خطیب جمعه تهران گفت: مشکل ترخیص کالا از گمرک و نظایر آن که مردم را با مشکلات مواجه میکند، به خاطر نادانی، سستی و بی توجهی مسئولان مربوطه است.
به گزارش خبرگزاری بسیج، متن سخنان آخر هفته آیتالله محمد امامی کاشانی خطیب جمعه تهران به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابی القاسم محمد و علی اله الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین
قال الله العظیم فی کتابه الکریم
مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّه (سوره مبارکه توبه آیه کریمه ۱۲۰)
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بحث پیرامون کلمه «تمدن» است که تمدن به چه معنا و آیا تمدن را انبیا آوردند، مخصوصاً خاتم انبیا آورد، یا تمدن را دیگران به عنوان دانشمند و به عنوان صاحب نظر مطرح کرده اند. کلمه تمدن ریشهای در قرآن کریم دارد و آن ریشه مدینه است. «مدینه طیبه» که اکنون در عربستان سعودی است به عنوان مدینه طیبه و قبله گاه تمام امت اسلام است پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قبلاً یثرب نام داشته است و با هجرت پیغمبر اکرم از مکه به مدینه به عنوان «مدینه الرسول» ملقب شده است و مُعَنوَن شده است بعنوان «مدینه الرسول». حالا چرا مدینه گفته شد؟ به علت این که مدینه نقطهای بود از نظر آب و هوا و از نظر حاصل و آنچه وسیله آسایش است در مدینه بهتر بود، لذا به عنوان «مدینه الرسول» نام گذارده شد. پس تمدن از همان ماده «مدن» و «مدینه» گرفته میشود و لذا علمای لغت وقتی تمدن را بحث میکنند، میگویند که تمدن به معنای شهری گری و در شهر بودن و تخلق به اخلاق حسنه داشتن و با هم به خوبی عمل کردن، از خشونت دوری کردن، از آبروریزی اجتناب کردن، به یکدیگر احترام گذاشتن و لذا تمدن داشتن به همین معناست یعنی تخلق به اخلاق انسانی. این کلمه تمدن در لغتها و واژههای مختلف به همین معنا مطرح شده است مثلاً به عنوان اخلاق حسنه، به عنوان دوری از جهل و زندگی بر اساس علم و معرفت که اقرب الموارد بیان کرده و تمدن داشتن یعنی دارای تربیت بودن و با یکدیگر خوب و خوش عمل کردن و زندگی بر پایه آسایش استوار بودن.
یک بحثی است در فلسفه بعثت انبیا که نبوت ریشه اش کجاست. بعضی آورده اند ریشه را در ربط انسان به خدا، که این درسته، ولی شیخ الرئیس بوعلی سینا در کتاب شفا در بحث نبوت این مطلب را مطرح میکند که انسان «مدنی بالطبع» است یعنی طبعاً همه انسانها، فطرتاً همه انسانها میخواهند با هم باشند و انس داشته باشند و این منوط بر این است که حقوقهای همه محترم باشد، همه در آسایش باشند، در رفاه باشند و این را میگوید نکتهای است در تکامل انسان که تکامل انسان وقتی است که در یک نقطهای که همه جمع اند از نظر اخلاق و روش و حرفه و صنعت و زندگی همه با هم بر اساس عدل، مواسات، با هم بودن، حقوق یکدیگر را رعایت کردن و اگر بنده بخواهم این تعبیر را عرض کنم که کتاب حقوق امام زین العابدین علیه السلام که در باره حقوق بحث شده است، تمام حقوق، حقوق انسان نسبت به خدا، حق خدا بر انسان، حق خود آدمی بر آدمی، ارحام، همسایگان، بستگان، حقوق اجتماعی، حقوق سیاسی، تمام اینها برمی گرده به همان تمدن اسلامی بنابراین مسئله تمدن و مدنیت یک ریشه قرآنی دارد مَاکَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّه همراه پیغمبر بودن و راه او را یاد