جبهه مقابله با کرونا، نیاز به سرباز دارد
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،
پرستاران، جهادگران عرصه سلامت هستند که در خدمت رسانی به بیماران در یکسال گذشته و در بحران کرونا، مجاهدتهای بسیاری کرده و متحمل سختیهای بسیاری شدهاند. پرستاران امروز با جانفشانی و ایثارگری در خط مقدم سلامت، حضوری پیشرو دارند و بسیاری از مدافعان سلامت در این راه شهید شدهاند.
«فاطمه مونسان» پرستار جهادگر ۳۴ ساله با مدرک کارشناسی ارشد پرستاری، از سال ۸۸ که مشغول به کار پرستاری شده، جهاد و خدمت در عرصه سلامت را تجربه میکند. اما طی یکسال گذشته که ویروس کرونا سلامت مردم شهر و دیارش را تهدید میکند، خود و همسرش خدمات ایثارگرانه را بهگونهای دیگری سرلوحه زندگی مشترکشان قرار دادهاند.
فاطمه مونسان و همسرش محسن خیرخواهان که کارشناس پرستاری داشته و شاغل در درمانگاه سرخه است، ۹ سال است که ازدواج کرده و صاحب یک پسر هستند. مونسان، این پرستار نمونه ایثارگر سرخهای در گفتگویی با خبرنگار طنین یاس، از سوابق کاری خود اینچنین میگوید: بنده دوران طرح را در درمانگاه سرخه گذراندم و سپس در بیمارستان کوثر این شهر استخدام شدم. تا قبل از کرونا، در بخش جراحی مشغول بودم و از زمان شیوع کرونا، در بخش بستری بیماران کرونایی مشغول به کار هستم.
این پرستار جهادگر درمورد علاقمندیاش به رشته پرستاری میگوید: در ابتدا شاید علاقه چندانی به این رشته نداشتم و به اجبار پرستار شدم، ولی خیلی زود بسیار علاقه مند شدم، در حدی که اگر چند روز مرخصی باشم، دلتنگ کارم میشوم. کرونا که شروع شد، حتی وقتی که به اوج رسید، مانند سایر پرستاران، هر روز شیفت بودم و تقریبا اصلا استراحت و روز تعطیل نداشتم.
دیدن سختی های دیگران، انگیزه ای برای خدمت
وی دلایل انتخابش به عنوان پرستار نمونه را وجدان کاری، اخلاق مداری در برخورد با بیماران، ارتقاء دانش مرتبط با بیماری، راهنمایی کردن افراد و همکاری با مسئولین و همکاران میداند که البته همه پرستاران نیز شایسته این عنوان هستند.
مونسان، دیدن سختیهایی که بیماران متحمل میشوند را انگیزهای دانست که خود و همکارانش را برای ادامه خدمت مصمم تر و قویتر میکند تا همهی تلاش خود را برای کاهش آلام بیماران و اضطرابشان و نگرانی های همراهانشان انجام بدهند.
هیچوقت سنگر مبارزه را خالی نمی کنیم
این پرستار نمونه که یکبار شهریور ماه مبتلا به کرونا شده، معتقد است: جبهه ی مقابله با کرونا، نیاز به سرباز دارد و نه تنها من، بلکه همه ی همکارانم، هیچوقت سنگر مبارزه را خالی نمی کنیم، اگرچه ابتدا ترس وجود داشت اما کم کم از بین رفت و جای خودش را به تلاش و صبر و امید داد. شاید بعضی وقت ها فشار کاری باعث شود از ادامه کار منصرف شوم اما این فکرها خیلی گذرا هستند. شاید دیدن رنج و ناراحتی بیماران، دیدن فوت انسانها، بیشتر من را به فکر انصراف دادن میاندازد.
اجرای موسیقی زنده برای قدردانی
وی از خاطراتی که در یک سال گذشته در جبهه مبارزه با کرونا اتفاق افتاده است تعریف کرد: یک بیمار داشتیم که استاد موسیقی بود. خدا را شکر روند بهبودی را در مدت بستری طی کرد و روز آخری که مرخص شد، همسرش وسایل موسیقیاش را به بیمارستان آورد و ایشان برای ما چند قطعه موسیقی زنده اجرا کرد و همه لذت بردیم.
لذت نجات بیمار از مرگ حتمی
البته مونسان از این فرصت مصاحبه استفاده کرد و خاطره ای را که به زمان قبل از کرونا بازمی گردد را نیز تعریف کرد و گفت: یک بار در هنگام تحویل شیفت، بر بالین بیمار کارگری که از ارتفاع سقوط کرده بود، حاضر شدم و احساس کردم که بیمار حال خوبی ندارد. تعریق فراوان، ضربان قلب بالا و عطش زیادی داشت. از او پرسیدم چطوری؟ گفت؛ خوب نیستم و نمیدونم چه شده است، شکمم درد میکند. خودم استرس گرفتم و سریع از او یک شرح حال از نحوه ی سقوطش گرفتم، معاینه بالینی کوچکی انجام دادم. دستم به سمت چپ شکمش که رسید، گفت درد دارم. سریع فشارش را چک کردم که پایین بود. به خونریزی داخلی و آسیب احشاء شکمی شک کردم. بلافاصله سرم تراپی را شروع کردم، رزرو خون انجام دادم و بیمار را سونداژ کردم. با جراح تماس گرفتم و شرح حال دادم. فورا بیمار به اتاق عمل منتقل شد. بیمار پارگی طحال داشت و حدسم برای خونریزی داخلی درست بود. عمل به موقع انجام شد و بیمار از مرگ حتمی نجات پیدا کرد. بعد از عمل از آی سی یو به بخش منتقل و بعد از چند روز مرخص شد. این یکی از خاطره های خوب من بود.
این جهادگر عرصه خدمت به بیماران کرونایی گفت: خاطرات بد زمانی رقم میخورد که تمام تلاشمان را برای نجات بیمار میکنیم اما او را از دست میدهیم و صدای گریه همراهانش را بخش میشنویم.
تحمل سختی لباس های کرونا تا روزی که بیماری رخت ببندد و برود
وی در پایان سختیهای لباس مخصوص کرونا را یادآور شد و گفت: ابتدای کرونا که در بخش ایزوله عفونی بودم، لباس یکسره میپوشیدیم. با این لباس اگر نیاز به وضو گرفتن یا رفتن به سرویس بهداشتی بود، نیاز به خارج کردن کامل لباس بود و چون امکان تعویض لباس نداشتیم، خیلی سخت بود. همچنین با توجه به اینکه شیوع کرونا با روزهای گرم سال همراه بود، وقتی در پایان شیفت لباس را خارج میکردیم، تمام بدنمان خیس از عرق میشد. الان نیز داشتن مداوم ماسک روی صورت، باعث ماندن رد ماسک و زخم شدن بینی و صورت میشود. همچنین اوایل کرونا که شیلدهای صورت، تقریبا وزن زیادی داشت، باعث بروز گردن درد در بسیاری از همکاران شد. اما با تمام اینها، همه ی پرستاران، پزشکان و سایر همکاران این جبهه، تمام تلاش خودشان را برای کم کردن رنج بیماران و بهبود بیماریشان به کار می گیرند و از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند به امید آنکه کرونا زودتر برود.
طنین یاس - فرزانه همتی