قیام به تغییر یعنی اعتراض به وضع موجود اقتصادی/ برای ساختن موشکهای اقتصاد باید قیام کرد
برخیها رأی ندادن را بستر نشان دادن اعتراض خود تلقی میکنند اما در سطح کلان رأی ندادن یعنی «آری به وضع موجود اقتصادی!» که این یعنی عدم نشان دادن گلهمندی و عدم تلاش برای «تغییر»
به گزارش خبرگزاری بسیج از رشت محدثه فردی فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: این روزها همه از انتخاباتی سخن میگویند که برخیها ناامید از تغییر وضع موجودند و برخیها امیدوار به «تغییر» وضع موجود اقتصادی.
دسته اول که از «تغییر» وضع موجود ناامیدند تنها راهکار ناامیدی را، نشستن و تلاش نکردن برای آینده خود میبینند تا شاید اینگونه مراتب اعتراض خود را علنی کنند و دسته دوم کسانی هستند که از وضع موجود اقتصادی امروز گلهمندند و آن را محصول اعتماد مردم در دورههای مختلف انتخابات به گفتمان سرمایهداری میدانند و تنها راه نجات کشور را قیام برای «تغییر» وضع موجود تلقی میکنند.
هر دودسته یک وجه مشترک دارند هر دو از شرایط حال حاضر گلهمندند، اما تفاوت آنها در تلاش برای «تغییر» یا منفعل برای نشان دادن انتقاد و اعتراض است، هر دودسته از اقتصاد سرمایهداری ضربه خوردند و قربانی سیستم فکری اشرافی گری شدند؛ سیستم فکری اقتصاد سرمایهداری که در این سالها برای جلب رأی مردم با ورود به مسائل سطحی فرهنگ بستر را برای رسوخ به مسائل عمیق اقتصاد کشور فراهم کرد که حاصل آن کوچکتر شدن سفرههای اقتصاد و ناامید شدن مردم و جوانانی است که در سایه غفلت معتقدین به اقتصاد سرمایهداری روزگار میگذرانند و تنها راه بهبود وضعیت کشور را معطل کردن اقتصاد ایران به تصمیم دنیای غرب میدانند. معطل کردنی که سالها از او میگذارد و نهتنها ثمری نداشت بلکه روز بر روز بر دایره اقتصاد کشور زنجیر خستگی و ناامیدی تحمیل کرد.
حالا وقت آن است که تصمیم بگیریم برای «تغییر» وضع موجود قیام کنیم یا تنها با منفعل بودن نقش اعتراضی به خود بگیریم؛ آیا نقش اعتراضی گرفتن منجر به تکرار سیستم سرمایهداری اقتصادی در کشور نخواهد شد؟! آیا تکرار انتخاب سیستم سرمایهداری اقتصادی منجر به کوچکتر شدن سفرههای کوچکشده مردم و کارگران و فرهنگیان و کارمندان نخواهد شد؟!
بیاییم به تاریخ بهعنوان منبع عبرتآموز بنگریم، ببینیم در طول تاریخ کسانی که منفعل بودند موفق به تغییر شدند یا کسانی که برای «تغییر» قیام کرده و از هیچ تلاشی دریغ نکردند پیروز شدند؟!
برخیها رأی ندادن را بستر نشان دادن اعتراض خود تلقی میکنند، اما در سطح کلان رأی ندادن یعنی «آری به وضع موجود اقتصادی!» که این یعنی عدم نشان دادن گلهمندی و عدم تلاش برای «تغییر». امروز اقتصاد ایران بیمار است برای بهبود بیماری حتی اگر یک درصد هم امید وجود داشته باشد باید برای آنیک درصد جنگید نه اینکه که به حال خود گذاشت تا جان شیرین را از دست بدهد، سؤال اینجاست حالا که برای «تغییر» وضع موجود اقتصادی، امید وجود دارد نباید برای همان درصد کم هم تلاش کنیم و بجنگیم و با صدایی رسا فریاد بزنیم که ما با تلاش برای «تغییر»، اعتراض خود را به وضع موجود اقتصادی، اقتصاد اشرافی گری و یا اقتصاد سرمایهداری اعلام میکنیم؟!
نشستن و منفعل بودن ثمرش آسیب دوباره به سفرههای کوچکشده ماست، اما تلاش برای «تغییر» امید ایجاد میکند و امید یعنی همان معنای حقیقی زندگی. این روزها بیدرنگ به یاد نخبه بزرگ دانشگاهی اوایل انقلاب، یعنی «حسن طهرانی مقدم» میافتیم که چگونه در روزهایی که حتی سیمخاردار هم نداشتیم با اعتماد به دستان خالی و اراده محکم خود و همدانشگاهیهایش چنان محکم ایستاد و موشکهای دفاعی را روانه سرزمین دشمن کرد؛ آیا امروز نمیتوان برای تلاش به «تغییر»، موشکهای اقتصادی امیدآفرین ساخت و با همان دستان خالی، تحریمهای ناجوانمردانه دشمن را خنثی کرد؟! به قول شهید طهرانی مقدم «تنها انسانهای ضعیف بهاندازه امکاناتشان کار میکنند» انسانهای قوی؛ انزوا و انفعال را برای تغییر انتخاب میکنند یا قیام برای انتخاب تفکری که معتقد است با دستان خالی نیز میتوان موشک اقتصادی ساخت و روانه سرزمین دشمن کرد؟! امروز باید برای «تغییر» قیام کرد نه قهر! چراکه تنها راه بهبود سفرههای کوچکشده ما قیام برای «تغییر» است و این یعنی هر ایرانی یک رأی و هر یک رأی، یک انتخاب درست!