گرفتن و درست عمل کردن. این تمدن و این مدنیت یک نقطهی بالای بالا دارد و آن تمدن جهانی است، در برابر توحش، در برابر بربریت، آن تمدن، تمدن جهانی بودن، تمدن امام عصر ارواحنا له الفداست که در این روایت چنین آمده است: محمدبن یعقوب کلینی رحمت الله علیه در کتاب وزین کافی این حدیث را آورده است از امام باقر علیه السلام که فرمود: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وقتی حجت ما و قائم ما قیام کند، وَضَعَ اَللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُئوسِ اَلْعِبَادِ دست میگذارد بر سر مردم، دست خدا، دست ولایت، بر سر جهانیان این کنایه از آن است که عنایت آن حضرت بروز میکند توجه آن حضرت ظهور پیدا میکند و آن وقتی است که دولت او تشکیل شده و فجمع به عقولهم عقلها همه با هم میشه، جمع میشه، وحدته، انسجامه، انسانها بر اساس عقل با هم عمل میکنند نه بر اساس جهل، نه بر اساس خشونت، معرفت، رحمت، لطف و بالاخره عقل و فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلاَمُهُمْ مردم بلوغ پیدا میکنند، به حد حُلم میرسند، بلوغ، یعنی تا حکومت جهانی آن حضرت نیامده و تمدن اساسی و اصلی نیامده انسانها نابالغند، انسانها صغیرند، انسانها زندگیشان آن زندگی پاکیزه با هم نیست. خوب؛ حالا این تمدنی که مطرح است و به عنوان این که اخلاق جامعه باید چنین باشد روششان باید چنین باشد، یک نگاهی باید کرد به تاریخ، نگاهی باید کرد به دنیا، ببینیم دنیا الان در چه حاله در توحشه؟ در جنگه؟ در خونریزیه؟ در این که زندگی انسانها را تباه کنه؟ و همه را نابود کنه؟ برای این که خودش بمانه؟ همین وضعی که در امریکا پیداست، در صهیونیسم پیداست، در اذناب همین استکبار مشاهده میشه، این همین توحشه و یکی از دلایل غیبت آن حضرت که امام عصر ارواحنا له الفدا غایب میشه، یکیش همین هست که تمدنها بیان و بینند کاری نمیتوانند بکنند، تا آن تمدن بیاد که جَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلاَمُهُمْ این چنین باشد و تاریخ بشریت و دنیای امروز این حقیقت را نشان میدهد که جهان نیاز دارد به یک تمدن واقعی، نیاز دارد به مدنیت، دنیا نیاز دارد به یک چنین اخلاق و حرفه و صنعت و عزت و مواسات و برادری و با هم بودن. به آبروها، حیثیت ها، موقعیت ها، ملاحظه و توجه داشتن فعلاً دنیا در صغارت به سر میبرد، در کودکی به سر میبرد، تا آن زمان بیاید که ظهور، ولی عصر ارواحنا له الفداست که همه باید تلاش کنیم برای آمدن چنین روزی.
در اینجا نکتهای رهبر معظم انقلاب دام ظله با آقایانی که در شورای هماهنگی بودند در مسائل اقتصادی بیان کردند.
در شورای عالی هماهنگی اقتصادی که در حضور رهبر معظم انقلاب تشکیل شد، یکی از فرازهای صحبتشان این است، هدف از برگزاری این جلسه بیان راهکارهای عملی است که در کوتاه مدت نتیجه دهد و تأثیر آن در زندگی مردم مشخص گردد. البته لازم است اجرای این راهکارهای عملی و تأثیرگذاری به همت جدی و تلاش پیگیر رؤسای قوا و مسئولان مربوط و مرتبط با سه قوه و سازمانها انجام بگیرد. بعد هم این نکته را اضافه میکنند این که از ظرفیتها استفاده بشود و از تواناییهای فراوان استفاده بشود این تحریمها را بی اثر میکند، به شرط آن که بخواهیم و همت کنیم و به دل مشکلات برویم. تحریمها را بی اثر میکند، اگر چنین تلاشی برای همه مسئولان در امور اقتصادی باشد.
