خبرهای داغ:
شهید مسلم حاتمی از فرهنگیان اهل مسجدسلیمان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که قائم مقامی گردان سلمان (ع) در آن دوران برعهده داشت درسال ۶۵در کربلای شلمچه پس از اصابت گلوله به سرش در حالتی سجده گونه به شهادت رسید.
کد خبر: ۹۳۱۱۹۷۹
|
۲۲ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۲

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج خوزستان به نقل از مسئول روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج مسجدسلیمان به مناسبت سی و چهارمین سالگرد معلم شهید مسلم حاتمی و شهدای عملیات کربلای پنج دفاع مقدس ، ویژه برنامه قرائت زیارت عاشورا و غبارروبی گلزارشهدای چهاربیشه با همکاری پایگاه بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج شهید مسلم حاتمی مسجد الله اکبر حوزه یکم شهید دستغیب این شهرستان صورت گرفت.

به گزارش خبرنگار بسیج خوزستان در مسجدسلیمان شهید مسلم حاتمی از فرهنگیان اهل مسجدسلیمان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که قائم مقامی گردان سلمان (ع) در آن دوران برعهده داشت در تاریخ ۶۵/۱۰/۲۱ در کربلای شلمچه پس از اصابت گلوله به سرش در حالتی سجده گونه به شهادت رسید.

دکتر ایرج فولادی یکی از همرزمان وی اینگونه از این شهید بزرگوار نقل می کند : شب قبل از عملیات شهید مسلم حاتمی فرمانده عملیاتی گردان مسلم از همه خواست تا وصیت نامه بنویسند و گفت هرکس زودتر شهید شد سلام بقیه را به آقا امام حسین(ع) برساند و به یک سجده طولانی رفت ؛ شب اول عملیات گارد ریاست جمهوری عراق را گرفتیم شب دوم به محاصره عراقی ها در آمدیم و همه 85 نفر گروهان شهید شدند به جز تعداد معدودی که مجروح شدند. عراقی ها با سیمینف به پیشانی شهید حاتمی شلیک کردند و او در حالت سجده درست مانند شب عملیات به شهادت رسید حتی وقتی 40 روز بعد از آزادی منطقه برای بردن جسدش رفتیم در همان حالت سجده بود.
آقای مهرداد محبی نورالدین وند جانباز و
هم رزم شهید مسلم حاتمی در گفت و گو با خبرنگار بسیج خوزستان در مسجدسلیمان خاطره ای از شهید مسلم حاتمی را نقل کرد که در متن زیر آن را می خوانید:
محبی در این خاطره عنوان کرد: شب قبل از اعزام یکسری از دوستان از جمله جانباز مخلص و سرافراز محمد مراد عزیزی ،مرحوم ابراهیم آموده شهید سعید اعتدالی و شهید یوسف سلیمانی و 2 یا 3 نفر از دیگر دوستان که اسم آن ها را به خاطر ندارم در مسجدالرضا علیه السلام پشت برج گرد هم جمع شده بودییم و ضبط صوتی هم بود و دوستان هر یک به فراخور حال خود مطلبی می گفتند که ضبط شود و به یادگار بماند در حین ضبط شهید مسلمی که گاهی اوقات سری به مسجد و پایگاه می زدن در آن تشریف آوردند و مشاهده کرد که مادر حال ضبط صوت هستیم اجازه شنیدن صوت هارا خواستند که پس از گوش دادن جاهایی از ضبط توقف می کردن و می پرسیدند این صدای کی هست و ما هم جوابشان را می دادیم بعد با همان لبخند نمکین و ملیحی که داشتند و به زعم ما در آن مقطع شوخی می‌پنداشتیم اشاره ای به شهید اعتدالی و سلیمانی کردن و با خنده گفتن اینا صوت و صدایشان به شهدا می خورد .

وی ادامه داد: بعد از اتمام کار این شهید بزرگوار نوار کاست ضبط شده را امانتی با خودشان بردند که بنا بود از روی آن ضبط کنن بعد این نوار را از ایشان تحویل بگیریم که این قضیه فراموش شد.
محبی گفت: این جریان بعد از شهادت شهید اعتدالی و یوسف سلیمانی به ذهنم آمد و بعد از مدتی نیز شهید مسلم حاتمی هم به شهادت رسیدند و هر چه از طریق خانواده شان پیگیر نوارضبط شده شدم نتیجه ای نگرفتم ولی این موضوع که شهدا قبل و بعد از شهادتشآن هم شاهد بر امور و به نوعی شهید هستند برایم مسجل شد خداوند روح آن بزرگوار و تمامی شهداء رو قرین رحمت کند.

گوشه هایی از وصیت نامه پاسدار شهید مسلم حاتمی قائم مقام گردان سلمان مسجدسلیمان:
بنده وصیت نامه خود را به سه اصل زیر مطرح می کنم تو کل برخدا ؛ تبعیت از امام خمینی (ره ) (ولایت فقیه ) و ادامه راه ولایت فقیه و صبر و نماز.
اگر می خواهید آنسان آگاه و سالم در همه مسائل باشید و راه صراط را پیدا کنید ارتباط با حوزه داشته باشید.
خداوندا زندگی مرا مانند محمد(ص)و خاندانش و مرگم را نیز مانند محمد(ص) و خاندانش قرار ده.
وصیت این بنده حقیراین است که نماز جمعه ،وحدت و برادری و مهربانی و دیگر صفات پسندیده اخلاقی را آموزش می دهد.سپاه پاسداران و واحد بسیج و پایگاههای مقاومت ثمره خون شهدا می باشند.با این ها ارتباط مستقیم داشته باشید تا همیشه بیاد شهدای پاسدارو بسیجی باشید.
نوجوانان ،جوانان ،دانش آموزان ،سرمایه های آینده اسلام و بشریت مواظب خود باشید.
امت حذب اللت فقیه،ولایت فقیه را فراموش نکنید که اگر فراموش شد یعنی وصیت رسول اکرم (ص)را نادیده گرفتیم
می روم تا همچون امامم حضرت علی (ع) به دنیا بگویم ای دنیا من پشت به تمام زیبائی هایت و هستی های درون و برونت کرده ام که دنیا محل قرار نیست ،محل گذر است .
عزیزان حضرت علی (ع) رمز پیروزی و شکست را در دو کلمه خلاصه کرده است .وحدت رمز پیروزی است و تفرقه ،شکست هر ملت است.

شب قبل از اعزام یکسری از دوستان از جمله جانباز مخلص و سرافراز سردار محمد مراد عزیزی ،مرحوم ابراهیم آموده شهید سعید اعتدالی و شهید یوسف سلیمانی و 2 یا 3 نفر از دیگر دوستان که اسمشون رو بخاطر ندارم در مسجدالرضا علیه السلام پشت برج گرد هم جمع شده بودییم و ضبط صوتی هم بود و دوستان هر یک به فراخور حال خود مطلبی میگفتن که ضبط بشه و به یادگار بمونه در حین ضبط خدا رحمت کنه شهید حاتمی که گهگداری سری به مسجد و پایگاه میزدن تشریف آوردن و دید که ما ضبط میکنیم گفتن اشکالی نداره منم گوش کنم که پس از گوش دادن جاهایی از ضبط توقف میکردن و میپرسیدن این صدای کیه و ما هم بهشون می‌گفتیم بعد با همان لبخند نمکین و ملیحی که داشتن و به زعم ما در آن مقطع شوخی می‌پنداشتیم اشاره یی به شهید اعتدالی و سلیمانی کردن و با خنده گفتن اینا صوت و صداشون به شهدا میخوره . گذشت ایشون نوار رو با خودشون بردن که بنا بود از روش ضبط کنن بعد ما برییم ازشون بگیریبم که فراموش شد و این مطلب بعد از شهادت شهید اعتدالی و یوسف سلیمانی به ذهنم آمد و بعد از مدتی نیز آن بزرگوار بشهادت رسیدند و هر چه از طریق خانواده ایشان پیگیر نوار شدم نتیجه یی نگرفتم ولی این موضوع که شهدا قبل و بعد از شهادتشآن هم شاهد بر امور و به نوعی شهید هستند برایم مسجل شد خداوند روح آن بزرگوار و تمامی شهداء رو قرین رحمت کنه .

ارسال نظرات
پر بیننده ها