از شور شعر تا عشق امام حسین(ع)/ آن سوی خشونت جنگ، زیبایی ایثار
خبرگزاری بسیج، رقیه غلامی؛ پیام دعوت را که فرستادم با بزرگواری پذیرفت، چند سالی بود که دیداری با ایشان نداشتم و آخرین دیدارمان جلسه شعرخوانی در بیت امام جمعه بود و پس از آن کرونا دیدارمان را مجازی کرد.
به محض پذیرفتن دعوت از طرف خانم جبارزاده، از دوستان خبرنگار هم دعوت کردم تا در جمعی صمیمی در محل بسیج رسانه آذربایجان شرقی از زوایای پیدا و پنهان زندگی وی بشنویم آن هم در آستانه روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد شهریار.
استادی که خانم جبارزاده هم در صحبت های خود با حسرت از آن یاد می کند از اینکه نتوانسته در ایامی که استاد شهریار جوان بوده از محضرش تلمذ کند.
بهانه دیدار ما با خانم عشرت جبارزاده این بانوی شاعر تبریزی که مجموعه شعر «بی باده مستان» را در کارنامه هنری خود دارد روز شعر و ادب و فرا رسیدن هفته دفاع مقدس بود.
تق تق صدای در که می آید، خانم جبارزاده وارد بسیج رسانه می شود همچون همیشه چهره ای بشاش و مهربان دارد ولی به نظر کمی شکسته تر شده است بهرحال چند سالی بود از نزدیک زیارت شأن نکرده بودم.
با همان مهربانی، محجوب و آرام می نشیند، همه منتظرند تا باب صحبت باز شود و ایشان از شعر و شاعری و زوایای آن سخن گویند.
محیت در خانه ما حرف اول را می زد
عشرت جبارزاده در سوال یکی از همکاران که خواست کمی از خود و زندگی اش بگوید، می گوید: من در خانواده ای پر جمعیت و هنر دوست به دنیا آمدم و از زمانی که چشم باز کردم مادرم خیاطی می کرد و شعر همراز خیاطی و خانه داری اش بود.
وی می افزاید: محبت در خانه ما حرف اول را می زد و احترام و محبتی که پدر و مادرم به هم داشتند از ما فرزندانی مهربان و متعهد بار آورد.
جبارزاده اضافه می کند: علاوه بر این محبت و هنر مادرم، دو خواهرم که اکنون یکی به رحمت خدا رفته و دیگری در خارج از کشور زندگی می کند اهل شعر و شاعری بودند و برادرانم هم خوشنویسی می کردند.
شور و عاطفه ام را نثار خانواده کردم
جبارزاده ادامه می دهد: زندگی در چنین خانواده ای مسیر آینده زندگی مان را هم به این سبک و سیاق کشید به نوعی که پس از ازدواج نیز تلاش می کردم با همه فعالیت هایی که در زمینه شعر و انجمن ادبی داشتم سبک زندگی ام معطوف به کانون خانواده و توجه به همسر و فرزندانم باشد.
وی اظهار می کند: شعر شور درونی ام بود و آینده و تربیت فرزندانم هم وقت و تدبیر می خواست بنابراین باید این شور و عاطفه را نثار آن ها می کردم تا بتوانم فرزندانی مفید تحویل جامعه دهم.
جبارزاده با خرسندی از وجود فرزندانی سالم و صالح که اکنون خود صاحب زندگی مستقل هستند، بیان می کند: همسرم همیشه مشوق فعالیت های شعری ام بوده و در بسیاری از زمان ها که نیاز به حضور من در همایش ها به عنوان مسئول انجمن ادبی به صورت یک روزه و ... بود همراهی ام می کرد.
فن شعر همراه با تجارب و مهارت
وی ادامه می دهد: در انجمن ادبی نیز تلاش می کردم جوانانی که اهل شعر هستند علاوه بر فراگرفتن فنون شعری، با تجارب و مهارت های زندگی آشنا شوند چراکه جامعه نیازمند شاعری موفق در همه عرصه های زندگی است و تنها پرداختن. به شعر در زندگی موفقیت نیست و انسان موفق باید به همه شیون زندگی خود اهمیت قایل شود.
جبارزاده می گوید: در کنار شور شعر، شعور هم باید باشد تا شاعر تاثیری که می تواند با ابیات خود در جامعه داشته باشد منتقل کند بنابراین هر شعری دارای اندیشه بوده و متاثر از زمان خود است.
وی ادامه می دهد: وقتی رویدادی در جامعه اتفاق می افتد شاعر متاثر و برانگیخته می شود و همین خمیرمایه اشعارش شده و همان حس را به مخاطب منتقل می کند.
التیام مجروحان انسان را آرام می کرد
جبارزاده در سوال همکار دیگری که با این لطافت شعری چگونه در زمان جنگ به کمک مجروحان می رفت، می گوید: همزمان با جنگ زندگی تشکیل داده و در آغاز زندگی مشترک بودم و این اتفاق خواهی نخواهی همه را متاثر کرده بود.
وی می افزاید: جنگ همراه خشونت است و اصلا اتفاق خوبی نیست ولی ایثار مردم و همبستگی آنها جلوه های زیبایی بود و کمک به مجروحان از این نوع زیبایی ها که من هم خودم را موظف می دیدم در آن سهمی داشته باشم.
جبارزاده ادامه می دهد: زمان کمک به مجروحان در بیمارستان سینای تبریز من برای فرزند دومم باردار بودم و در خودم آن توان را می دیدم که کمک کنم، درست است زخم و جراحت دل ها را به درد می آورد ولی التیام بخشی آن ها هم انسان را آرام می کرد.
این بانوی شاعر اضافه می کند: از طرف دیگر این بینش انسان ها بود که هریک را به سمتی می کشید که کمک کند و یا فقط نظاره گر باشد و من در خانواده ای قد کشیده و بزرگ شده بودم که خود را موظف به انجام وظایف انسانی بدانم و شور شاعری هم حس انسانی را بیشتر تلطیف می کرد.
امام حسین(ع) عاشق بود
جبارزاده با اشاره به اشعار آیینی خود در موضوع عاشورا و دفاع مقدس، بیان می کند: اشعار مربوط به این حوزه اشعاری است که عشق بر آن ها حاکم است چراکه امام حسین(ع) عاشق بود و قصه مشک مگر غیر از عشق است.
وی خاطرنشان می شود: بیان این همه عشق مگر بدون عشق به آن ها می شود، عاشورا ترسیم صحنه های دلدادگی بود و همان صحنه ها هم در زمان دفاع مقدس در جبهه ها اتفاق می افتاد و در اعزام رزمندگان که مادران فرزندان خود را برای دفاع بدرقه می کردند.
جبارزاده ادامه می دهد: بدون توجه به این شور و اشتیاق مردم برای ایثار و دفاع نمی توان شعری سرود باید این حس را داشت تا در بیان آن گفت و نوشت و اشعاری در این خصوص بسیار سروده شده است.
وی به دیگر اشعار خود نیز اشاره و عنوان می کند: اشعار شاعر فقط صرف رویدادها و اتفاقات جامعه نیست و شاعر به دلبستگی های خود همچون فرزند و خانواده نیز می پردازد و من مستثنی نبودم و شعرهایی برای فرزندانم و خانواده ام داشته ام.
نجمه؛ تخلص اهدایی استاد عابد
جبارزاده به تلمذ خود از محضر استاد عابد هم می پردازد و می گوید: سال ها از محضر آن مرحوم که استادی فاضل و عارف بود بهره مند شدم و یکی از مهم ترین توفیقی که از محضر ایشان داشتم انتخاب تخلص توسط آن استاد بود که در جلسه شعرخوانی که در منزل شخصی ام برگزار شد عنوان «نجمه» را برای بنده اهدا کردند.
این بانوی شاعر پس از قرائت اشعار خود در خصوص تخلصش، اضافه می کند: تنها حسرتی که از سال های شعر و شاعری ام دارم این است که نتوانستم همزمان با جوانی استاد شهریار فعالیت کنم و از محضر آن استاد تلمذ کنم، استادی که اشعارش صاف و صیقلی است و خواندن آن ها دل را صیقل می هد.