بیانی از حضرت سجاد علیه السلام است که آن بیان در اینجا مناسب است، ایشان میفرماید که وَ اَمّا حُقوقُ رعیَّتُکَ بِالسّلطان حقوق رعیت، وقتی رعیت است که سلطان دارد، سلطان کیست؟ سلطان آن کسی است که قدرت دارد بر مردم و لذا میفرماید فَان تَعلَمَ انَّکَ تو بدانی که تو این قوت را پیدا کرده ای، این قدرت را پیدا کرده ای، وزیر شدی، وکیل شدی، قاضی شدی، مدیر شدی، این مسئولیتهاست. این مسئولیتها، یک عبارتی است باز در همینجا، میفرماید که این پنجاه حقی که امام زین العابدین علیه السلام مطرح کرده اند، این پنجاه حقی که در اینجا مطرح شده این حقوق، حقوقی است که نمیشود از آن شانه خالی کرد، فَهذه خَمسونَ حقَّاً مُحیطٌ بِکَ این پنجاه حقه که به تو احاطه دارد لا تَخرُج مِنها فی حالٍ من الأحوال به هیچ وجه از این حقوق نمیتوانی شانه خالی کنی، به تو احاطه دارد، از راست، از چپ، از روبرو، از پشت سر، از بالا، از پایین، فرار نمیتوانی بکنی. این بر تو که سلطنت داری، همان سه قوا، همان کسانی که دست اندرکار هستند، که رهبر عزیزمان دام ظله همین سفارش و توصیه جدی را دارند، میفرماید امام زین العابدین علیه السلام که از اینها نمیشود شانه خالی کرد همه مسئولند، همه مسئولند، در گوشه و کنار امور کشور و مسائل اقتصادی آنقدر فراوان است که اگر مسئولیتها عمل شود، اینها به وظیفه شان عمل کنند، کشور از این وضع و گرفتاری نجات پیدا میکند. اگر همه به این وظیفه شان عمل کنند و بدانند که چنان وظیفهای دارند. همین گمرک، نظیر این امور، مشکلاتی که برای مردم پیش میآید، به خاطر نادانی به خاطر سستی، به خاطر بی توجهی، به خاطر این که بگه این کار اوست نه کار من، در حالی که نمیتوانی از این خارج شوی و حالٍ منَ الاَحوال این یک حقیقتی است که باید به این حقیقت توجه کرد و جامعه اسلامی را باید نگه داشت و مدنیت و تمدن یکی همینه، مدنیت و تمدن یعنی اخلاق، یعنی رفاه، یعنی آسایش و این هم به دست کسانی است که دست اندرکار هستند این وظیفه را باید جدی بگیریم و باید به این تکلیف عمل کنیم و توجه به این داشته باشیم که مسئله زندگی مردم است، اقتصاد جامعه، یک چنین تحول و یک چنین تحرک و پیگیری و تلاش و کوشش احتیاج دارد و بر شانه همه کسانی است که دست اندرکار هستند و دارند کار میکنند. خوب بنابراین تمدن و مدنیت معنایش در حقیقت یک چنین ارتباطی است که با یکدیگر باید داشته باشند. شیخ الرئیس در همین کتاب شفا مثال میزند میگوید خدای متعال ابروها را چنین خلق کرد، بعد از کف پا مثال میزند، کف پا را این چنین آفرید که انسان بتواند راحت حرکت کند، آیا جامعه نباید به یک چنین کمالی آراسته شود؟ وقتی خدای متعال راجع به انسان با این زیبایی و با این حل تمام نیازها با وجود تمام مشکلهاست، پس بنابراین نبوت و این که باید یک چنین تمدنی و یک چنین کمال و تکاملی باشد این برای جامعه نیازه. بعد در پایان آن بیانی که امام سجاد علیه السلام دارند، میفرماید کسانی که قدرت دارند آن که ما أعطاکَ الله من فضل هذه العزّه خدا به تو عزت داد، صندلی داد، مقام داد، تلفن و دستگاه داد و میتوانی کار انجام دهی و این کاری که خدا به تو داد و القوّه الّتی قَهَرتَ بها أن تکون لله شاکراً خدای متعال خواست تو شاکر باشی، نعمت خدا را شکر کنی من شکر الله أعطاه فیما أنعم علیه خدای متعال به تو اگر شاکر بودی یعنی این صندلی را شکر گذاشتی، این میز را