به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان؛خبرگزاری بسیج ،چقدر خوب است که خستگی ناپذیر باشی؛ چقدر خوب است که استعداد و توانت را در راهی بکار بگیری که دستان دیگران را هم گرفته و بالا بکشی و دعای خیرشان را با خود همراه کنی؛ چقدر خوب است که هر فرصتی را به چنگ آوری و از کنارش براحتی نگذری و چقدر خوب است که با بانویی فرصت گفتگو پیدا کنی که همه این خوب بودن ها را تجربه کرده باشد. اشرف کاظمی، بانوی نمونه کارآفرین استان قزوین که بیشتر با نام تجاری "آیلار" شناخته شده است، یکی از همین افرادی است که خوب بودن ها را تجربه کرده است. در ادامه گفتگوی ما با ایشان را بخوانید:
طنین یاس: لطفا خودتان را معرفی کنید.
کاظمی: اشرف کاظمی متولد ۱۳۵۹ هستم، از سال ۱۳۷۲ کار خود را شروع کردم. همزمان با آموزش هایی که در رشته طراحی دوخت می دیدم، کار هم میکردم. با شروع کارم، مادر نیز شده بودم و به فرزندداری هم مشغول بودم و خوشحال بودم که سه وظیفه مهم را در کنار هم پیش می بردم و الان دو فرزند دارم یک پسر ۲۷ ساله و یک دختر ۲۱ ساله. در همان زمان تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم و شکرخدا طی این ۲۷ سال فعالیت، لحظه ای از درس خواندن و آموزش دیدن، غافل نبودم.
تحصیلاتم شامل کارشناسی کسب و کار، کاردانی رشته پوست و مو، کارشناسی طراحی دوخت میشود و درحال حاضر دانشجوی ارشد مدیریت کسب و کار حرفه ای نیز هستم. اکنون در دانشگاه و آموزشگاه بصورت تخصصی در رشته پوشاک، کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار تدریس میکنم.
درحال حاضر، مدیر و موسس آموزشگاه های فنی و حرفه ای آزاد آیلار، مدیرعامل خانه مد و لباس و مدیر و موسس مراکز کارآفرینی و اشتغالزایی بانوان در استان قزوین، مدرس دانشگاه، مولف کتابهای آموزشی طراحی و دوخت، مدیر و مربی نمونه در آموزش هستم.
طنین یاس: آیا در ابتدای کار، به این فکر میکردید که روزی تا این حد پیشرفت کنید؟
تحقق یک رویا ...
کاظمی: من همیشه در ذهنم کارگاه بزرگی را با نیروهای انسانی بسیار زیاد متصور بودم. در سال ۱۳۷۵، قدم به قدم رویاهایی که در سر میپروراندم را با اعضای خانواده خودم شروع کردم. کارگاه تولیدی را راه انداختم و رو به روز گسترش دادم و تیم سازی کردم و خانوادهام، یعنی کسب و کارم را بزرگتر کردم. سال ۸۰ بود همزمان با آموزشهایی که میدیدم، تولیدکننده هم شده بودم، بچه داری میکردم و ادامه تحصیل هم می دادم.
در این حین، دریافتم نیروهایی که برایم کار می کنند نیز نیازمند آموزشهای درست هستند، چراکه خلاء هایی در کارهایشان وجود داشت. بنابراین سال ۱۳۸۰، اولین آموزشگاه طراحی دوخت خود را تاسیس کردم. از آن پس، هرکسی که وارد کلاس های آموزشیام میشد و متوجه میشدم که پتانسیل و علاقمندی لازم را دارد، گلچین کرده و وارد کسب و کار خودم می کردم. به مرور در طی سالهایی که آموزشگاه فنی و حرفه ای تاسیس کرده بودم، یکسری رشته ها ازجمله صنایع دستی، فناوری اطلاعات، مراقبت زیبایی را به رشتههای آموزشگاهم اضافه کردم و افراد مستعد را در رشتههای مختلف وارد چرخه کسب و کار و تولید کردم.
بانویی که شرایط مهارت آموزی را برای آقایان فراهم کرد ...
سال ۱۳۹۰ بود که به این نتیجه رسیدم برای آقایان نیز می توانم مهارت آموزی و شغل ایجاد کنم. بنابراین اولین آموزشگاه فنی و حرفهای مراقبت زیبایی ویژه آقایان را در استان قزوین تاسیس کردم. این شاخه جدید فعالیت خود را نیز با پسرم و برادرم شروع کردم. بدین ترتیب آقایانی که از توانمندیهای لازم برخوردار بودند را وارد صنف آرایشگران کردم تا آنها نیز برای خود مغازهای راه انداخته و کار کنند.
بازهم اینها قانع کننده نبود تا اینکه در سال ۱۳۹۵، دیدم می توانم هنوز هم کارهای زیادی انجام دهم. بانوان زیادی سرپرست خانواده، بدسرپرست و یا بی سرپرست هستند، یا خانم هایی توانمندی دارند اما قادر به وارد شدن به بازار کسب و کار نیستند و من بر خود لازم میدانستم که برای آنها کاری انجام دهم. بنابراین الگویی را برای خودم طراحی کردم و گفتم یک مرکز کارآفرینی تاسیس میکنم و به این خانمها هم کار یاد می دهم تا اینکه آنها نیز بتوانند برای خودشان کار کنند.
طنین یاس: تجربه تان از شرکت در جشنوارهها چگونه است؟
کاظمی: من سال ۹۵، اولین جشنواره مُد و لباس را زیر نظر کارگروه مُد و لباس کشور در استان قزوین برگزار کردم. فراخوانی برای شرکت در جشنواره دادم که از ۱۷ استان شرکت کننده داشتیم. ۴۷۰ اثر از لباسهای ایرانی – اسلامی و پوششهای اجتماعی به دست من رسید. داوری کردیم و بهترین ها انتخاب شدند و کارهای خوب جشنواره را در این مرکز کارآفرینی، وارد تولید انبوه کردم.
طنین یاس: آیا افراد جویای کار را فقط از طریق آموزشگاههای خود جذب میکنید، یا روشهای دیگری هم دارید؟
یادگیری همزمان مهارت و خودباوری ...
کاظمی: من برای افراد جویای کار، فراخوان نیز زدهام. مثلا در اولین فراخوان، ۶۷۰ خانم درخواست کار داشتند. تصمیم گرفتیم از این تعداد، سالی ۱۲۰ نفر را آموزش بدهیم و در همان مرکز کارآفرینی مشغول به کار کنیم. این کار را من به کمک شهرداری اقبالیه انجام دادم. تاکنون این کار ادامه یافته و خانمهایی که وارد این مجموعه از آموزشهایمان میشوند، نه تنها مهارت، بلکه یاد می گیرند چگونه به خودباوری برسند و برای جامعه و خانواده خود مفید باشند. آنها یاد می گیرند محکوم به سرنوشت نباشند و وضعیت خود را تغییر دهند، برای زندگی خودشان اتفاقات مهمی را رقم بزنند. گاهی اتفاقهای مهم در زندگی با یک آگاهی، یک تصمیم، یک آموزش و یک باور بوجود میآید.
طنین یاس: آیا در آموزشگاه، فقط روی مهارت افراد کار میکنید یا روی اندیشهها و باورهایشان نیز کار میکنید؟
"بزرگترین ثروت، خودباوری است"
کاظمی: من به همه خانمها و آقایانی که وارد مجموعه مان می شوند میگویم همه موفقیت ها یک شبه به دست نمی آید و قطعا نتیجه سالها تلاش و پشتکار خواهد بود. سعی میکنم به آنها یاد بدهم که "بزرگترین ثروت، خودباوری است". با رسیدن به خودباوری و یادگیری مهارت، افراد می توانند به خانه های خود بروند و کارگاهی را تاسیس کنند و چند نفر را به تیم خود اضافه کنند و کارشان را گسترش دهند. حتی در این مقطع هم من هستم و کمکشان میکنم و مشاوره های لازم را می دهم. چراکه ثروت، فقط پول نیست. هر آنچه که ما در زندگی خود به دست می آوریم مانند دلخوشی هایی که برای دیگران بوجود می آوریم، دست کسی را می گیریم و به او راه را نشان می دهیم، یک ثروت است. جذب نیروهای انسانی خوب و کار در کنار یکدیگر، بالاترین ثروت برای یک کارآفرین است.
هر خانه، یک کارگاه ...
به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم هر خانه را تبدیل به یک کارگاه کنیم. من موفقیت خودم را در موفقیت دیگران می دیدم و برای توسعه کارم در روستاهای اطراف برای کسانی که به این آموزش ها دسترسی نداشتند، یک مرکز کارآفرینی دیگری را تاسیس کردم. خانم های روستا را گردهم آوردم و الان زنان جویای کار روستا نیز درحال کار کردن هستند. خوشحالم از اینکه میتوانم برای این زنان کاری انجام بدهم، اما حتی هنوز این هم من را قانع نکرده است و دوست دارم همه خانه ها را در سراسر ایران، تبدیل به یک کارگاه کنم. زیرا میدانم بانوان سرزمین من این پتانسیل را دارند و آنها هم دست افراد متعدد دیگری را میگیرند و وارد چرخه تولید میکنند.
طنین یاس: پشتوانه مالی شما در شروع کار چگونه بود؟ نقش افکار مثبت در پیشرفت شما چگونه بوده است؟
کاظمی: به جرئت میتوانم بگویم من کارم را از صفر شروع کردم بدون هیچ پشتوانه مالی و خداراشکر میکنم که در زندگی ام رشد کردم و افراد همراه من نیز رو به جلو حرکت و پیشرفت می کنند. توصیه میکنم هنرآموزان در مسیر کسب و کار دلسرد نشوند، دست از تلاش برندارند تا به چیزی که میخواهند برسند.
رقابت با خود نه با دیگران ...
من سعی میکنم با دیگران رقابت نکنم. بلکه هر روز با روز گذشته خودم رقابت کنم و پیشرفت کنم. در اوایل کارم مخالفان زیادی داشتم اما در سال ۸۰ اتفاقاتی در زندگی ام رخ داد که توانایی های من را به خودم نشان داد و من به این باور رسیدم که می توانم به رویاهای خود دست یابم. اکنون افرادی که به من می گفتند تو نمی توانی، برای من کار می کنند. در واقع آزادی انتخاب، بزرگترین نعمتی است که خداوند به بشر داده است. خوشحالم از اینکه انتخاب های خوبی داشتم و تصمیمات به موقعی گرفتم. از طرفی انسان به تنهایی نمی تواند موفق شود و من موفقیتم را مدیون تیم خوبی میدانم که تشکیل دادم. معتقدم خداوند افرادی را به عنوان وسیله هایی بر سر راه انسان قرار میدهد اما ما با فکر خودمان بهترین تصمیمات را میگیریم. من کارم را عاشقانه دوست داشته ام، وقتی انسان چیزی را عاشقانه دوست بدارد برای رسیدن به آن، دست به هر خطری می زند، اما آگاهانه و نه چشم و گوش بسته. و من همچنان چشم انداز بالاتری را دنبال میکنم.
طنین یاس: آخرین حرف های شما برای مخاطبان ما چیست؟
بانوی اولین ها ...
کاظمی: من به رشته کاری خود، کسب درآمد و کمک به دیگران بسیار علاقمند بودم و دوست داشتم اولین ها را اجرا کنم؛ بنابراین اولین نفری شدم که آموزشگاه پیرایش مردانه در استان تاسیس کردم، اولین مولف کتاب در طراحی دوخت و فنی و حرفه ای در استان بودم، اولین مرکز کارآفرینی را در استان تاسیس کردم، و همینطور دومین را تاسیس کردم و سومین مرکز را نیز درحال تاسیس هستم. چون اولین ها را دوست داشتم، جسارت یافتم ریسک کنم و اول به خودم و بعد به همه ثابت کنم که "من می توانم".
معجزه مثبت اندیشی و باور هدف ها ...
من به این نتیجه رسیده ام که انسانها ماشین اثبات باورهای خود هستند. قانون زندگی هم قانون باورهاست. هرچه عمیقتر به تحقق اهدافمان باور داشته باشیم، احتمال رسیدن به هدفمان بیشتر میشود، بنابراین باید برای رسیدن به هدفمان مشتاق باشیم و به کارمان اشتیاق نشان دهیم. وقتی فکر میکنیم که باید به هدفمان برسیم، باید برای به دست آوردن آن تلاش هم میکنیم. وقتی به این فکر کنیم که هدف ما تا چه حد می تواند برای زندگی دیگران کمک کننده باشد، به خودی خود انگیزه ایجاد میشود تا بیشتر به مردم کمک کنیم. وقتی به خوبی ها فکر کنیم از منفی بافی ها دور می شویم. تمرکز بر اهداف و مسیر اصلی کار خود میکنیم و زود هم به آن میرسیم. فرد مثبت اندیش می تواند استعدادهای خود را بیابد و اعتمادبه نفس و خودباوری بالایی پیدا کند. من وقتی مثبت اندیش هستم استعدادهای نهفته ام را بیشتر می یابم. انسان ها را خوب می بینم و آنها نیز به خوبی در کنار من جای می گیرند و باهم کار میکنیم. همیشه باید فکر کنیم که انسانهای مختلف بی دلیل بر سر راه ما قرار نمی گیرند. حتما می خواهند برای رسیدن به اهدافمان کاری را انجام دهند.
به عزیزان توصیه میکنم در زندگی و هر کاری که میخواهند انجام دهند چشم اندازی داشته باشند. اهداف خود را بنویسند و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی کنند. ابتدا با قدم های کوچک شروع کنند. منتظر نباشند همه چیز از ابتدا کاملا خوب باشد بلکه با همان قدم های کوچک می توانند کارهای بزرگی انجام دهند. از همه میخواهم دست روی زانوی خود گذاشته و بلند شوند. تنها کسی که می تواند به انسان کمک کند خودش است.
طنین یاس - فرزانه همتی