کمتر از ۱۰ سال آینده به پیری جمعیت خواهد رساند.
البته در این بین باز بودن پنجره جمعیتی در ایران هنوز جای امید برای جبران آسیبها و پیامدهای عقبافتادگی کشور در بهبود اوضاع جمعیتی کشور را باقی گذاشته است. در هر کشوری یک فرصت طلایی برای جبران خسارت جمعیتی و کاهش جمعیتی وجود دارد که این پنجره جمعیتی نام دارد. این پنجره ۴۰ تا ۴۵ سال برای هر کشور اتفاق میافتد که در پنج سال آخر این پنجره، شروع به بسته شدن میکند و زمان طلایی همان ۴۰ سال است که برای کشور ایران این پنجره از سال ۱۳۸۵ باز شده و در حدود ۲۶ سال دیگر از این فرصت باقی مانده است.
طنین یاس - منیره غلامیتوکلی