شاکر بودی و دنبال رفتی و تلاش کردی اگر چنین شد، در تلاش کردن، تو به لطف خدا و رحمت خدا دست یافتهای و اگر تو چنین نکردی، تو نشناختی این مقام را، تو نشناختی این وظیفه را، گفتی دیگران بکنند، کار ما نیست، اگر نشناختی، کفران کردهای این نعمت را، پس بنابراین این نعمت را باید تو اهمیت بدهی و برای این نعمت ارزش قائل شوی، مخصوصاً در این شرایطی که ما در دنیای توحش قرار گرفته ایم ما در دنیای بربریت قرار گرفته ایم. گرچه مدعی تمدن اند این تمدنی است که پیداست میبینید، این تمدن نیست، جز خونریزی، جز جنایت، جز دنبال این که چگونه ما فلان جا را بگیریم، فلان تصرفات را بکنیم، فلان جامعه را به خاک ذلت بنشانیم، این فکری است که جامعه بشری داره و یکی از نتایج بحثم این بود که فلسفه غیبت یکی اش همین است که دنیا برسد به این که باید آن تمدن اساسی وجود پیدا کند، تا مردم راحت باشند و نکته دوم این که قبل از ظهور آن حضرت در صغر و کودکی زندگی میکنند، یعنی نه آبروها محفوظه نه عزتها محفوظه، نه صله رحم مطرحه، نه دیگران مطرحه، این وضعی که متاسفانه در شرایط امروز پیداست. این همان حالتی است که باید به همان بربریت و خودبینی و خودخواهی تعبیر کرد.
این وظیفه ماست، در اعتقاد به اسلام در اعتقاد به کلمات اهل بیت علیهم السلام و این که ما این راه را برویم، در اخلاق چنین باشیم، در امور کشور آنچنان اهتمام داشته باشیم آن وقت است که میتوانیم بنده شاکر خدا باشیم.
والسلام علیکم و رحمت الله
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابی القاسم محمد و علی اله الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین
قال الله العظیم فی کتابه الکریم
مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّه (سوره مبارکه توبه آیه کریمه ۱۲۰)
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بحث پیرامون کلمه «تمدن» است که تمدن به چه معنا و آیا تمدن را انبیا آوردند، مخصوصاً خاتم انبیا آورد، یا تمدن را دیگران به عنوان دانشمند و به عنوان صاحب نظر مطرح کرده اند. کلمه تمدن ریشهای در قرآن کریم دارد و آن ریشه مدینه است. «مدینه طیبه» که اکنون در عربستان سعودی است به عنوان مدینه طیبه و قبله گاه تمام امت اسلام است پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قبلاً یثرب نام داشته است و با هجرت پیغمبر اکرم از مکه به مدینه به عنوان «مدینه الرسول» ملقب شده است و مُعَنوَن شده است بعنوان «مدینه الرسول». حالا چرا مدینه گفته شد؟ به علت این که مدینه نقطهای بود از نظر آب و هوا و از نظر حاصل و آنچه وسیله آسایش است در مدینه بهتر بود، لذا به عنوان «مدینه الرسول» نام گذارده شد. پس تمدن از همان ماده «مدن» و «مدینه» گرفته میشود و لذا علمای لغت وقتی تمدن را بحث میکنند، میگویند که تمدن به معنای شهری گری و در شهر بودن و تخلق به اخلاق حسنه داشتن و با هم به خوبی عمل کردن، از خشونت دوری کردن، از آبروریزی اجتناب کردن، به یکدیگر احترام گذاشتن و لذا تمدن داشتن به همین معناست یعنی تخلق به اخلاق انسانی. این کلمه تمدن در لغتها و واژههای مختلف به همین معنا مطرح شده است مثلاً به عنوان اخلاق حسنه، به عنوان دوری از جهل و زندگی بر اساس علم و معرفت که اقرب الموارد بیان کرده و تمدن داشتن یعنی دارای تربیت بودن و با یکدیگر خوب و خوش عمل کردن و زندگی بر پایه آسایش استوار بودن.
یک بحثی است در فلسفه بعثت انبیا که نبوت ریشه اش کجاست. بعضی آورده اند ریشه را در ربط انسان به خدا، که این درسته، ولی شیخ الرئیس بوعلی سینا در کتاب شفا در بحث نبوت این مطلب را مطرح میکند که انسان «مدنی بالطبع» است یعنی طبعاً همه انسانها، فطرتاً همه انسانها میخواهند با هم باشند و انس داشته باشند و این منوط بر این است که حقوقهای همه محترم باشد، همه در آسایش باشند، در رفاه باشند و این را میگوید نکتهای است در تکامل انسان که تکامل انسان وقتی است که در یک نقطهای که همه جمع اند از نظر اخلاق و روش و حرفه و صنعت و زندگی همه با هم بر اساس عدل، مواسات، با هم بودن، حقوق یکدیگر را رعایت کردن و اگر بنده بخواهم این تعبیر را عرض کنم که کتاب حقوق امام زین العابدین علیه السلام که در باره حقوق بحث شده است، تمام حقوق، حقوق انسان نسبت به خدا، حق خدا بر انسان، حق خود آدمی بر آدمی، ارحام، همسایگان، بستگان، حقوق اجتماعی، حقوق سیاسی، تمام اینها برمی گرده به همان تمدن اسلامی بنابراین مسئله تمدن و مدنیت یک ریشه قرآنی دارد مَاکَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّه همراه پیغمبر بودن و راه او را یاد گرفتن و درست عمل کردن. این تمدن و این مدنیت یک نقطهی بالای بالا دارد و آن تمدن جهانی است، در برابر توحش، در برابر بربریت، آن تمدن، تمدن جهانی بودن، تمدن امام عصر ارواحنا له الفداست که در این روایت چنین آمده است: محمدبن یعقوب کلینی رحمت الله علیه در کتاب وزین کافی این حدیث را آورده است از امام باقر علیه السلام که فرمود: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وقتی حجت ما و قائم ما قیام کند، وَضَعَ اَللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُئوسِ اَلْعِبَادِ دست میگذارد بر سر مردم، دست خدا، دست ولایت، بر سر جهانیان این کنایه از آن است که عنایت آن حضرت بروز میکند توجه آن حضرت ظهور پیدا میکند و آن وقتی است که دولت او تشکیل شده و فجمع به عقولهم عقلها همه با هم میشه، جمع میشه، وحدته، انسجامه، انسانها بر اساس عقل با هم عمل میکنند نه بر اساس جهل، نه بر اساس خشونت، معرفت، رحمت، لطف و بالاخره عقل و فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلاَمُهُمْ مردم بلوغ پیدا میکنند، به حد حُلم میرسند، بلوغ، یعنی تا حکومت جهانی آن حضرت نیامده و تمدن اساسی و اصلی نیامده انسانها نابالغند، انسانها صغیرند، انسانها زندگیشان آن زندگی پاکیزه با هم نیست. خوب؛ حالا این تمدنی که مطرح است و به عنوان این که اخلاق جامعه باید چنین باشد روششان باید چنین باشد، یک نگاهی باید کرد به تاریخ، نگاهی باید کرد به دنیا، ببینیم دنیا الان در چه حاله در توحشه؟ در جنگه؟ در خونریزیه؟ در این که زندگی انسانها را تباه کنه؟ و همه را نابود کنه؟ برای این که خودش بمانه؟ همین وضعی که در امریکا پیداست، در صهیونیسم پیداست، در اذناب همین استکبار مشاهده میشه، این همین توحشه و یکی از دلایل غیبت آن حضرت که امام عصر ارواحنا له الفدا غایب میشه، یکیش همین هست که تمدنها بیان و بینند کاری نمیتوانند بکنند، تا آن تمدن بیاد که جَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلاَمُهُمْ این چنین باشد و تاریخ بشریت و دنیای امروز این حقیقت را نشان میدهد که جهان نیاز دارد به یک تمدن واقعی، نیاز دارد به مدنیت، دنیا نیاز دارد به یک چنین اخلاق و حرفه و صنعت و عزت و مواسات و برادری و با هم بودن. به آبروها، حیثیت ها، موقعیت ها، ملاحظه و توجه داشتن فعلاً دنیا در صغارت به سر میبرد، در کودکی به سر میبرد، تا آن زمان بیاید که ظهور، ولی عصر ارواحنا له الفداست که همه باید تلاش کنیم برای آمدن چنین روزی.
