خبرهای داغ:
وصیت شهید «سید کاظم مجتبی‌پور»:

سخت است در روزگار شهادت انسان با مرگ طبیعی از دنیا برود

تبریز- در بخشی از وصیت نامه شهید «سید کاظم مجتبی‌پور» آمده است؛ در سينه‌ام عشق به شهادت را پرورش مي دهم چون در روزگار شهادت سخت است كه انسان در بستر مرگ طبيعي از جهان برود.
کد خبر: ۹۳۲۶۲۸۸
|
۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۶

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، در متن وصیت نامه شهید «سید کاظم مجتبی‌پور» آمده است؛

خدا شاهد است برادران رزمنده چقدر پاك و مخلص و قوي دل هستند و چه عشق فراوان به اسلام، امام خميني و امام حسين (عليه السلام) دارند، كه من بارها به آنها و حال آنها غبطه مي‌خورم. اما از لطف خدا هم نااميد نيستم و خدا را شكر مي كنم كه مدتي در كنار اين برادران بوده‌ام. در سينه‌ام عشق به شهادت را پرورش مي دهم چون در روزگار شهادت سخت است كه انسان در بستر مرگ طبيعي از جهان برود.

شهادت در دل من جاي خاص دارد و شهادت در راه خدا را، با آغوش باز پذيرايم. برادر و خواهرم! بيا گذشه را فراموش بكن. عصر ما فنا شدني است. بيا و اين باقي عمر را فداي خميني كن. راه راست، راهي است كه انسان را از خسران به پيري و از پيري به درماندگي و خلاصه به«انا لله و انا اليه راجعون» ببين كه چطور عمر تو به پايان رسيد، به ياد آر روزي كه مردم جنازة تو را بر روي دست به محلي ساكت و آرام مي‌برند، به ياد آر زماني كه سنگ بر روي قبر تو مي گذارند و تو در سياهي محض با اعمالت تنها مي ماني.

حال تو هستي و خدايت و اعمالت، اگر خواستند با تو با عدالت رفتار كنند، چه داري عرضه كني؟ اگر خواستند تو را به طرف آتشي كه از قهر خداوند در اثر گناهانت شعله و نمره مي‌كشد، چه جوابي داري؟ ولي حيف كه ديگر تمام است بايد از عمر استفاده مي كردي.

گذشت، فريادي نيست، صدايي نيست و... ديگر وقت تمام است. وقت، وقت جواب است. بيا با هم توبه كنيم كه ان‌شاءالله خداوند با ما با فضل و كرمش رفتار مي كند. بيا« ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و كفر عنا...» بيا با شهدا همراه شويم. بيا از كاروان عقب نمانيم. بعد ازگذشت وقت، حسرت جاي ندارد. اين كاروان از كساني همچون علي اكبر ، علي اصغر و ابوالفضل (عليهم السلام) تشكيل يافته است و فرمانده‌شان هم حسين(عليه السلام) ، مرد شجاعت و ايثار مي‌باشد.

خدا نكند مرگ ما را دريابد كه ما در غفلت شويم. از خواب غفلت بيدار شويم و عمل كنيم؛ بايد به آن چه مي دانيم، عمل بكنيم. اي جوانان! اين نداي هر رزمنده در آخرين حالات خويش است، از شما استمداد مي كنند.

پروردگارا! كريما! رحيما! داورا! اي محبوب محبّان! اي معشوق عاشقان! اي غياث مستغيثان! اي پناه بي پناهان! اي نياز نيازمندان! اي نجات گمراهان! اي روشني دل عارفان! اي فروغ قلب خالصان! اي قبله مخلصان! اي عطا بخش گدايان! اي جليل ذاكران! اي امين شاكران! كدام جستجوگر به جستجويت برخاست و تو را نيافت، و كدام عاشق دل باخته به درگاه لطفت آمد و به وصال تو نرسيد آنان كه در اين درياي پر خروش حيات، به جستجويت برخاستند، تو را يافتند و آنان كه به عشق ديدارت با پاي دل به سويت آمدند، با ديده جان به ديدارت نايل شدند.

ارسال نظرات