از آنجایی که زندگی خصوصی چهرههای ورزشی، هنری یا سیاسی همیشه برای طرفدانشان جذاب بوده است، این جذابیت و کنجکاوی از سوی مردم و غفلت برخی از ایشان که در جوامع به عنوان «سلبریتی» معروف هستند، سبب این شده است که جزئیات زندگی خصوصی آنها در رسانهها منتشر شود. که با توجه به افزایش استفادهی افراد جامعه از اینترنت و نرم افزارهای مختلف ارتباطی، برخی از شبکههای فضای مجازی به عنوان رسانههای مجازی، اخبار این سلبریتیها را منتشر میکنند. برخی از افراد موافق و برخی مخالف انتشار این اخبار هستند. دلیل موافقان این است که حوزه حریم خصوصی این افراد را بسیار کمتر از بقیه میدانند و آزادی بیان برای جامعه دموکراتیک را ضروری میدانند. اما مخالفان عقیده دارند که هر فردی حق دارد حوزه خصوصی داشته باشد و قانون هم باید از آن محافظت کند. رویههای قضایی نیز اینطور نشان داده اند که اکثر موارد افشای حریم خصوصی افراد، نفع اجتماعی ندارد. در مواردی چه بسا رفتار خود این افراد سلبریتی هست که به رسانهها این اجازه را میدهد که در زندگی خصوصی و خانوادگی آنها کنجکاوی کرده و به آزادی بیان استناد کنند. گاهی این اخبار صحیح است و خود این اشخاص نیز آنها را تأیید میکنند و گاهی اخبار بر صحت استوار نیست و جرم نشر اکاذیب صورت میگیرد.
حریم خصوصی: حق افراد، گروهها یا مؤسسات در مورد اینکه برای خویشتن تعیین کنند که چه زمانی، چگونه و تا چه اندازهای اطلاعات مربوط آن ها به دیگران قابل مخابره باشد. حریم خصوصی با کرامت انسانی ارتباط تنگاتنگ دارد. به همین دلیل، حق حریم خصوصی از مصادیق مهم حقوق بشر است که در بسیاری از اسناد بین الملل در زمینه حقوق بشر به غیر قابل تعرض بودن آن اشاره شده است. بدون شک شهرت میتواند تأثیر زیادی روی زندگی فرد بگذارد و همه آثار آن مثبت نیست. یکی از مهمترین تغییرها، این است که بهره مندی از حریم خصوصی برای او مشکل خواهد شد.
نشر اکاذیب: در حقوق ايران اگر فردي مطالبي را بر خلاف فردي منتشر كند و مطالبي كه منتشر كرده اهانت آميز باشد يا غير و يا آنکه ضرري كه به فرد ميرسد محقق شود و لاغير، آنچه واقع شده است نشر اكاذيب ناميده ميشود و به موجب آن مسئول است و شامل مجازات مي شود.
سلبریتی: سلبریتی به انگلیسی “Celebrity“، همان افراد مشهور و یا محبوب جامعه هستند که ممکن است در زمینه های مثبت یا منفی به شهرت خاصی در اجتماع رسیده باشند مانند موسیقی، ورزش، رسانه، رقص، مدل، سیاست، ادبیات، مذهبی و... شاید بهترین معنی سلبریتی به فارسی ستاره باشد و اصولاً سلبریتی ها یا همان ستاره ها، همیشه مورد توجه مردم جامعه بوده و در هر شرایط و مکانی که مردم با آنها رو به رو شوند ابراز اجساسات مرتبط با آن شخص را از خود بروز میدهند. مثلا برای شخصیت های محبوب و دوست داشتنی ابراز محبت و درخواست عکس میکنند و در خصوص چهره های مشهوری که دوستشان ندارند برعکس عمل میکنند. یک سلبریتی ممکن است از راه هایی منفی نظیر اختلاس، رسوایی جنسی، اعتیاد و... که نزد مردم غیرقابل پذیرش هستند نیز مشهورتر گردد.سلبریتی ها (ستارهها) اغلب از طریق رسانههای عمومی و پر مخاطب به ویژه تلویزیون، سینما و نشریات، بیشتر به مردم معرفی شده و به خصوصیات اخلاقی و زندگی خصوصی و شخصی آنها پرداخته میشود. پرداختن زیاد به موضوعات سلبریتیها برای برخی رسانهها منبع درآمد اصلی بوده و به همین دلیل گاهی برخی از آنها برای جذب مخاطبین بیشتر، به نشر اکاذیب و یا لو دادن برخی اطلاعات که بعضاً حتی سلبریتیها آنها را مربوط به زندگی شخصی خود میدانند و از آن ناراحت میشوند، میپردازند. سلبریتیها سوژهی همیشگی رسانهها و مردم جهت ایجاد شایعه و به چالش کشیدن هستند.
پاپاراتْزی: (به ایتالیایی Paparazzi) به عکاسانی گفته میشود که کارشان تهیهی عکسهای جنجالی از چهرههای سرشناس بهویژه هنرمندان و ورزشکاران و نیز خانواده و نزدیکان آنان و فروش این تصاویر به مجلات مختلف است. معمولاً پاپاراتزیها عکسهای مورد نظر خود را در مکانهای عمومی می گیرند. برای این منظور، با بهدستآوردن سرنخهایی از برنامههای عمومی یا خصوصیِ یک چهرهی سرشناس، این عکاسان در مکان و زمان مورد نظر حاضر میشوند و عکسهای عامهپسندی از این شخصیتهای محبوب تهیه میکنند.
هنگامیکه پاپاراتزیها مخفیانه کمین میکنند، سوژهی آنها حتی ممکن است از وجود عکس تنها زمان انتشار آن مطلع نباشد. در این موارد فرد مشهور باید علیه ناشر اقدام قانونی به عمل آورد، زیرا معمولاً هویت عکاس ناشناخته باقی میماند. در این عرصهی پر چالش، فتوژورنالیست درگیر این کشمکش است که بین خدمت رسانی به مخاطبان و در عین حال، رعایت حقوق و حریم خصوصی سوژهای که از آن عکاسی میکند، توازن برقرار کند. برای مقابله با پاپاراتزیها راه حلهای مختلفی وجود دارد. جرم انگاری فعالیتهای روزنامهنگاران و عکاسان مهاجم یکی از این راه حلهاست. ایالت کالیفرنیا قانون ضد پاپاراتزی را به تصویب رسانده است که مسئولیت شبه جهرم را برای حملات برنامه ریزی شده به حریم خصوصی از طریق عکاسی، فیلمبرداری یا ضبط صدای یک فرد که مشغول امور شخصی و خانوادگی خود است، شامل میشود با وجود تمام اقداماتی که علیه پاپاراتزیها در سالیان اخیر انجام گرفته است، آنها هم چنان به فعالیت خود ادامه میدهند، زیرا رسانههای زرد با استفاده از عکسهای آنان و افشاگری دربارهی زندگی خصوصی مشاهیر درآمد هنگفتی کسب میکنند.
رابطهی رسانهها با افراد مشهور همیشه درگیر تنشهای بسیار بوده و یکی از مهمترین دزیل این تنش ها مسئلهی حریم خصوصی در زندگی خانوادگی است. مهمترین اسناد بینالمللی در زمینهی حق حریم خصوصی در زندگی خانوادگی به عنوان جز ی خاص از حق بر حریم خصوصی عبارتاند از مادهی 13 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی . این دو سند اگرچه تعابیر متفاوتی را به کار بردهاند، مشترکاً حاوی دو نوع تعهد برای دولتها هستند. نخست تعهدات مقامات به اینکه در زمینهی حریم خصوصی اقدامات ایجابی انجام دهند و دیگری تعهدات مقامات به اینکه اقدامات سلبی ززم را در خصوص عدم مداخله در حریم خصوصی ایجاد کنند. از دیدگاه دیوان اهمیت به اندازهی مادهی 18 در خصوص آزادی بیان است. دیوان معتقد است که باید حد تعادلی میان این دو ماده و حقهای ناشی از آنها برقرار شود؛ یعنی باید درک کنیم با توجه به هر دعوا در رقابت مناف حاصل از آزادی مطبوعات و حق حریم خصوصی کفهی ترازو با کدام است؟ دادگاه باید زمانی حق حریم خصوصی را بر حق آزادی بیان ارجحیت دهد که:
1- آزادی بیان طریقی برای احقاق منافی عمومی که برای حیات در یک جامعهی دموکراتیک ضرورت دارد نباشد؛
2- اینکه آن موضوع در طبیعت خود خصوصی باشد.