در اینجا نکتهای رهبر معظم انقلاب دام ظله با آقایانی که در شورای هماهنگی بودند در مسائل اقتصادی بیان کردند.
در شورای عالی هماهنگی اقتصادی که در حضور رهبر معظم انقلاب تشکیل شد، یکی از فرازهای صحبتشان این است، هدف از برگزاری این جلسه بیان راهکارهای عملی است که در کوتاه مدت نتیجه دهد و تأثیر آن در زندگی مردم مشخص گردد. البته لازم است اجرای این راهکارهای عملی و تأثیرگذاری به همت جدی و تلاش پیگیر رؤسای قوا و مسئولان مربوط و مرتبط با سه قوه و سازمانها انجام بگیرد. بعد هم این نکته را اضافه میکنند این که از ظرفیتها استفاده بشود و از تواناییهای فراوان استفاده بشود این تحریمها را بی اثر میکند، به شرط آن که بخواهیم و همت کنیم و به دل مشکلات برویم. تحریمها را بی اثر میکند، اگر چنین تلاشی برای همه مسئولان در امور اقتصادی باشد.
بیانی از حضرت سجاد علیه السلام است که آن بیان در اینجا مناسب است، ایشان میفرماید که وَ اَمّا حُقوقُ رعیَّتُکَ بِالسّلطان حقوق رعیت، وقتی رعیت است که سلطان دارد، سلطان کیست؟ سلطان آن کسی است که قدرت دارد بر مردم و لذا میفرماید فَان تَعلَمَ انَّکَ تو بدانی که تو این قوت را پیدا کرده ای، این قدرت را پیدا کرده ای، وزیر شدی، وکیل شدی، قاضی شدی، مدیر شدی، این مسئولیتهاست. این مسئولیتها، یک عبارتی است باز در همینجا، میفرماید که این پنجاه حقی که امام زین العابدین علیه السلام مطرح کرده اند، این پنجاه حقی که در اینجا مطرح شده این حقوق، حقوقی است که نمیشود از آن شانه خالی کرد، فَهذه خَمسونَ حقَّاً مُحیطٌ بِکَ این پنجاه حقه که به تو احاطه دارد لا تَخرُج مِنها فی حالٍ من الأحوال به هیچ وجه از این حقوق نمیتوانی شانه خالی کنی، به تو احاطه دارد، از راست، از چپ، از روبرو، از پشت سر، از بالا، از پایین، فرار نمیتوانی بکنی. این بر تو که سلطنت داری، همان سه قوا، همان کسانی که دست اندرکار هستند، که رهبر عزیزمان دام ظله همین سفارش و توصیه جدی را دارند، میفرماید امام زین العابدین علیه السلام که از اینها نمیشود شانه خالی کرد همه مسئولند، همه مسئولند، در گوشه و کنار امور کشور و مسائل اقتصادی آنقدر فراوان است که اگر مسئولیتها عمل شود، اینها به وظیفه شان عمل کنند، کشور از این وضع و گرفتاری نجات پیدا میکند. اگر همه به این وظیفه شان عمل کنند و بدانند که چنان وظیفهای دارند. همین گمرک، نظیر این امور، مشکلاتی که برای مردم پیش میآید، به خاطر نادانی به خاطر سستی، به خاطر بی توجهی، به خاطر این که بگه این کار اوست نه کار من، در حالی که نمیتوانی از این خارج شوی و حالٍ منَ الاَحوال این یک حقیقتی است که باید به این حقیقت توجه کرد و جامعه اسلامی را باید نگه داشت و مدنیت و تمدن یکی همینه، مدنیت و تمدن یعنی اخلاق، یعنی رفاه، یعنی آسایش و این هم به دست کسانی است که دست اندرکار هستند این وظیفه را باید جدی بگیریم و باید به این تکلیف