به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ به مناسبت گرامیداشت بازگشت آزادگان سرافراز انقلاب اسلامی از چنگ رژیم بعث عراق در 26 مرداد 1369 خبرنگار خبرگزاری بسیج به گوشه ای از زندگی یکی از آزادگان دیار آفتاب استان مرکزی پرداخته است.
محمد حسن حسینخانی هزاوه، در تاريخ 1308 در روستای هزاوه چشم به جهان گشود دست و پنجه نرم کردن با سختی های زندگی و امرار و معاش برای کسب روزی حلال او را برای آغاز تحول جامعه و شروع انقلاب اسلامی آماده کرد.
کشاورزی و باغداری و کسب روزی حلال و سالم برای تربیت فرزندان و رشد نمو خانواده از ویژگی های این رهرو راه امام بود که نتیجه تزکیه نفس و رسیدن به مرحله تقوا به شمار می رفت
دوران انقلاب را با تظاهرات و راهپیمایی های ضد نظام شاهنشاهی گذراند و بارها مورد تعقیب ماموران ساواک قرار گرفت و در سال 1357 خوشحال و خرسند بود از اینکه امام خمینی و مردم ایران عزیز با شعار مرگ بر شاه توانستند حکومت ظالم شاه را از کشور بیرون کنند و حکومتی بر پایه ی اسلام و عدالت بر جای گذارند.
آغاز جنگ تحمیلی برای او تکلیف معین کرد که علی رغم سن و سال بالایی که داشت او را از رفتن به جمع عاشقان حسین(ع) مانع نشد همراهی با همانان که ورد لباش یا لیتنا کنا معک بود و آرزو داشتند که در کربلا می بودند و جانشان را فدای ارباب بی کفنشان می کردند اکنون با فرمان امامشان به جبهه رفتند تا در این زمان با بذل جان و نثار خون شریفشان این شعار را به کرسی بنشانند.
حضور او در جبهه و یگان بهداری رزم مرحمی بر زخم های رزمندگان بود که همواره با رفتارهای دلسوزانه و برگرفته از محبت گرمابخش وجود جوانان بود و همین باعث شد که از ابتدای جنگ در عملیات های مختلف حضور چشم گیری داشته باشد.
در سال های پایانی دفاع مقدس به همراه تعدادی از رزمندگان اراکی در منطقه شلمچه به اسارت دشمن بعثی درآمدند که این دوران قریب به دو سال و نیم به طول انجامید.
چشیدن سرد و گرمی روزگار علی رغم داشتن سن بیشتر نسبت به اسرای دیگر سبب شد تا با داشتن نگاه مهربان گونه و پدرانه برای اسرای دیگر التیامی بر رنج و سختی وارده بر اسرای دیگر به ویژه جوانان باشد.
یکی از همراهان او در دوران اسارت با تایید این موضوع که یکی از سختی ها وارده افسران بعثی به اسرا جیره بندی آب بود و در ایام گرم تابستان این موضوع فشار بیشتر وارد می کرد این نگاه مهربانانه و دلسوزانه سبب شد که این آزاده سرافراز از لیوان آب خود برای سیراب کردن افراد کم سن و سال تر چشم بپوشد که این مصداق حبیب ابن مظاهر برای سپاه اسلام بود.
وی در تاریخ26/5/1369 به آغوش وطن بازگشت و با کوله باری از رنج و زخم اسارت که منجر به جانبازی ایشان گردید و سرانجام در تاریخ20/4/1382 بر اثر جراحات دوران اسارت به خیل یاران شهیدش پیوست.
روحش شاد و یادش گرامی