سلام فرمانده نشان داد جمهوری اسلامی در عرصه فرهنگی هم دارای موشکهای نقطهزنی با برد جهانی است که میتواند قلب دشمن را کیلومترها آن طرفتر از مرزهای خاکی ایران مورد هدف قرار دهد. تولید انبوه این موشکها تنها راه ایجاد بازدارندگی فرهنگی در مقابل تهدیدات نرم و جنگ شناختی دشمن است. چنانچه این توان دفاعی فرهنگی ایجاد گردد، آن وقت ملت ایران به نقطه آسیبناپذیر رسیده و دشمن میفهمد که اگر یکی بزند ده تا خواهد خورد.
میزان دقت و قدرت تخریب بسیار بالای اولین موشک نقطه زن فرهنگی ایران ثابت کرد کشورمان به برکت اسلام عزیز دارای بن مایههای معنوی و هنری زیادی است که اگر به محصول فرهنگی و پیام رسانهای تبدیل شود شبکه بزرگ و پیچیده فضای مجازی را در مدت کوتاهی به تسخیر خویش درخواهد آورد. این در حالی است که نقطه زنهای فرهنگی به تکنولوژی بالایی نیاز نداشته و طرف مقابل هم امکان ایران هراسی پیدا نمیکند. چنانکه پیشرفتهترین تکنولوژی به کار رفته در سلام فرمانده «محتوای معنوی، آهنگ دلنشین و اجرای مخلصانه» آن بود.
پرسش اساسی اینجاست که چرا موشکهای نقطه زن فرهنگی کشور محدود به «سلام فرمانده» شده و موشکهای با برد و دقت بیشتری تحت عناوین سلام اسلام، سلام بر قرآن، سلام یا قدس، سلامای کعبه و... پرتاب نمیشوند.
نگاهی آسیب شناسانه به عرصه فرهنگ و مدیریت آن، علل و عوامل زیادی را هویدا میسازند که از مدیران نالایق تا نفوذ را در بر میگیرد، اما در یک کلام میتوان مشکل اصلی در نارساییهای فرهنگی را ضعف در نظریه پردازی، فقدان اتاق فکر واحد بالادستی و فاصله میان سیاستگذاران با تولیدکنندگان محصولات فرهنگی برشمرد.
تجربه کشورمان در دستیابی به موشکهای نقطه زن نظامی نشان میدهد که چنانچه مدیران اجرایی دستور تصمیم گیران را به مثابه امر، ولی امر دانسته و پس از دریافت فرمان تمامی هم و غم خویش را برای تحقق فرمان به کار گیرند، هر گونه توفیق و موفقیت قابل تحقق است. چنین رابطهای در حال حاضر میان فرماندهان امر فرهنگ با تولیدکنندگان محصولات فرهنگی مشاهده نمیشود. در حالی دغدغه اصلی مسئولان فرهنگی را حفظ ارزشهای اسلامی و انقلابی، تحقق تمدن نوین اسلامی و آینده جوانان ایرانی شکل میدهد که بسیاری از مدیران صنعت فرهنگی دغدغه اصلی شان را گیشه یا اسکار شکل میدهد.
جای تأسف است که با وجود گنجینههای بسیار عمیق و گسترده فرهنگ اسلام و ایران و استعداد سرشار جوانان ایرانی در عرصههای مختلف، اربابان رسانهای غرب با تحریک غرایز و استفاده ابزاری از زن افکار عمومی جهان را به تصرف خویش درآورده و اینک با احساس برتری رسانهای خود را در موقعیت تهاجمی دیده و سعی میکنند برای قربانی کردن هر جوان ایرانی انواع گلولههای نرم را شلیک کنند تا دو عنصر اصیل «عفاف و حجاب» را در جامعه اسلامی کمرنگ سازند. موضوعی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ائمه جمعه از آن به عنوان «فتنه» یاد فرمودند.
این فتنه سبز رنگ نیست، اما هر رنگی که داشته باشد در مقابل رنگ مشکی چادر زنان ایرانی رنگ میبازد، مهم اینجاست که «پایان فتنه» نیاز به «۹ دی» دیگری دارد که هم خودجوش و حماسی باشد و هم شعار حماسه آفرینان مشکیپوش آن بر «سلام بر
حجاب» تمرکز داشته باشد. به نظر میرسد این حماسه در یکی از روزهای تاسوعا، عاشورا یا اربعین سرور سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و در همدردی با عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) قابل تحقق باشد.
ملت مسلمان ایران بارها آمادگی و استقبال خود از چنین برنامههای مذهبی و ارزشی را به نمایش گذاشتهاند که نمونه اخیر آن را در روز عید غدیر گذشته در معرض دید همگان قرار دادند و نشان دادند دلهای پاک شان برای بهره گرفتن از دریای معنویت الهی و مهدوی آماده است. موضوعی که رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن به عنوان افزایش دین خواهی مردم ایران یاد کرده و فرمودند: «مراسمهای بزرگی همچون جشن غدیر، عزاداریهای محرم و صفر، راهپیمایی اربعین و کمکهای مالی مردم به حوزههای علمیه نشاندهنده قویتر شدن ایمان و دینداری عمومی است و نباید ناتوانی فردی در جذب مردم به یک اجتماع به حساب بیدینی مردم گذاشته شود چرا که مردم در میدان هستند و این ما هستیم که باید با عمل به وظایف، خود را از میدان کنار نکشیم.»