عمل کنیم و توجه به این داشته باشیم که مسئله زندگی مردم است، اقتصاد جامعه، یک چنین تحول و یک چنین تحرک و پیگیری و تلاش و کوشش احتیاج دارد و بر شانه همه کسانی است که دست اندرکار هستند و دارند کار میکنند. خوب بنابراین تمدن و مدنیت معنایش در حقیقت یک چنین ارتباطی است که با یکدیگر باید داشته باشند. شیخ الرئیس در همین کتاب شفا مثال میزند میگوید خدای متعال ابروها را چنین خلق کرد، بعد از کف پا مثال میزند، کف پا را این چنین آفرید که انسان بتواند راحت حرکت کند، آیا جامعه نباید به یک چنین کمالی آراسته شود؟ وقتی خدای متعال راجع به انسان با این زیبایی و با این حل تمام نیازها با وجود تمام مشکلهاست، پس بنابراین نبوت و این که باید یک چنین تمدنی و یک چنین کمال و تکاملی باشد این برای جامعه نیازه. بعد در پایان آن بیانی که امام سجاد علیه السلام دارند، میفرماید کسانی که قدرت دارند آن که ما أعطاکَ الله من فضل هذه العزّه خدا به تو عزت داد، صندلی داد، مقام داد، تلفن و دستگاه داد و میتوانی کار انجام دهی و این کاری که خدا به تو داد و القوّه الّتی قَهَرتَ بها أن تکون لله شاکراً خدای متعال خواست تو شاکر باشی، نعمت خدا را شکر کنی من شکر الله أعطاه فیما أنعم علیه خدای متعال به تو اگر شاکر بودی یعنی این صندلی را شکر گذاشتی، این میز را شاکر بودی و دنبال رفتی و تلاش کردی اگر چنین شد، در تلاش کردن، تو به لطف خدا و رحمت خدا دست یافتهای و اگر تو چنین نکردی، تو نشناختی این مقام را، تو نشناختی این وظیفه را، گفتی دیگران بکنند، کار ما نیست، اگر نشناختی، کفران کردهای این نعمت را، پس بنابراین این نعمت را باید تو اهمیت بدهی و برای این نعمت ارزش قائل شوی، مخصوصاً در این شرایطی که ما در دنیای توحش قرار گرفته ایم ما در دنیای بربریت قرار گرفته ایم. گرچه مدعی تمدن اند این تمدنی است که پیداست میبینید، این تمدن نیست، جز خونریزی، جز جنایت، جز دنبال این که چگونه ما فلان جا را بگیریم، فلان تصرفات را بکنیم، فلان جامعه را به خاک ذلت بنشانیم، این فکری است که جامعه بشری داره و یکی از نتایج بحثم این بود که فلسفه غیبت یکی اش همین است که دنیا برسد به این که باید آن تمدن اساسی وجود پیدا کند، تا مردم راحت باشند و نکته دوم این که قبل از ظهور آن حضرت در صغر و کودکی زندگی میکنند، یعنی نه آبروها محفوظه نه عزتها محفوظه، نه صله رحم مطرحه، نه دیگران مطرحه، این وضعی که متاسفانه در شرایط امروز پیداست. این همان حالتی است که باید به همان بربریت و خودبینی و خودخواهی تعبیر کرد.
این وظیفه ماست، در اعتقاد به اسلام در اعتقاد به کلمات اهل بیت علیهم السلام و این که ما این راه را برویم، در اخلاق چنین باشیم، در امور کشور آنچنان اهتمام داشته باشیم آن وقت است که میتوانیم بنده شاکر خدا باشیم.
والسلام علیکم و رحمت الله
فارس/
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار