سلسله یادداشت مهدوی_ ۵؛

حضرت مهدی(عج) چاره ای ندارد غایب باشد تا وقتی که شرایط ظهور آماده شد، به اذن خدا قیام و ظالمان را نابود کند

درگذشته هرجامعه‌مصلحت بود،پیامبران درمدت کوتاه یاطولانی غیبت میکردند؛ حضرت محمد(ص)،حضرت‌یوسف و..غیبت کرده‌اند،چه اشکالی داردحضرت مهدی(عج) که حجت خدادرروی زمین، وارث پیامبران وپیام رسان آزادی است،مدتی غیبت کنند؟
کد خبر: ۹۴۵۳۵۴۷
|
۰۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۴

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، الناز رحمت نژاد در سلسله یادداشت های مهدوی برای این خبرگزاری با بهره گیری از احادیث گوناگون به حکمت غیبت، در زمان غیبت آن یوسف دوران پرداخته است. امید آنکه خداوند متعال در ادای تکلیف نسبت به ساحت مقدس حضرت ولیعصر(عج) همه دوستان و یاران واقعی آن بزرگوار را توفیق دهد و همه را یاری کند و از شیعیان و منتظران واقعی آن امام قرار دهد.

متن زیر یادداشت سوم از سلسله یادداشت های مهدوی است که توسط الناز رحمت نژاد نوشته شده است:

غیبت حضرت مهدی(عج) بر اساس تقدیر الهی است و خداوند در کارهای خود با کسی مشورت نمی کند، چرا که خود، حکیم است و همه کارهایش مطابق حکمت است و بازخواست نمی شود؛ ولی مردم مسئول کارهای خود هستند.

ما نمی توانیم دلیل غیبت حضرت مهدی(عج) را بفهمیم و دانش ما نمی تواند آن را درک کند و راز غیبت، هنگام ظهور آن بر ملا می شود.

به مومن واقعی که ایمان حقیقی دارد و احکام دین را پذیرفته است می گوییم: غیبت حضرت مهدی(عج) را مانند احکام دین بپذیر، حتی اگر راز غیبت را ندانی. همانطور که حکمت مسح سر و پا را در وضو نمی دانی ولی آن را پذیرفته ای. پس به آن چه از طریق وحی رسیده، معتقد باش که فرمان خداست و حکمتی ندارد و کسی در علم خدا شریک نیست.

اما به کسی که سعی می کند راز غیبت و اسرار آن را بداند، می گوییم: به اندازه درک خود، خوب بیندیش و فکر خود را به کار بینداز تا پاسخی پیدا کنی که قلبت را آرام کند و عقلت آن را بپذیرد. ولی آگاه باش که عجله نکنی و چیزی را به طور قطعی بیان نکنی و تحقیقات گذشتگان را مطالعه کن که بسیار مفید است و کسی که نتیجه تلاش گذشتگان را انکار می کند، جاهل است و به تاریکی می رود. او مثل شتری است که در شب تاریک به بیراهه می رود!

محقق واقعی کسی است که اندیشه های امروز و دیروزش را در کنار یکدیگر قرار دهد و با تفکر دقیق درباره تجربیات گذشتگان، از کسی که به راه درست رفته، عبرت بگیرد و از کسی که به بیراهه رفته و هلاک شده، تجربه ای بگیرد و افکار جدید خودش را به آن ها اضافه ‌کند، گفته اند:" داناترین مردم کسی است که دانش دیگران را به دانش خود اضافه کند."

اما به کسی که دنبال غیبت دیگری، مانند غیبت حضرت مهدی(عج) می باشد، می گوییم:
۱. مگر پیامبر(ص) از ترس جان خود، با مراقبت عموی بزرگوارش حضرت ابوطالب، در شعب ابوطالب مخفی نشد؟

۲. مگر پیامبر(ص) مدت طولانی، برای حفظ جان و حفاظت از رسالت خود و فرار از کسانی که او را آزار می دادند و مانع عبادت و خودسازی او می شدند و در برابر آن ها یار و یاوری نداشت، در غار حرا مخفی نشد؟

۳. مگر ادریس(ع) ۲۰ سال برای ترس از امت خود که دعوت او را قبول نمی کردند و با او مبارزه می کردند، غیبت نکرد؟

۴. حضرت موسی(ع) به قوم خود فرمود:" من به خاطر ترس از شما فرار کردم. سپس پروردگارم پیامبری را به من عنایت کرد و مرا در زمره پیامبران قرار داد." موسی(ع) می خواست حق را اجرا و باطل را نابود کند.

بنابراین این غیبت ها، به خاطر ترس می باشد. ولی ترس شخصی و ترس از کشته شدن نبوده است. بلکه مهدی(عج) از این می ترسد که در برنامه اش خللی ایجاد شود. بنابراین او منتظر فرا رسیدن زمان معین است تا روزی که خداوند فرمان ظهور بدهد، ظهور کند، ستم و ستمگران را نابود کند، طاغوت ها را از بین ببرد، حق را اجرا کند و باطل را نابود سازد.

در نتیجه پیامبر(ص) صفات و نشانه های فراوانی از حضرت مهدی(عج) بیان کرده است تا حجت برای همه تمام شود و فرموده است که روز ظهور او معلوم نیست تا هر کس ایمان بیاورد از روی دلیل قطعی و عقلی ایمان بیاورد و هر کس نابود می شود، حجت برای او تمام شده باشد.

احادیث حضرت مهدی(عج) زیاد است و هر ستمگر و ظالمی هم آن را شنیده است و از او می ترسد و هر مظلومی به او پناه می برد..

هر کس امر خدا را بپذیرد و فرمان پیامبر(ص) را با گوش جان بشنود و به امام غائب ایمان بیاورد، پاداش مومنان به غیبت را به دست می آورد؛ و هر کس کافر شود، خداوند به ایمان او نیاز ندارد همانطور که از ایمان گذشتگان بی نیاز بود.

در گذشته هر جا مصلحت بود، پیامبران به امر خدا در مدت کوتاه یا طولانی غیبت می کردند؛ حضرت ابراهیم، حضرت ادریس، حضرت صالح، حضرت یوسف، حضرت موسی، حضرت  عیسی و حضرت محمد(ص) غیبت کرده اند.
پس چه اشکالی دارد حضرت مهدی(عج) که حجت خدا در روی زمین، وارث پیامبران و پیام رسان آزادی است، مدتی غیبت کنند؟

تاریخ به ما می گوید: هر یک از امامان معصوم(ع) که در زمان حاکمان بنی امیه و بنی عباس زندگی می کردند، در طول عمر خود در زندان و تبعید و زیر فشار بوده اند و در نهایت هم به دست ستمگران کشته شده اند، یا زیر شکنجه آنان در زندان و با سَم به شهادت رسیده اند..

همه می دانند که امام کاظم(ع) در زندان های هارون الرشید با سختی به سر می برد، با زحمت شیعیان را می دید و احکام دین را به آن ها می آموخت. حتی در سخت ترین شرایط هم امامان معصوم(ع) فتوا می دادند، زیرا حکومت با اینکه به آن ها سخت گیری می کرد، تا حدودی هم از شیعیان می ترسید تا شورش نکنند. بنابراین با وجود این آزادی محدود، از اعتراض شیعیان جلوگیری می کردند. به همین دلیل عده ای به بهانه داد و ستد وارد زندان می شدند و از امام کاظم(ع) سوالات دینی می پرسیدند و دستگاه خلافت این را نادیده می گرفت.

ولی در دوران حکومت مهدی(عج) اوضاع خیلی بهتر می شود و با هیچ ظالمی بیعت نمی کند که او شمشیر بُرنده خداست و برای نابود کردن ستمگران آفریده شده است.

پس از داستان کربلا، همه امامان معصوم(ع) امر به معروف و نهی از منکر می کردند و احکام دین را بیان می کردند، قرآن را تفسیر می کردند و سنت پیامبر(ص) را زنده می کردند. ولی همیشه طاغوت های زمان، آن ها را تعقیب و شکنجه و تبعید و زندانی می کردند؛ اگر امامان با آن ها مبارزه می کردند، دستگاه خلافت آن ها را می کشتند. بنابراین مهدی(عج) چاره ای ندارد که غایب باشد تا وقتی که شرایط ظهور آماده شد، به اذن خدا قیام و ظالمان را نابود کند.

ستمگران مانع به وجود آمدن آن حکومت جهانی می شوند، ولی با ظهور حجت خدا، این ظالمان نابود خواهند شد و سنگرهای ظلم و ستم سقوط می کنند.

اگر غیبت حضرت مهدی(عج) به خاطر حفظ جانش باشد، و برای ظهورش منتظر فرمان خدا باشد، پس چرا این غیبت طولانی شده است؟
در پاسخ این پرسش، روایات پیامبر(ص) و امامان(ع) را در یادداشت بعدی بیان می کنیم که با این غیبت، مومنان امتحان می شوند و منکران شناخته می شوند.

انتهای پیام/ ر

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار