به گزارش خبرگزاری بسیج از ارومیه، امروزه سنگ بستر توسعه بسیاری از شهرهای جهان، توسعه زیربنایی و زیرساختی شهرها میباشد. توسعه در بخش زیربنایی یک شهر متضمن توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن شهر است، بسیاری از مدیران شهری در شهرهای توسعهیافته همواره به دنبال سرمایهگزاری در بخشهای زیرساختی و زیربنایی شهرها میباشند. این سرمایهگزاریها برای نیل به هدف خود نیازمند یک برنامهریزی بلندمدت بوده و عزم مدیران شهری را میطلبد.
از نگاه علم مدیریت شهری سرمایهگزاری در حوزههای زیرساختی و زیربنایی شهرها با یک برنامهریزی نظاممند میتواند به عنوان یک سرمایهگزاری مطمئن برای توسعه شهرها باشد.
در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور، مدیران شهری بنا به دلایل متفاوتی تمایل به سرمایهگزاری در بخشهای زیربنایی و زیرساختی نداشته و بیشتر به دنبال برنامهریزی های کوتاه مدت برای سرمایهگزاری در بخشهای روبنایی هستند.
از دلایلی که باعث ایجاد این رویکرد در بین مدیران شهری ایران شده میتوان به کمبود منابع مالی، عدم وجود علم مدیریت شهری و برنامهریزی شهری در سطح کلان، وجود قوانین و مقررات محدودکننده و نگاه سیاسی و انتخاباتی به جایگاه مدیریت شهری اشاره نمود.
ارومیه یکی از شهرهای بزرگ ایران، مرکز سیاسی و اداری استان آذربایجان غربی میباشد؛ در یک نگاه کلی به شهر ارومیه، میتوان به راحتی به عدم توسعه یافتگی در بخشهای زیرساختی و زیربنایی شهر در مقایسه با سایر شهرهای کشور پی برد.
اما سوال اصلی که در ذهن متصور میگردد، این است که با توجه به سابقه دیرینه ارومیه در وجود مدیریت شهری، چرا امروزه این شهر در بخشهای زیرساختی و زیربنایی دچار عدم توسعه یافتگی شده است؟ و اکثر مدیران شهری با دید برنامهریزی در حوزه توسعه روبنایی شهر پا به عرصه مدیریت شهری میگذارند؟ جواب این سوال را میتوان در بسیاری از عوامل عنوان کرد. شاید اصلیترین دلیل را در طولانی بودن تحققپذیری برنامههای زیرساختی و زیربنایی دانست؛در دهههای اخیر چهرهی شهر ارومیه دستخوش تغییرات فراوانی شده است؛ که از این تغییرات میتوان به ساخت تقاطعهای غیرهمسطح، ساخت مجتمعهای تجاری بزرگ، شروع ساخت شهربازی مدرن، افزایش ساختمانهای سر به فلک کشیده و ... اشاره کرد. با یک نگاه کارشناسانه به تغییرات چند ساله اخیر شهر ارومیه، میتوان پی برد که اکثر این تغییرات در جهت توسعه زیرساختی و زیربنایی شهر نبودهاند.
برای مثال شهری که زیرساختهای حملونقل عمومی ان فرسوده و بسیار محدود میباشد و بنا به دیدگاه بسیاری از کارشناسان حوزه شهرسازی تنها راه حل کنترل ترافیک و آلودگی هوا در شهرها توسعه حملونقل عمومی می باشد، چرا باید مدیریت شهری در ساخت تقاطعهای غیرهمسطح و یا ساخت شهربازی مدرن سرمایهگزاری نماید، به گونهای که طبق برآوردهای کارشناسانه با نصف این هزینه کردها در شهر ارومیه میتوان زیرساختهای حملونقل عمومی شهر را به صورت مدرن توسعه داد، و یا در شهری که بسیاری از محلات آن سرانههای خدمات شهری از قبیل سرانه آموزشی، فضای سبز، ورزشی، درمانی و... بسیار ناچیز و گاهاً در حد صفر میباشد و بافت فرسوده آن با فرسودگی شدید دست و پنجه نرم میکند، سرمایهها و برنامهریزیها به سوی ساخت مراکز و مجتمعهای تجاری بزرگ و برگزاری همایشهای سالانه سوق داده شود؟
این رویکرد مدیریت شهری در سالهای اخیر بیشتر یک دید سیاسی و انتخاباتی بودهاست؛ متاسفانه در بسیاری از شهرهای ایران به ویژه شهر ارومیه وارد شدن مدیران شهری به عرصه و فضای انتخاباتی باعث شده است که مدیران شهری بیشتر به دنبال سرمایهگزاری در بخشهای روبنایی باشند زیرا سرمایهگزاری در این بخشها، کوتاه مدت بوده و آثار آن به وضوح در بین مردم قابل رویت و لمس میباشد. این رویکرد مدیران شهری به مثابه یک عمل جراحی زیبایی برای یک بیمار حاد قلبی میباشد.
در نظر گرفتن این تشبیه میتواند برای آینده شهرهای ایران الخصوص شهر ارومیه مشکلات حاد و بحرانی را در بر داشته باشد، به گونهای که در آینده ارومیه یک شهر توسعه یافته نامیده خواهد شد که از درون فرسوده و بیمار میباشد. امید است با وضع قوانین و مقررات قاطع و محدود کننده برای مدیران شهری، جایگاه مدیریت شهری را از عرصههای سیاسی و رقابتهای انتخاباتی دور کرد تا مدیران شهری به دور از این فضاها و جریانها به توسعه زیربنایی و زیرساختی شهرها پیش از هر موضوع دیگری توجه نمایند.
انتهای پیام