به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج- روایت تک تک مجروحان و خانواده شهدای شاهچراغ را بخوانید تا بیشتر نعمت امنیت را دریابید. هر کدامشان حالا خاطره تلخی از یک ترور در ذهنشان باقی مانده و دردی که مثل خوره جانشان را می خورد. یادی از عزیزی که رفت اما چنان تلخ و جانگداز که وصفش در ذهن و کلام نمی آید. تنها باید گفت خدا نصیب هیچ کس نکند.
روایت ها که از شهدای شاهچراغ را می شنویم و می خوانیم بی اختیار اشک در چشمانمان حلقه می زند. کودک و پیر و زن و مرد، فرزند و مادر، پدر بزرگ و نوه، برادر و خواهر برای کدام بنویسم؟!
قصه کودکی که یکباره بی کس و یتیم شد. مادر و طفلی که در کنار هم به خون غلتیدند. بغض پدر بزرگی که نوه اش را به زیارت برده و یکباره بدن پاره جگرگوشه را در آغوشش می بیند و حالا مجروح در بیمارستان افتاده و دردی که تمامی ندارد.
داعشی که حالا با وجود مشغله زیاد نیروهای پلیس و امنیتی فرصت عرض اندام می یابد و حاصل آن کشتار آدم های فوق بی گناه می شود.
زواری که بی خبر از همه جا رفته بودند دلی جلا بدهند و فرش های حرم شاهچراغ از خون پاکشان گل گون تر شد.
این روزها نعمت امنیت بیش از هر لحظه دیگر برای ماملموس می شود. پلیس و نیروهای امنیتی باید در دو جبهه با فتنه و ترور به طور همزمان مقابله کنند.
روایت تک تک مجروحان و خانواده شهدای شاهچراغ را بخوانید تا بیشتر نعمت امنیت را دریابید. هر کدامشان حالا خاطره تلخی از یک ترور در ذهنشان باقی مانده و دردی که مثل خوره جانشان را می خورد. یادی از عزیزی که رفت اما چنان تلخ و جانگداز که وصفش در ذهن و کلام نمی آید. تنها باید گفت خدا نصیب هیچ کس نکند.
اگر در ۴۰ روز اخیر بارها روایت های دروغ از کشته سازی ها خواندیم، حادثه ترور هموطنان بی گناه که هم در آن زنان حضور داشتند و هم زندگی در وجودشان در جریان بود و آزادانه برای راز و نیاز و زیارت به امامزاده شاهچراغ رفته بودند، متاسفانه واقعی است و ای کاش دروغ بود!
میترا خسروبیگ