دو دهه قبل اجنبیهای زخم خورده از فتوای تحریم تنباکو، دیگر سلسله ناب مرجعیت را در ایران شناخته و این بار پروژه نفوذ در میان روحانیون را در دستور کار خود قرار داده بودند.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، میثم ابراهیم خانی به مناسبت سالروز شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری یادداشتی را به رشته تحریر درآورده است. متن یادداشت بدین شرح است:
در لابهلای صفحات تاریخ برخی از اوراق، وقایع دردناکی را در گوش بشریت به صدا در میآورد. وقایعی که ذهن زمان، آنها را هرگز به دست فراموشی نخواهد سپرد و گذر روزها بیش از پیش لایههای غبار را از چهرهی آنها خواهد زدود.
وقتی در پایتخت امالقرای جهان تشیع، یک مرجع عالیقدر در برابر دیدگان هزاران مسلمان شیعه به دار آویخته میشود، باید ذرهبینِ تیزبین تاریخ را متوجه علل این گناه ملی نمود.
هلهله و پایکوبی و رقص پس از به دار آویختن شیخ ابتدای هتک حرمت به پیکر مطهر او بود، زیرا هنگامیکه طوفان جنازه آویخته را به حرکت در آورد و در نهایت طناب دار پاره شد، هر کسی هر آنچه در دست داشت بر تن بی جان وی کوبید، بطوری که محاسن شریفش به خون سرش خضاب شد.
جمعیت متراکم بود و گرگهای درنده به دریدن پیکر شیخ حریص بودند و هر کس که دستش نمیرسید، آب دهان نجسش را بر وی میانداخت.
این پایان ماجرا نبود، چون جسارتی سنگین در راه بود؛ شرم قلم، راهی جز امتناع از نوشتن برایم باقی نمیگذارد.
اما ...
با صدای عصای سیاهمردی جمعیت عقب میروند و با حرکت عصا در دستش پارچه روی پیکر شیخ را کنار میرود؛ ناسزاهایی رکیک از دهان ژاژخای آن سیاهمرد بوی تعفن را در بهارستان میپراکند. آری او سفیرِ ...
حق همین بود که محب اباعبدالله (ع) در شهادتش هم به او اقتدا کند.
دو دهه قبل اجنبیهای زخم خورده از فتوای تحریم تنباکو، دیگر سلسله ناب مرجعیت را در ایران شناخته و این بار پروژه نفوذ در میان روحانیون را در دستور کار خود قرار داده بودند.
براستی چرا مراجع ثلاث تقلید نجف حکم به بی توجهی شیخ فضل الله نوری نسبت به مشروطه دادند و وی را مقوّم استبداد محمدعلیشاه قلمداد نمودند؟
بسیاری از ریشههای کنونی جریان نفوذ در لایههای تفکر دینی را میتوان با سرنخ شهادت شیخ فضل الله نوری جستجو نمود.
انتهای پیام/
در لابهلای صفحات تاریخ برخی از اوراق، وقایع دردناکی را در گوش بشریت به صدا در میآورد. وقایعی که ذهن زمان، آنها را هرگز به دست فراموشی نخواهد سپرد و گذر روزها بیش از پیش لایههای غبار را از چهرهی آنها خواهد زدود.
وقتی در پایتخت امالقرای جهان تشیع، یک مرجع عالیقدر در برابر دیدگان هزاران مسلمان شیعه به دار آویخته میشود، باید ذرهبینِ تیزبین تاریخ را متوجه علل این گناه ملی نمود.
هلهله و پایکوبی و رقص پس از به دار آویختن شیخ ابتدای هتک حرمت به پیکر مطهر او بود، زیرا هنگامیکه طوفان جنازه آویخته را به حرکت در آورد و در نهایت طناب دار پاره شد، هر کسی هر آنچه در دست داشت بر تن بی جان وی کوبید، بطوری که محاسن شریفش به خون سرش خضاب شد.
جمعیت متراکم بود و گرگهای درنده به دریدن پیکر شیخ حریص بودند و هر کس که دستش نمیرسید، آب دهان نجسش را بر وی میانداخت.
این پایان ماجرا نبود، چون جسارتی سنگین در راه بود؛ شرم قلم، راهی جز امتناع از نوشتن برایم باقی نمیگذارد.
اما ...
با صدای عصای سیاهمردی جمعیت عقب میروند و با حرکت عصا در دستش پارچه روی پیکر شیخ را کنار میرود؛ ناسزاهایی رکیک از دهان ژاژخای آن سیاهمرد بوی تعفن را در بهارستان میپراکند. آری او سفیرِ ...
حق همین بود که محب اباعبدالله (ع) در شهادتش هم به او اقتدا کند.
دو دهه قبل اجنبیهای زخم خورده از فتوای تحریم تنباکو، دیگر سلسله ناب مرجعیت را در ایران شناخته و این بار پروژه نفوذ در میان روحانیون را در دستور کار خود قرار داده بودند.
براستی چرا مراجع ثلاث تقلید نجف حکم به بی توجهی شیخ فضل الله نوری نسبت به مشروطه دادند و وی را مقوّم استبداد محمدعلیشاه قلمداد نمودند؟
بسیاری از ریشههای کنونی جریان نفوذ در لایههای تفکر دینی را میتوان با سرنخ شهادت شیخ فضل الله نوری جستجو نمود.
انتهای پیام/
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار