اگرچه روی تابوت شهدا نوشته است « شهید گمنام» اما خدا میداند این شهدا در آسمان و بین ملائک شهره ترند تا در زمین و بین ما آدم ها. براستی که همان تکه استخوانی که پس از سال ها صبوری به آغوش وطن باز میگردد، چراغ راهی برای آنانی که میخواهند پای مکتب شهدا بمانند، می شود و برای عده ای دیگر که پشت پا به آرمان های انقلاب میزنند، می شود استخوانی در گلویشان !
آری ! رسم حلت بفنائک شدن این است که مادری پس از قریب به چهل سال پیکر پسر رشیدش را در قنداقه ای در آغوش بگیرد و دختری برای اولین بار پدر را در جعبه ای که با پرچم سه رنگ کادوپیچ شده ببیند.رسم حسینی شدن آن است که دیروز جوانان دریادل این مرز و بوم درمقابل دشمن دون سرخم نکنند و برای استقلال ایران جان بدهند و رسم حسینی ماندن این است که پرچم سرخ شهدا را تا ظهور خورشید عدالت بر روی زمین و زمان برافراشته نگه داشت.
حال که ماه آخرسال،فصل خانه تکانی است،شهدا بار دیگر در ماه آخر هم دست یاری به سمتان دراز کردند تا خانه دل مان را از هرچه سیاهی بتکانیم و پر کنیم از نور و حضور فرزندان زهرا(س) و نوای خوش حول حالنا را با یاد و نامشان پیوند دهیم. و الی الحسن حال را در مرام و مسلک شهدایی جستجو کنیم،که مظلومانه رفتند، مظلومانه هم برگشتند اما عطرخلوص شان در کوچه پس کوچه های شهر می پیچد و دل های زنگ زده را جلا می بخشد و اشک زلال صداقت را از چشمه جوشان فطرت سرازیر می کند.شهدایی که با آمدنشان بهار آوردند چرا که هرجا پرستوهای مهاجر لانه کنند آنجا بهار است و اول سال، فارغ از آنکه فصل اسفند باشد و آخر سال.
انتهای پیام/