اشکالِ بزرگِ ما این است که از یک سو می پذیریم که ما اهل آخرالزّمان هستیم و از سویی دیگر با تمام قدرت به سوی حوادث جانکاهی که برای مردم آخرالزّمان نوید داده شده می شتابیم
به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، الناز رحمت نژاد در سلسله یادداشت های مهدوی برای این خبرگزاری با بهره گیری از احادیث گوناگون به نشانه های مردم آخر الزّمان، در زمان غیبت آن یوسف دوران پرداخته است.
امید آنکه خداوند متعال در ادای تکلیف نسبت به ساحت مقدس حضرت ولیعصر(عج) همه دوستان و یاران واقعی آن بزرگوار را توفیق دهد و همه را یاری کند و از شیعیان و منتظران واقعی آن امام قرار دهد.
متن زیر یادداشت هفتم از سلسله یادداشت های مهدوی است که توسط الناز رحمت نژاد نوشته شده است:
قبل از آنکه نشانه هایِ مردم آخرالزمان را بیان کنیم، نکته ای را یادآور می شویم و آن اینکه:
ما مردمِ این عصرِ ویژه که فضا را مسخّرِ دستانِ خویش کرده و اتم را شکافتیم و علومِ زمانِ ما به شکوفایی بیش از از پیش رسیده اند، زمانِمان را دورانِ ایمان به ارزش ها و معیارها، و سپری شدن ضد ارزش ها می دانیم و می نامیم.
حال با این وضعیت شایسته است که واقعیت ها را بپذیریم و در مقابل حقایق تسلیم باشیم. باید آنچه را که در این دوران آمده است، بپذیریم و آن را باور کنیم.
تا آنجا که ما می دانیم هر امّت و ملتی گام در وادیِ گمراهی گذاشت، با یک فاجعه آسمانی یا زمینی نابود شد و اثری از او باقی نماند. ما این مطلب را فقط از پیامبران نیاموخته ایم، بلکه صفحاتِ تاریخِ زندگیِ انسان ها نیز شاهدِ این گفتار است. اگر صفحاتِ تاریخ را وَرَق بزنیم با تمدّن های فراوانی در گذشته آشنا می شویم که روزگاری بر منطقه پهناوری درخشیده، ولی هنگامی که از ناموسِ فطرت و آئین خلقت سرپیچی نموده، دچارِ سوانح شده و در کامِ طوفان ها فرو رفته و در بوته فراموشی قرار گرفته اند. این ها اثر وضعیِ فرو رفتن جوامع در طغیان و سرکشی از خداوند است، اگر چه ظاهرا یک سانحه و فاجعه همچون زلزله، طاعون، وبا، جنگ و نظیر آن ها بهانه شده است.
اگر صفحاتِ تاریخ این درس را به ما می آموزد، ما چرا به خودمان دروغ بگوییم و خود را گول بزنیم؟! چرا به ندای فطرت گوش ندهیم که از اعماق درون خود در می یابیم که به ما می گوید:" آیا خیال می کنید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما باز نخواهید گشت؟"
چه کسی است که این پرسش را از اعماق جان خود نشنود که: از کجا و برایِ چه آمده ام و عاقبت به کجا خواهم رفت؟! آیا این آمدن صرفا برای خوردن و نوشیدن بازی کردن در مکانی آزاد، و پست سر هم آمدن شب و روز و سپس مُردن و نیست شدن و فراموش شدن است؟
عقل سلیم که بر اساس اعتقاد به حقایق استوار باشد آن را نمی پذیرد و می گوید: من هرگز بیهوده آفریده نشده ام! کسی که این پاسخ را از اعماقِ دلش دریافت می کند، باید از قوانین طبیعت سر پیچی نکند، در رفتار خود تجدید نظر نماید، هدف اساسی و علّت نهایی جهان آفرینش را مورد مطالعه دقیق قرار دهد، در تعیین سرنوشت خویش و دیگران دقت کند، تا در کشیده شدن انسان ها به سمت منجلاب تباهی و هلاکت سهیم نباشد، و خود در دره گمراهی سقوط نکند، پس از آنکه از مطالعه تاریخ امت ها در می یابد که طبیعت نسبت به کسی که از آئین فطرت سر پیچی کند؛ بی رحم است، و از کسی که به حریم قوانین خلقت تجاوز کند؛ انتقام می گیرد، کجا رسد به کسی که به حریم قوانین الهی تجاوز کند.
از سوی دیگر طبق نشانه هایی که در همین یادداشت و یادداشت های بعدی می خوانیم، بدون شک ما اهلِ آخرالزّمان هستیم و نشانه های آخرالزّمان یکی پس از دیگری واقع شده و یا در حالِ واقع شدن است. و هم اکنون ما منتظر فرا رسیدن همه حوادثی هستیم که برای اهل آخرالزّمان وعده داده شده است.
اشکالِ بزرگِ ما این است که از یک سو می پذیریم که ما اهل آخرالزّمان هستیم، و از سویی دیگر با تمام قدرت به سوی حوادث جانکاهی که برای مردم آخرالزّمان نوید داده شده می شتابیم، درست مانند کسی که آتش فروزانی را می بیند و خود را به درون آن می افکند! آری! زمانِ ما، همان آخرالزّمان است که رسول گرامی اسلام(ص) و جانشینانِ معصومِ آن بزرگوار وعده داده اند، و به هنگامِ ارشادِ مردمان و کاشتن درخت ایمان در کشتزار دِلِ آنان، به تناسب های مختلف از آخرالزّمان و مردمانِ آن سخن گفته اند و صفات آن ها را آنچنان دقیق بیان کرده اند که امروز با مطالعه آن ها هیچ تردیدی نداریم در اینکه ما اهلِ آخرالزّمان هستیم و همه نویدهای معصومان در مورد همین عصرِ ماست که در آن زندگی می کنیم. و اینک نمونه هایی از کلماتِ گُهربارِ معصومین(ع) در زمینه نشانه های مردم آخرالزّمان را در این یادداشت و یادداشت های بعدی می خوانیم.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:" هیچ زمانی پیش نمی آید جز اینکه زمانِ بعدی بدتر از آن است."
هنگامی که زمان ها را در نظر می گیریم و دوران هایی را که پس از رحلت رسول اکرم(ص) بر مسلمانان گذشته مورد مطالعه قرار می دهیم، می بینیم که گرفتاری ها و مشکلات از لحظه رحلت آن حضرت شروع شده است. به دنبالِ رحلت پیامبر اکرم(ص) پیش از آنکه جسد مبارکش دفن شود، درخت فتنه جوانه زد و هر لحظه رشد و نمو کرد و هر روز و ماه و سال و قرنی که بر امّت اسلامی می گذرد پایه های فتنه ها عمیق تر و شاخه های فتنه پُر بار تر می گردد، باری تلخ تر از حنظل و سوزانده تر از آتش! و امروز به اوجِ خود رسیده، ریشه همه نیکی ها را می سوزاند و در بوستان بشرّیت شاخ و برگی باقی نمی گذارد. و از اینجا در می یابیم که زمانِ ما بدترین زمان هاست، زیرا همه شرها و گرفتاری ها به اوجِ خود رسیده است. و اینک زمانی است که اگر کسی دهم وظایفش را انجام بدهد نجات می یابد. جایِ بسیار تاسف است که آن یک دهم را نیز انجام ندهیم تا رهایی یابیم. بسیار جایِ تاسف است که ما مَردِ عَمَل نیستیم و فقط حرف می زنیم، از زبان هایِ ما سخنانی شنیده می شود که با رفتارمان تطبیق نمی کند و این ها همان صفاتِ بارزِ آخرالزّمان است رسول اکرم(ص) چهارده قرن پیش فرموده است:" برای مردم روزگاری فَرا می رسد که تنها همّ و غمّشان شِکمِ آن ها، شرافتِ آن ها تجملاتِ زندگیِ آن ها و سرمایه هایشان خواهد بود، قبله آن ها همسرانشان، دین و آئین آن ها درهم و دینارشان می باشد، آن ها بدترین خلایق هستند، آن ها نزد خدا ارج و مَقامی ندارند."
آری همه صفات یاد شده در این حدیث، در عصر ما محقق شده، و اینکه بزرگترین همّ و غمّ مردم شکمِ آنها، شَرف و آبرویِ آن ها تجمّلات زندگی آن ها، دین و آئین آن ها درهم و دینارشان و بزرگترین آرزوی آن ها تامین خواسته های همسرانشان می باشد.
در سلسله یادداشت های بعدی به نشانه های بیشتری از مردم آخرالزّمان خواهیم پرداخت.
انتهای پیام/ ر