هفته دولت، بازتوجه به مسائل بنیادی!
به گزارش خبرگزاری بسیج از سپاه تهران بزرگ، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه حضرت محمد رسول ا...(ص) تهران بزرگ به مناسبت هفته دولت، طی یادداشتی با عنوان "هفته دولت، بازتوجه به مسائل بنیادی!" آورده است:
اگر چه دولت مردمی آیه الله رئیسی در عرصه های داخلی و بین المللی بارقه امیدی در دل ها ایجاد نموده است و بفضل الهی می رود تا طعم شیرینی از دولتی مردمی و انقلابی را به کام توده های مردم شریف ایران اسلامی بنشاند، اما آنچه نباید هرگز از آن غفلت نمود زمینه سازی و قرار گرفتن در مسیر شکل گیری جلوه کاملی از حکومت اسلامی است که علاوه بر بازکردن گره های کور معیشت و رفاه مردم و ساماندهی اقتصاد در حوزه های واردات و صادرات و تولید و توزیع و مصرف بعنوان هدفی نزدیک، نباید هرگز از اهداف راهبردی و بالنسبه دور، ولی دست یافتنی غافل شد.
دولت سیزدهم نیز خواه ناخواه همچون دیگر دولت ها خیلی سریع تر از آنی که بشود تصورش را کرد به پایان خط چهار ساله و یا هشت ساله خود خواهد رسید.
تنها در یک صورت هست که نام جناب رئیسی و دولتش به زیبایی بر بام عزت ایران اسلامی جاودانه و ماندگار خواهد ماند و مرزهای زمان و محدویت های حیات سیاسی را خواهد درنوردید، که در کنار زمینه سازی برای رسیدن به اهداف نزدیک، از اهداف بلند و اصلی و بنیادی هرگز غافل نشوند، که از آن اهداف بنیادین و مهم است: " زمینه سازی برای تشکیل دولت اسلامی ".
دولتی که به اقتضای مبانی و آرمان هایش از ساز و کار و ساختار و سازمان و نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خاص خود، برخوردار باشد. چیزی که متاسفانه در گام اول انقلاب کمتر به آن توجه گردید و لذا مصیبت ها و چالش های فراوانی در عرصه های مختلف، گریبان جامعه و نظامات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کشور را فرا گرفت.
آن روز که امام خمینی (رض) در دهه اول انقلاب اسلامی، در مقام اثبات تئوری ناب ولایت فقیه و تبیین مبانی حکومت دینی و اندیشه نجات بخش سیاسی مبتنی بر ارزش های دینی، فریاد می زدند و در همین راستا از راهبردهای بنیادینی همچون امامت محوری، امت گرایی، عدالت گستری و بالاخره از دو قطبی مستکبرین و مستضعفین سخن می راندند.
متاسفانه بودند کسانی که تحت تاثیر فرهنگ بیگانه در مخالفت با آن حرکت می کردند و یا حتی بودند شخصیت های مدعی که خود دارای اندیشه و نوعی تفکر انفعالی و ارتجاعی بودند و در عین حال از انقلاب و خط امام نیز دم می زدند. و یا بودند چهره های انقلابی که در عین تلبس به لباس روحانیت و وابستگی به جریان انقلاب، اما به بهانه روشنفکری، چه بسا تحلیل ها و فهم سیاسی خود را از امام هم برتر می دیدند و لذا گاهی برای تاثیر گذاری بر تفکرات و تصمیم های امام، به محضر ایشان جسارت نیز می نمودند.
از این میان می توان به آقای هاشمی رفسنجانی، اشارتی کرد. شخصیتی که پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفت:
۱- "ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام به جانشین ایشان "امام" بگوئیم."
۲- «خبرگان مرجع تعیین نکرده است»
یعنی جانشین امام خمینی می تواند نه مرجع باشد و نه امام.
وقتی ایشان جای کلمه «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» هم شد «ملّت»
یعنی عملاً سیستم " ملت_رهبر " انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم " امت-امامت" امام خمینی را کنار گذاشتیم.
وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند، تبدیل می شوند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
اما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که امام آن را از جمله اهداف اصلی نهضتش مطرح فرموده بود، در مقابل آن کلمه ای که مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و به نظام تحمیل کردند، کلمهی «توسعه» بود.
فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (صل الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) و در امتداد امامت، ولی فقیه، تعریف میشود، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و نظام سلطه و صهیونیستهای عالَم تعریف و ترسیم می نمایند.
در عرصهی بینالملل هم دو کلید واژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان تغییر دادند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوئیم «قدرتهای جهانی»!
خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. که البته پلورالیزم و گفتگوی تمدن ها و بعد از آن مذاکرات برجامی و غیر برجامی نیز در همین راستا تعریف می گردید.
«مستضعفین» را هم گفتند «قشر آسیبپذیر»؛
یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند!
جای بسی تاسف است که از غفلت اندیشه ورزان مومن به انقلاب اسلامی استفاده گردید و به مرور، پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، خواسته یا ناخواسته توسط مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی تغییر پیدا کرد به همان کلید واژههایی که دشمنان می خواستند.
و لذا اقدام اساسی که باید در گام دوم انقلاب برداشته بشود بواقع جبران غفلت های گذشته است و تا موقعی که کلید واژههای قرآنی امام خمینی که در رأس آنها امام بودن ولی فقیه است، احیاء نشود، هر کاری که بکنیم، وصله پینه کردن است.
در دولت تحول گرا و مردمی جناب آقای رئیسی آنچه بعنوان هدف اصلی باید مد نظر باشد ایجاد انقلابی در نوع نگاه هاست. زیرا تازمانی که به قدرت و سیاست و ثروت و بیت المال نگاه لیبرالی و سکولاری و ارتجاعی و انفعالی و بعبارت بهتر سطحی و توسعه ای و تجملی و ارباب و رعیتی باشد، قطعا شکاف بین مستضعفین و مستکبرین و اشرافیت و فقرا بیشتر و بیشتر خواهد شد و لذا انتظار توده مردم مسلمان و انقلابی ایران عزیز از دولت سیزدهم این است که انقلابی و جهادی در پی نهاد سازی و ریل گذاری مناسب و مطمئنی باشند تا با شکل گیری دولت ناب اسلامی، قطار جامعه و نظام، پیش برندگی و رشد و تعالی و پیشرفت را به حرکت درآورد و این بدون حرکت در مسیر امامت و ولایت ( امام خامنه ای) امکان پذیر نخواهد بود.
زیرا مشکلی که هست این است که همه میگویند: «دیگران بگویند امام خامنه ای، ما هم میگوئیم».
اصولگراها و خواص میگویند صدا و سیما شروع کند، ما هم میگوئیم!
صدا و سیما هم میگوید ما که از روحانیون و خواص جامعه نمیتوانیم جلو بیفتیم!
روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند، که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوئیم!
مدیران ارشد نیز میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و ...
آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به این عنوان:
«حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای»
اگر چه یک هفته بعد شهیدش میکنند، اما آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام بدهد «امام خامنهای».
سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای!
آن وقت ما اینجا نشستهایم و استخاره میگیریم که آیا بگوئیم یا نگوئیم!
شما هر لعن و نفرینی که به دشمنان بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگوئید "امام خامنه ای"
و آنقدری که نظام سلطه از تئوری ناب ولایت فقیه و شخص امام خامنه ای (مدظله العالی) و رابطه امام و امتی برخواسته از مبانی ناب سیاسی اسلام و در تداوم آن از اتحاد و یکدلی و آگاهی و بصیرت و ایمان ملت های مسلمان و در نهایت از بیداری و مقاومت اسلامی هراس دارد از چیز دیگری نمی هراسد.
اکنون که خدای متعال بر توده مردم ایران و امت حزب الله منت نهاده است و شرایطی را به وجود آورده که حجت را بر همگان تمام نموده است، باید از این فرصت استثنایی پیش آمده بخوبی استفاده کرد و به شکرانه این نعمت بزرگ علاوه بر خدمت بی منت به مردم، برای تحقق حکومت و دولتی در طراز آرمان های الهی و ولایت حقه توحیدی، از هرگونه تلاش و اقدامی دریغ ننمود.
جای بسی تاسف است که پس از ۴ دهه از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی و سپری کردن ۱۲ دولت، هنوز باید در تکاپوی نان و آب مردم و اصلاح شریان های اقتصادی باشیم، این در حالی است که در گام دوم انقلاب انتظار می رفت تا با استفاده از تجربه سال ها و دهه های قبل، با بازنگری قوانین و ساختارها و سازمان های اجرایی، نظامات اجتماعی و حکومتی متحول گردیده و با فاصله گرفتن از سیستم های طاغوتی و وارداتی، الگوی جامعی از نهاد های متناسب با ارزش های دینی و مکتبی و دولت و حکومت ناب اسلامی، به جامعه داخل و خارج عرضه می گردید تا هم دنیا و زندگی مادی و طبیعی آحاد مردم تحت لوای حکومت دینی سامانمی یافت و هم عدالت و تربیت و سیاست اسلامی، با نقشه راهی روشن، قله های پیشرفت و تعالی و کمال را سریعتر فتح می نمود، و هم زمینه های فسادهای گوناگون و دست یازی برخی دنیا طلبان مفت خور و کلاش به خزینه بیت المال و بسترهای رانت و سواستفاده، بهیچ وجه فراهم نمی گردید.
و اگر چنین اتفاقی می افتاد قاطعانه قلم پا و دستان دزدان بی و سر و پا و غارتگران بیت المال قطع می گردید.
به این امید که از شرایط پیش آمده نهایت بهره برداری و استفاده برای تحقق این مهم صورت پذیرد.
انشاالله
ابوالقاسم علیزاده
هفته دولت/ ۱۴۰۱