براساس قانون مربوط به حمایت از اشخاص در مقابل جمع آوری، پردازش و انتقال اطلاعات ایتالیا، هر کسی اطلاعات شخصی را جمع آوری، پردازش و منتقل میکند ، چه با وسایل الکترونیکی و چه بدون آن، باید به گارانت که نهادی است برای نظارت بر رعایت این قانون، اطلاع دهد. به نظر میرسد این شکل از قانون گذاری برای رسانهها هم حد تعادلی میان دو حق آزادی بیان و حق حریم خصوصی ایجاد میکند . براساس دیدگاه بارنس ما به رسانهها قدرت آزادی بیان را اعطا کردیم تا به بانکها توجه کنند نه اینکه زندگی تایگر وودز را خراب کنند. پررنگ جلوه دادن این مسائل مردم را از توجه به اتفاقات مهم سیاسی باز میدارد و به صاحبان قدرت اجازه میدهد تا از هجوم انتقادات بگریزند.
اگر آنها بخشی از زندگی خصوصی خود را برای شهرت و محبوبیت بیشتر بفروشند، حق وتوی دیگر بخشهای آن را ندارند. وقتی افراد مشهور خود خبر ازدواج خود را منتشر میکنند و در برنامههای تلویزیونی متعددی ظاهر میشوند و در خصوص زندگی مشترک موفق خود صحبت میکنند، نمیتوانند توقع داشته باشند که رسانهها در مورد طلاق آنها سکوت کنند و این خبر را منتشر نکنند.
همچنین چهرههای عمومی نقش الگو را در جامعه بازی میکنند، در نتیجه رسانه ها این حق را دارند که به جزییات بیشتری از زندگی آنها بپردازند میتوان موارد دیگری را نیز به این فهرست توجیهات اضافه کرد و آن زمانی است که عمل خلاء قانونی اتفاق افتاده باشد و افراد مشهور جزء بازیگران اصلی این اتفاق باشند، مانند آنچه در پروندهی قتل همسر فوتبالیست مشهور ناصر محمدخانی روی داد. مورد دیگر مربوط به رفتار خود افراد مشهور میشود. گاهی رفتار خود این افراد موجب نقض حریم خصو صی زندگی خانوادگیشان است. با نگاهی اجمالی به رسانهها به آسانی درمییابیم که تعداد افراد مشهوری که زندگی خصوصی خانوادگیشان را به نمایش میگذارند تا شهرت و محبوبیت بیشتری کسب کنند، کم نیست. به طور مثال بعضی از افراد مشهور با عکس کودکان خود تجارت میکنند. انتشار اطلاعات دربارهی زندگی خصوصی با علایق شخصی افراد بدون رضایت آنان در صورتی قابل قبول است که یک نفر عمومی مشهور که حاکم بر حق حریم خصوصی باشد وجود داشته باشد.
دیدگاه رسانهها و افراد مشهور در این خصوص متفاوت است. افشای روابط نامشروع یک فرد مشهور از دیدگاه رسانهها به نوعی مشخص کردن شخصیت واقعی و عدم صلاحیتش برای بر عهده گرفتن نقشهای اجتماعی حساس است، اما افراد مشهور این مسئله را نقض حق حریم خصوصی در زندگی خانوادگی تلقی میکنند و ادعا میکنند که به زندگی خصوصی آنها ارتباطی به زندگی شغلی و اجتماعی آنها ندارد. قاضی فیلیپسون در این مورد معتقد است که اطلاعات مربوط به روابط جنسی از نظر منافی عمومی بی ارزش اند، زیرا آگاهی از آن منفعتی برای جامعه ندارد. شهرت در جهان رسانهای، امری برنامه ریزی شده، ساخته و مدیریت شده است. در فرهنگ رسانهای، افراد مشهور به شدت در معرض رسوایی قرار دارند. بدیهی است که تصاویر متخلف ، فیلم های خصوصی گرچه بدون برنامه ریزی باشد و اخبار و افشاگریهایی که به استناد آن عکسها است هم به فروش میرسند و حتی باعث رسوایی فرد در دید جامعه میشود.
افراد مشهور در محیط خانواده، یک همسر یا پدر و مادر هستند و باید وظایف همسری و والدینی را بهجا بیاورند و حریم مخصوص به خانوادهی خود را داشته باشند. همسر و فرزندان افراد مشهور شهرت را به طور داوطلبانه انتخاب نکردهاند و حق دارند مانند همهی مردم عادی از حریم خصوصی برخوردار باشند.
به نظر میرسد که رسانهها تنها زمانی مجاز به انعکاس مسائل زندگی خصوصی فرزندان افراد مشهور در رسانهها هستند که عمل خلاف قانونی از سوی آنها سر زده باشد. مثال افشای خبر رانت خواری فرزند یک سیاستمدار از ضروریات زندگی در یک جامعهی دموکراتیک که حامی آزادی بیان است، میباشد و نقض حریم خصوصی خانوادگی نیست.
تأکید عموم مردم و رسانهها بر زندگی خصوصی این افراد همیشه هم عاقبت مثبتی در پی ندارد. افراد مشهور از رسانهها برای مطرح شدن هرچه بیشتر استفاده میکنند. عدهای معتقدند که این به پاپاراتزیها اجازه میدهد که از آن ها در هر کجا و هر زمان عکس بگیرند. در واقع در این بین یک معامله وجود دارد که همان اندازه که در آن پول هست، رسوایی هم وجود دارد. تقریباً تمامی افراد مشهور انتخاب میکنند که در روی جلد مجلات حضور داشته باشند و در معرض چشم عموم باشند. اما این به این معنا نیست که کلا هیچ حریم خصوصی ای وجود نداشته باشد.
نتیجه اينكه امروزه قدرت رسانهها مخصوصاً در فضای مجازی بسیار بیشتر از گذشته است و صنعت ستاره سازی و قهرمان پروری را پیش میبرند. اشخاص مشهور بیش از گذشته به رسانهها اتکا کرده و از رسانه به عنوان اهرم پیشرفت استفاده میکنند. در این مبادلهی همیشگی میان افراد مشهور و رسانه ها همیشه این افراد مشهور نیستند که سود میکنند، بلکه رسانهها هم از در اختیار گذاشتن اخبار آنها سود به دست میآورند، اما تفاوت در اینجاست که برای رسانهها فرقی نمیکند که این اخبار مثبت باشد یا منفی. همانطورکه میبینید، رفتار خود افراد مشهور تا حد زیادی به رسانهها این حق را میدهد که در زندگی آنها کنجکاوی کنند. اگر آنها بخشی از زندگی خصوصی خود را برای محبوبیت بیشتر به رسانهها بفروشند، حق وتوی بخشهای دیگر آن را ندارند. اما این تنها یک بخش قضیه است و در خصوص افراد مشهوری است که به طور مداوم و با خود آگاهی زندگی خصوصی خانوادگی خود را در معرض نمایش میگذارند تا به شهرت و ثروت بیشتری دست یابند. بخش دیگر به افراد مشهوری مربوط میشود که از حریم خصوصی خانوادگی خود همواره حفاظت میکنند. این دسته از افراد مشهور سزاوار حریم خصوصی و احترام هستند، زیرا یکی از مبانی و ضوابط شناسایی یک امر به عنوان امر خصوصی، این است که خود فرد تمایلی به افشای آنها نداشته باشد و نسبت به نمایش زندگی خود احتیاط میکند یا دست به انتخاب میزند. در بیشتر موارد نقض حریم خصوصی زندگی افراد مشهور منفعت اجتماعی چندانی ندارد و تنها موجب ریختن آبرو و اعتبار این افراد میشود. این مسئله درست است که افراد مشهور به طور داوطلبانه در این جایگاه قرار گرفتند و حوزهی حریم خصوصی آنها کمتر از انسانها ی معمولی است، اما این اتفاق نباید موجب شود که جزئی ترین مسائل زندگی این افراد در معرض نقد و تحلیل واقع شود. از طرف دیگر، خواندن یا شنیدن این موارد برای مردم نه تنها مفید نیست، بلکه گاهی موجب اشاعهی فساد در جامعه میشود، در ثانی وقت زیادی از مردم جامعه به خواندن و دیدن و شنیدن این مسائل بی اهمیت تلف میشود که خود از دلیل سقوط فرهنگی یک جامعه است. رسانهها باید از آزادی بیان به عنوان شمشیری علیه استبداد، فساد و ظلم قدرتمندان استفاده کنند. افشای مسائل خانوادگی یک ستارهیسینما را هیچ ضرورت اجتماعی توجیه نمیکند. اما افشای رانت خواری و اختلاس یک چهرهی عمومی در سرنوشت مردم جامعه نقش مهمی بازی میکند. در خصوص زندگی خانوادگی رهبران سیاسی هم این قضیه صادق است. در واقع افشای حقایقی در خصوص زندگی خانوادگی یک رهبر به این معناست که ما خطر از دست دادن افرادی را که برای رهبری مناسب اند، به وجود میآوریم . در نهایت نتیجه میگیریم که در تضاد میان حق حریم خصوصی زندگی خانوادگی و حق آزادی بیان نمیتوان اولویت را به یکی از آنها داد، بلکه دادگاه باید حد تعادل میان این دو حق ایجاد کند. به دلیل اینکه آزادی بیان حق نامحدودی به اینکه شهرت دیگران را تحت تأثیر قرار دهد ندارد و حق حریم خصوصی به حفاظت شدن در برابر تمام انتقادها اعتبار نمیدهد. باید با توجه به اوضاع و احوال هر پرونده این مسئله را در نظر گرفت که آیا منفعت اجتماعی مهمی انتشار این گونه مطالب را توجیه میکند، اگر اینگونه باشد باید از حق آزادی بیان دفاع کرد ، اما اگر جواب منفی باشد، حفظ حریم خصوصی افراد ارجحیت دارد.
در برخی از موارد نیز این سبک اخبار صحیح را منتشر نکرده و برای بیشتر دیده شدن رسانههای شخصی خودشان اخبار دروغ را نسبت به اشخاص سلبریتیها منتشر میکنند که نشر اخبار کذب است.
نشر اكاذيبي كه در فضاي مجازي صورت ميگيرد به خاطر جرم بودن شامل كيفر و مجازات ميباشد و با تعريفي كه در فقه از جرم آورده شده است عنصر و شروطي را كه يک جرم ميتواند داشته باشد منطبق با همين مورد است.
در مادهی ۱۸ قانون جرايم رايانهاي و نشر اكاذيب در فضاي مجازي كه با استفاده از دادههاي كامپيوتري انجام ميشود جرم محسوب مي شود و قابل تعقيب و مجازات است. در اين مورد هم اولويت اصلي با اعادهی حيثيت از فردي است كه اكاذيب نسبت به وي منتشر شده است و سپس نوبت به مجازات فرد خاطي ميرسد. البته نشر اكاذيب در فضاي مجازي، جزء جرايم قابل گذشت محسوب شده و فقط با شکايت شاكي خصوصي رسيدگي به آن آغاز و با گذشت شاكي، رسيدگي به آن به اتمام مي رسد.
زهره کولیوند
دانشجوی دکتری حقوق خصوصی