هیچ وقت کارم برایم اولویت نداشت، انسان بودن برایم مهمتر است
به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج و به نقل از فارس، بانوی نمونه انقلاب اسلامی، دارای ابعاد گوناگون علمی، فرهنگی، اجتماعی و... است؛ امروز زنان کشور ما در حالی در بخشهای مختلف چنین تأثیرگذاری دارند که در عین حال حجاب و عفاف و وجه تمایز میان زن و مرد، در معرض سوءاستفاده قرار نگرفتن و خود را تحقیر نکردن را جزو خصوصیّات اصلی خود رعایت میکنند.
یکی از بانوان نمونه انقلاب اسلامی، مسعوده فاضل بانوی ۴۷ ساله اصفهانی و عضو هیات علمی دانشگاه معارف اسلامی است؛ از دوران دبیرستان مشغول آموختن دروس حوزوی بوده و همزمان کلاسهای دوم، سوم و چهارم دبیرستان را به صورت شبانه میگذرانده است؛ او در سن ۱۶ سالگی ازدواج کرده ولی ازدواج مانع کسب علم او نشده تا اینکه دیپلم ریاضی خود را میگیرد.
مسعوده فاضل بعد از اخذ کارشناسی تربیت معلم قرآن، ارشد فلسفه و حکمت از دانشگاه آزاد نجفآباد و یک ارشد فلسفه غرب از دانشگاه اصفهان میگیرد و دکترای فلسفه و کلام را از دانشگاه قم اخذ میکند؛ وی مدرک سطح ۳ فقه و اصول را نیز از جامعهالزهرا میگیرد و اکنون مشغول پایاننامه سطح ۴ فقه خانواده است و سابقه تدریس در حوزه را نیز در کارنامه فعالیت خود دارد.
معلم شدن هدف بانوی نمونه اصفهانی
او سال ۸۵ به عنوان برگزیده بانوان قرآنپژوه در همایش بینالمللی بانوان قرآنپژوه به عنوان تدریس برتر انتخاب شد و طبق گفته خود، هدفش را معلم شدن میداند و میگوید: برایم معلمشدن خیلی مهم بود و قبل از اخذ مدرک دیپلم، تصمیم داشتم معلم شوم، حتی اگر شده معلم کودک، معلم دبستان و تدریس به سنین پایین را بیشتر ترجیح میدادم؛ چون در سنین پایین تأثیرگذارتر است، بنابراین قصد داشتم وارد آموزش و پرورش شوم که آن زمان نشد؛ من حتی زمانی که دیپلم ریاضی گرفتم و ترم اول در رشته برق دانشجو بودم، هدفم معلمشدن بود و تصمیم داشتم در دبیرستانهای فنیحرفهای رشتههای فنی را شروع به تدریس کنم و به سمت هدفم که تدریس بود بالا آمدم و چون فکر کردم باید سریعتر به هدفم برسم به تربیت معلم تغییر رشته دادم و حوزه را نیز ادامه دادم.
عضو کارگروه زنان و خانواده بسیج اساتید استان اصفهان علت اشتیاق خود به این تغییر رشته و معلم شدن را چنین بیان میکند: بچه که بودم، مادرم مدرسه میرفتند و من پیش مادربزرگم بودم، مادربزرگ مادری من زنی بود که استراحتش قرآن خواندن و مفاتیح خواندن بود، محال بود که روزانه، جزخوانی ایشان ترک شود یا ادعیه مختلف را نخواند و الان که فکر میکنم، میبینم که چقدر وقتهایشان برکت داشت و با وجود تمامی کارها و نگهداشتن بچهها، به دیگران نیز مشورت میداد؛ ایشان درحالیکه کارهای خانه را انجام میداد، دعای فرج و سوره واقعه را نیز به من میآموخت.
او ادامه میدهد: من البته یک دوره دانشگاهی نیز ارشد بالینی خانواده خواندم ولی آن دوره را به اتمام نرساندم، در این دورهها میدیدم که چه قدر روانشناسان تحقیق کردند و متوجه میشدم بسیاری از آن تحقیقات همان کارهایی بود که مادربزرگ من انجام میداد؛ برای مثال آموزشهایی که به بچهها میداد با نهایت لطف بود و هیچ وقت به ما دستور نمیداد و ما هم از برخوردی که داشت متوجه رفتارها میشدیم؛ من از مادربزرگم یاد گرفتم که چقدر ارزشمند است انسان چیزی را یادبگیرد و به دیگران بیاموزد و وقتی مجبور هستی یاد بدهی ناخودآگاه برای یادگرفتن و عمل کردن تلاش میکنی.
اثر تربیتی مادربزرگ خانم استاد، برای معلم شدن
این هیات علمی دانشگاه در ادامه بیان میکند: این اثری بود که فکر میکنم از تربیت مادربزرگ بود، به طور کل یادگیری در خانواده ما رایج بوده و حتی دخترها بعد از ازدواج نیز به تحصیلات خود ادامه دادند؛ ولی ممکن است این تحصیلات با توجه به شرایط زندگی تغییر کند، برای مثال ممکن است در برههای نتواند به دانشگاه برود، به حوزه میرود یا اگر نتوانست به حوزه برود به جلساتی میرود که دانشی را یاد بگیرد، مادربزرگ مادری و مادربزرگ پدری من، هر دو به علم اهمیت میدادند؛ مادربزرگ پدری من بوستان و گلستان را حفظ بودند و هر حرکتی که انجام میدادیم یک حکایت از گلستان و بوستان برای ما میگفتند و حافظه قویای داشتند، مادرم حوزه میرفتند و زمانهایی نیز تدریس داشتند؛ ایشان یک جلد کتاب شعر به نام «راه خدا» دارند، پدرم کشاورز بودند و ایشان نیز به تبع مادرشان شعر و حکایات زیادی حفظ بودند، پدر و مادرم به روضههای متفاوتی میرفتند و سپس در خانه برای هم تعریف میکردند، و ما از این تعریفکردنها چیزهای زیادی یاد گرفتیم.
برای یاد دادن به دیگران، ابتدا باید خودمان رشد کنیم
عضو کارگروه زنان و خانواده بسیج اساتید استان اصفهان در خصوص خواندن دروس حوزوی و دانشگاهی به صورت همزمان ضمن بیان علاقه، گفت:در حوزه به دلیل مباحثهها، دروس بسیار عمیق یاد داده میشد و حتی به صورت مجزا کلاسهای تفسیر و حفظ قرآن میرفتم و کار میکردم و در حوزه، زمانی فلسفه و کلام کار نمیکردند و به همین دلیل من برای این رشته، وارد دانشگاه شدم و احساس میکردم برای معلم شدن نیاز است که همه این مطالب را بدانی اما آدم اول باید خودش رشد پیدا کند و چیزی داشته باشد که به مخاطبش انتقال بدهد و هرجایی که میدیدم اطلاعاتی ناقص است جای دیگری آن را به دست میآوردم.
زندگی سنتی یک بانوی هیات علمی اصفهانی
زمانی که از وی درباره سبک زندگی پرسیدیم، گفت: از لحاظ ظاهری، یک زندگی سنتی داریم، با پدرشوهرم زندگی میکردیم که چند سالی است از دنیا رفتهاند و مادرشوهرم زمانی که همسرم کوچک بودند، فوت کردند ولی از نظر آموزشی خیلی بچهها را به یادگیری تشویق میکردند، مهم نیست کسی مدرک بگیرد یا خیر و به جای خاصی برسد یا نرسد، مهم این است که یاد بگیرند تلاش کنند و پویا باشند، نباید استعدادها را نادیده گرفت و مهم این است که تنبل نباشند.
اهمیت نقش معنوی یک مادر به عنوان یک زن تحصیلکرده
وی در خصوص اینکه ممکن است بچهها از وقت نگذاشتن به دلیل مشغله درسی یا کاری، گله داشته باشند، بیان کرد: من یادم است هر ترم برنامهای را جلوی خانواده قرار میدادم و توافق میکردم و خانواده مشکلی نداشتند، نقش مادر فقط نقش عملی نیست، نقش معنوی است؛ یعنی فقط خوب با خانواده همراه باشی، به هر حال کارهای فیزیکی میگذرد، مهم این است که خستگی بیرون را به خانه نیاوری؛ هیچ وقت از کسی توقع نداشتم و هرکاری را توانستم خودم انجام دادم و هیچ وقت در خانه به گونهای نبوده که من بخواهم به چیزی افتخار داشته باشم و هرکاری در خانه از دستم برمیآمده، انجام میدادم و دیگران نیز این محبت را درک میکنند؛ این که میگویند از محبت خارها گل میشود و اینکه میگویند محبت، اکسیر اعظم است، واقعا اثرگذار است.
انسان بودن مهمتر از شغل است
عضو کارگروه زنان و خانواده بسیج اساتید استان اصفهان گفت: من دوستان خوبی دارم که بسیاری از مواقع کمک حال من بودند، هیچ وقت کارم برایم اولویت نداشت، نمیتوانم ادعا کنم که به خاطر مادربودن کار و حقوق برایم اولویت نداشت، انسان بودن برایم مهمتر بود و اینکه وظیفهام را به درستی انجام دهم؛ گاهی وظایف زیادی را برای مادر تعریف میکنیم؛ یک مادر نباید خود را به خاطر بچهاش نابود کند مهم این است که انسان بودن را به بچهاش یاد بدهد؛ در کتاب فرهنگ فاطمیه آقای نیلیپور که شمایی از زندگی حضرت زهرا(س) است، حضرت هرجایی که وظیفهشان است آن کار را انجام می دهند.
فاضل با بیان این که وظیفه یک انسان ایجاد امنیت و آرامش برای کسانی است که با آنها هستیم، این انسان گاهی در قالب یک انسان است گاهی در قالب شاگرد است گاهی در قالب یک کارمند است، ادامه داد: مثلا من وقتی شاگرد هستم برایم مهم باشد که استاد از من راضی باشد گاهی رضایت استاد و رضایت افراد در خانه با هم تعارض دارد ممکن است گاهی اگر بخواهم استاد را راضی نگه دارم از این طرف بچه هایش ناراضی باشند، پس من اولویتم را بر نزدیکترین افرادم قرار میدهم و درس را دیرتر میخوانم مثلا من به جای اینکه دو رشته بخوانم یک رشته بخوانم یا تعداد واحد کمتر بردارم باید در حالت تعادل وجود داشته باشد ولی هیچ کدام نباید کنار گذاشته شود.
او میگوید حتی زمانی که ازدواج کرده و همزمان درس نیز میخوانده، به کارهای خانه نیز در حد ضرورت میرسیده؛ مثل پخت غذا، تمیزی خانه، شست و شوی لباسها؛ به عقیده او، واقعا خدا کمک میکند و به وقت برکت میدهد و حتی در این باره میگوید: یادم است زمانی که پدرشوهرم زنده بود یک بار داشتم پلهها را تمیز میکردم، پدرشوهرم گفت، این کار را هرکسی میتواند انجام دهد برو یک کاری بکن که کسی نمیتواند انجام دهد، ایشان تشویق میکردند که من درسم را بخوانم.
عضو کارگروه زنان و خانواده بسیج اساتید استان اصفهان با گریزی به دوران زندگی متاهلی با بیان این که در ۱۸سالگی بچهدار شدم، از سال ۶۸ تا سال ۷۰ مرتب حوزه میرفتم ولی بعد از بچهدار شدن مرتب نرفتم و ساعتهایی در منزل آیتالله زاهد حضور مییافتم، گفت: در این یک ساعت بچهام را نزد مادرم میگذاشتم، با توجه به شرایط زندگی، استادی را پیدا میکردم که هم مطالعه و یادگیری درس داشته باشم هم بچهداری کنم و سال ۷۵ دانشگاه قبول شدم، بچه اول را که داشتم تصمیم داشتم الزاما پزشکی قبول شوم ولی با آمدن بچه دوم رشته برق را که انتخاب کرده بودم؛ در نهایت تغییر رشته دادم که با توجه به شرایط زندگی رشته راحتتری را انتخاب کرده باشم و رشته تربیت معلم قرآن را انتخاب کردم و چون قبل از آن نیز حوزه رفته بودم، پیش زمینهای نیز در این خصوص داشتم؛ یعنی در دوران کارشناسی به دلیل آموزشهای داخل خانه و کلاسهای حوزهای که رفته بودم، در طول ترم نیاز به درس خواندن نداشتم؛ من از برق و پزشکی به خاطر بچهها گذشتم ولی منتی بر آنها نیست چون خودم نیز رشته تربیت معلم قرآن را دوست داشتم.
این بانوی نمونه اصفهانی در خصوص اینکه کمکهای همسرش در رسیدن به هدف معلم شدن اثر زیادی داشته گفت: با وجود کمکهای همسرم من در انتخاب رشته آزاد بودم و سفارش همیشگی من به دانشجویان این است که کار را برای خدا انجام دهند و از دیگران هیچ توقعی نداشته باشند، اگر حتی برای خدا کاری انجام نمیدهند حداقل برای آرامش و رضایت خودشان کار کنند.
انتهای پیام/
منبع: روابط عمومی بسیج اساتید استان اصفهان