تکریم خانواده شهدا، یک کار انقلابی است
قزوین_عصر امروز سردار سرتیپ پاسدار غلامحسین غیب پرور جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امنیتی امام علی (ع)، به همراه سردار آتانی فرمانده سپاه صاحب الامر(عج) استان قزوین و سرهنگ علیرضا حیدری فرمانده سپاه امام حسن(ع) قزوین همزمان با اولین روز از ایام الله دهه فجر، با خانواده شهید شعبان رودباری دیدار و از آنها دلجویی کرد.
سردار غیب پرور در دیدار با خانواده معزز شهید رودباری با اشاره به صبر همسران شهدا عنوان کرد: همسران شهدا با ایثار خود، برای فرزندانشان در جایگاه «پدر» و «مادر» نقش آفرینی کرده اند در حالی که قطعا انجام این وظیفه به تنهایی با مشقات زیادی مواجه است.
وی با اشاره به اینکه دلجویی از خانواده معزز شهدا وظیفه مهمی است که برعهده همه است، گفت: رسیدگی و تکریم خانواده شهدا یک کار انقلابی است و بی شک اجر و قرب آن نزد پروردگار محفوظ است.
جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امنیتی امام علی (ع) با تأکید بر اینکه تکریم شهدا و خانواده شهدا به عنوان یک تکلیف است، افزود: در آموزههای دینی، سیره اهلبیت(ع) و بزرگان بر تکریم خانواده شهدا تأکید شده و باید به عنوان یک فریضه به آن نگاه کرد.
وی امنیت، آرامش و اقتدار امروز نظام اسلامی را مرهون جانفشانی شهیدان دانست و تأکید کرد: شهیدان والامقام، دفاع از میهن و اسلام را بر رفاه خود و خانواده ترجیح دادند و تمام توان و هستی خود را که جانشان بود، در طبق اخلاص گذاشتند و برای اسلام تقدیم کردند.
گفتنی است؛ شهید شعبان رودباری، هفدهم بهمن سال ۱۳۳۸، در شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش عزیزالله رودباری بود. شهید رودباری با آغاز جنگ تحمیلی از سوی بسیج در جبههها حضور یافت.
شعبان رودباری در تاریخ نهم اردیبهشت ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی«فاو» شربت شهادت نوشید. «شعبان» پدرِ سه پسر و یک دختر بود. چند روز پس از شهادت وی، پدرش عزیزالله رودباری نیز به شهادت رسید.
ابراهیم چیت ساز، از بسیجیان سالهای دفاع مقدس درباره پدر این شهید گفته است: آقا عزیز رودباری با بیشتر از هفتاد سال سن و هشت تا اولاد، جبهه را رها نمیکرد. پسرش«شعبان» هم چهار تا بچه داشت و این دو پدر و پسر بسیجی اکثرا در جبههها، کنار هم بودند. شبی که در منطقه نعل اسبی «فاو» عملیات شد، شعبان -در بیست و هفت سالگی- به شهادت رسید و پیکرش برای تشییع به قزوین منتقل شد.
فرمانده ما به آقا «عزیز» گفت برای تشییع پسرش به مرخصی برود، اما ایشان میگفت: من احساس میکنم قرار است در این عملیات مزدم را بگیرم، دلم نیست بروم. اما با اصرار زیاد فرمانده و در حالی که نسبت به رفتنش کاملا بی میل بود، قبول کرد و مسافر قطار شد. هنوز قطار چند کیلومتری بیشتر به جلو نرفته بود که هواپیماهای عراقی خط آهن را بمباران کردند.
تنها مسافر آن قطار که در جریان این بمباران شهید شد، آقا «عزیز» - در هفتاد و سه سالگی- بود که پیکرش به همراه پسرش تشییع و در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/۱۰۱۰