انتهای پیام/
دسته اول که از «تغییر» وضع موجود ناامیدند تنها راهکار ناامیدی را، نشستن و تلاش نکردن برای آینده خود میبینند تا شاید اینگونه مراتب اعتراض خود را علنی کنند و دسته دوم کسانی هستند که از وضع موجود اقتصادی امروز گلهمندند و آن را محصول اعتماد مردم در دورههای مختلف انتخابات به گفتمان سرمایهداری میدانند و تنها راه نجات کشور را قیام برای «تغییر» وضع موجود تلقی میکنند.
هر دودسته یک وجه مشترک دارند هر دو از شرایط حال حاضر گلهمندند، اما تفاوت آنها در تلاش برای «تغییر» یا منفعل برای نشان دادن انتقاد و اعتراض است، هر دودسته از اقتصاد سرمایهداری ضربه خوردند و قربانی سیستم فکری اشرافی گری شدند؛ سیستم فکری اقتصاد سرمایهداری که در این سالها برای جلب رأی مردم با ورود به مسائل سطحی فرهنگ بستر را برای رسوخ به مسائل عمیق اقتصاد کشور فراهم کرد که حاصل آن کوچکتر شدن سفرههای اقتصاد و ناامید شدن مردم و جوانانی است که در سایه غفلت معتقدین به اقتصاد سرمایهداری روزگار میگذرانند و تنها راه بهبود وضعیت کشور را معطل کردن اقتصاد ایران به تصمیم دنیای غرب میدانند. معطل کردنی که سالها از او میگذارد و نهتنها ثمری نداشت بلکه روز بر روز بر دایره اقتصاد کشور زنجیر خستگی و ناامیدی تحمیل کرد.
حالا وقت آن است که تصمیم بگیریم برای «تغییر» وضع موجود قیام کنیم یا تنها با منفعل بودن نقش اعتراضی به خود بگیریم؛ آیا نقش اعتراضی گرفتن منجر به تکرار سیستم سرمایهداری اقتصادی در کشور نخواهد شد؟! آیا تکرار انتخاب سیستم سرمایهداری اقتصادی منجر به کوچکتر شدن سفرههای کوچکشده مردم و کارگران و فرهنگیان و کارمندان نخواهد شد؟!
بیاییم به تاریخ بهعنوان منبع عبرتآموز بنگریم، ببینیم در طول تاریخ کسانی که منفعل بودند موفق به تغییر شدند یا کسانی که برای «تغییر» قیام کرده و از هیچ تلاشی دریغ نکردند پیروز شدند؟!
برخیها رأی ندادن را بستر نشان دادن اعتراض خود تلقی میکنند، اما در سطح کلان رأی ندادن یعنی «آری به وضع موجود اقتصادی!» که این یعنی عدم نشان دادن گلهمندی و عدم تلاش برای «تغییر». امروز اقتصاد ایران بیمار است برای بهبود بیماری حتی اگر یک درصد هم امید وجود داشته باشد باید برای آنیک درصد جنگید نه اینکه که به حال خود گذاشت تا جان شیرین را از دست بدهد، سؤال اینجاست حالا که برای «تغییر» وضع موجود اقتصادی، امید وجود دارد نباید برای همان درصد کم هم تلاش کنیم و بجنگیم و با صدایی رسا فریاد بزنیم که ما با تلاش برای «تغییر»، اعتراض خود را به وضع موجود اقتصادی، اقتصاد اشرافی گری و یا اقتصاد سرمایهداری اعلام میکنیم؟!
نشستن و منفعل بودن ثمرش آسیب دوباره به سفرههای کوچکشده ماست، اما تلاش برای «تغییر» امید ایجاد میکند و امید یعنی همان معنای حقیقی زندگی. این روزها بیدرنگ به یاد نخبه بزرگ دانشگاهی اوایل انقلاب، یعنی «حسن طهرانی مقدم» میافتیم که چگونه در روزهایی که حتی سیمخاردار هم نداشتیم با اعتماد به دستان خالی و اراده محکم خود و همدانشگاهیهایش چنان محکم ایستاد و موشکهای دفاعی را روانه سرزمین دشمن کرد؛ آیا امروز نمیتوان برای تلاش به «تغییر»، موشکهای اقتصادی امیدآفرین ساخت و با همان دستان خالی، تحریمهای ناجوانمردانه دشمن را خنثی کرد؟! به قول شهید طهرانی مقدم «تنها انسانهای ضعیف بهاندازه امکاناتشان کار میکنند» انسانهای قوی؛ انزوا و انفعال را برای تغییر انتخاب میکنند یا قیام برای انتخاب تفکری که معتقد است با دستان خالی نیز میتوان موشک اقتصادی ساخت و روانه سرزمین دشمن کرد؟! امروز باید برای «تغییر» قیام کرد نه قهر! چراکه تنها راه بهبود سفرههای کوچکشده ما قیام برای «تغییر» است و این یعنی هر ایرانی یک رأی و هر یک رأی، یک انتخاب درست!
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار